تحقیق جرم‌انگاری اهانت به مقدسات مذهبی (زرتشت، یهودیت و مسیحیت) و رابطه اهانت به مقدسات با ارتداد

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق جرم‌انگاری اهانت به مقدسات مذهبی (زرتشت، یهودیت و مسیحیت) و رابطه اهانت به مقدسات با ارتداد دارای ۷۹ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

فصل اوّل:    ۶
موضوعشناسی    ۶
مبحث اول: مفاهیم    ۸
گفتار اول: اهانت و توهین    ۸
بند اول: معنای لغوی    ۸
بند دوم: معنای اصطلاحی    ۹
گفتار دوم: مقدسات    ۱۶
بند اول: معنای لغوی    ۱۶
بند دوم: معنای اصطلاحی    ۱۹
گفتار سوم: ادیان الهی    ۲۵
بند اول: معنای لغوی    ۲۵
بند دوم: معنای اصطلاحی    ۲۵
مبحث دوم: مصادیق نوین اهانت    ۲۷
گفتار اول: عرصه‌ی هنر    ۲۷
گفتار دوم: علم جدید    ۳۴
مبحث سوم: مصادیق مقدسات ادیان    ۳۷
گفتار اول: دین زرتشت    ۳۸
بند اول: خدا    ۳۸
بند دوم: انبیا و سایر شخصیت‌ها    ۳۸
بند سوم: کتب    ۳۸
بند چهارم: معابد    ۳۹
بند پنجم: سایر معتقدات    ۳۹
گفتار دوم: دین یهود    ۴۰
بند اول: خدا    ۴۰
بند دوم: انبیا و سایر شخصیت‌ها    ۴۰
بند سوم: کتب    ۴۱
بند چهارم: معابد    ۴۱
بند پنجم: سایر معتقدات    ۴۲
گفتار سوم: مسیحیت    ۴۳
بند اول: خدا    ۴۳
بند دوم: انبیا و سایر شخصیت‌ها    ۴۴
بند سوم: کتب    ۴۴
بند چهارم: معابد    ۴۶
بند پنجم: سایر معتقدات    ۴۶
فصل دوم:    ۴۷
جرم انگاری اهانت به مقدسات مذهبی    ۴۷
مبحث اول: جرم انگاری در ادیان    ۴۹
گفتار اول: آئین زرتشت    ۴۹
گفتار دوم: آئین یهود    ۴۹
گفتار سوم: آئین مسیحیت    ۵۱
گفتار چهارم: آئین اسلام    ۵۲
مبحث دوم: جرم انگاری در قوانین    ۵۳
مبحث سوم: اسناد حقوق بشر    ۵۸
فصل سوم:    ۶۰
اهانت به مقدسات و ارتداد    ۶۰
مبحث اول: ارتداد    ۶۲
مبحث دوم: رابطه اهانت به مقدسات با ارتداد    ۶۵
فهرست منابع    ۶۸

منابع

قرآن کریم با ترجمه‌های: ناصر مکارم شیرازی و مهدی فولادوند.

نهج‌البلاغه با ترجمه مهدی شهیدی.

الف) منابع فارسی

خرمشاهی، بهاءالدین،‌ قرآن و قرآن‌پژوهی،تهران: ناهید،‌۱۳۷۷٫

خسروشاهی، قدرت الله، فلسفه حقوق، قم: مؤسسه آموزشی امام خمینی; ۱۳۸۴٫

عمید، حسن، فرهنگ فارسی،تهران: امیرکبیر چاپ اول،۱۳۶۳٫

عمید زنجانی، عباس علی، اسلام و حقوق ملل، تهران: آخوندی، ۱۳۴۶٫

………………………………، فقه سیاسی،تهران: امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۴۲۱، ج ۲٫

فراهانی، ابوالفضل، آزادی معنای انسانیت، تهران: نشرپشوتن، چاپ اول،۱۳۸۲٫

فیروزآبادی،مجدالدین محمد بن یعقوب، القاموس المحیط،بیروت: دار الفکر، ۱۴۱۵، ج ۲ و ۴ و ۷٫

فیض کاشانی،محسن، تفسیر الصافی،تهران: انتشارات الصدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵، ج ۲٫

مصباح یزدی، محمدتقی، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، قم: مؤسسه آموزشی امام خمینی، چاپ اول،۱۳۷۷٫

مطهری، مرتضی، پیرامون جمهوری اسلامی،تهران: صدرا، چاپ چهاردهم،۱۳۸۱٫

………………….، خدمات متقابل اسلام و ایران،تهران: انتشارات صدرا، چاپ سی‌ام،۱۳۸۱٫

…………………..، سیری در نهج‌البلاغه، تهران: صدرا، چاپ سی و هفتم،۱۳۸۶٫

…………………..، وحی و نبوت، قم: صدرا، چاپ پانزدهم،۱۳۸۱٫

معین، محمد، فرهنگ فارسی،تهران: انتشارات راه رشد، چاپ سوم،۱۳۸۵٫

دورانت، ویل، تاریخ تمدن جهان، تهران: انتشارات علمی فرهنگی، چاپ پنجم، ۱۳۷۶، ج ۷(آغاز عصر خود).

دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، تهران: انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم از دوره (جدید)،۱۳۷۷، ج ۳ و ۵ و ۸٫

ربانی گلپایگانی، علی، معرفت دینی از منظر معرفت‌شناسی،[بی‌جا]، اندیشه معاصر،۱۳۷۸٫

رستمیان،محمدعلی و موحدیان عطار، علی، درسنامه ادیان شرقی،[بی‌جا]، ناشر کتاب طه، انجمن علمی ادیان و مذاهب، چاپ اول، ۱۳۸۶٫

رشیدالدین، محمد بن علی ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، قم: علامه، [ بی‌تا]، ج ۴٫

فصل اوّل:موضوع‌شناسی

در مدخل پژوهش‌های علمی از مبادی تصوّری و تصدیقی موضوع سخن به میان می‌آید، ازاین‌رو مفاهیم مربوط به موضوع از قبیل تعاریف و اصول موضوعه و نیز پاره­ای از اصول پایه، همچون: مصادیق نوین اهانت و مصادیق مقدسات ادیان که در پژوهش موردنظر نقش ویژه دارند، موردبررسی قرار می‌گیرد؛ زیرا موارد یادشده به‌طور کامل منقّح و از یکدیگر متمایز نشده و در مواردی به‌جای یکدیگر به کار می‌روند ازاین‌رو، مناسب است با توجه به معنای لغوی و مفاد استعمالی آن‌ها، تبیین گردند.

مبحث اول: مفاهیم

یکی از وظایف مهم هر محقق، ارائه تعریفی روشن از مفاهیم و واژه‌های اساسی تحقیق است. مفهوم شناسیِ واژه‌ها و تعریف اصطلاحی باعث می‌شود که رابطه خوبی بین محتوا و مسأله پژوهشی برقرار شود. مشخص ساختن تعاریف و ارائه معانی و مفاهیم بر اساس تعاریف ذکرشده، منجر به انتقال معنای موردنظر محقق به خواننده می‌گردد؛ چراکه ممکن است هر شخصی بر اساس برداشت خاص خود، واژگان مهم تحقیق را تعریف نماید و احیاناً هماهنگ با محقق نباشد و سرانجام در دستاوردهای تحقیق به تفاهم نرسند؛ لذا در ذیل به تبیین تعاریف و مفاهیم پرداخته می‌شود.

گفتار اول: اهانت و توهین

معنای لغوی و اصطلاحی اهانت و توهین به هم نزدیک است که برای شناخت آن‌ها، بیان معنای لغوی و اصطلاحی آن ضرورت دارد:

بند اول: معنای لغوی

در لغت اهانت به معنای استخفاف و سبک کردن، استحقار و حقیر شمردن، ضعیف و ذلیل گردانیدن،[۱] استهزا و مسخره کردن،[۲] خوار‌داشتن و خوار‌گرفتن و خوار و کوچک نمودن،[۳] پست کردن و آزردن[۴] آمده است. ضد اهانت، اکرام و اعزاز است.[۵] توهین نیز به معنای ضعیف گردانیدن و سست کردن[۶] است. ضعف ضد قوّت و تضعیف نمودن ضد تقویت نمودن است و ضعف و تضعیف در بدن و جسد، رآی و عقل، عمل و امر[۷] و خَلق (به فتح خاء به معنی آفرینش) و خُلق (به ضم خاء به معنی خوی و منش)[۸] به کار می‌رود. علاوه بر این، توهین در لغت به معنای ناچیز شمردن، خوار داشتن، حقیر و سبک داشتن، استخفاف و کوچک شمردن، خوار و زبون ساختن[۹] نیز آمده است. اهانت از ریشه «هوَن» و توهین از ریشه «وهن» می‌باشند اما این دو واژه به دلیل تقارب و نزدیکی معانی‌شان، در فرهنگ‌های فارسی در ترجمه و تبیین معنای یکدیگر نوشته‌شده‌اند.[۱۰]

از مجموع آنچه در کتب لغت پیرامون دو واژه اهانت و توهین وجود دارد استفاده می‌شود که برحسب عرف هر قول و فعلی که باعث استخفاف، استحقار، استهزاء، خوار و پست و ذلیل گردانیدن انسانی شود اهانت است و هر گفتار، نوشتار و رفتاری که موجب تضعیف، سست کردن، سبک شمردن، حقیر و کوچک و خوار ساختن چیزی شود توهین است. درواقع اهانت و توهین کاربرد مشترک دارند.

بند دوم: معنای اصطلاحی

الف) در اصطلاح فقه

آنچه از طرف شارع مقدس در خصوص آداب و معاشرت در جامعه انسانی مورد تأکید و توجه قرارگرفته به کار بردن کلام نیک و احترام به یکدیگر است. سرکشی از این دستور موجب اهانت به دیگری می‌شود و مرتکب آن مستحق مجازات است. در قرآن کریم علاوه برداشتن کیفر دنیوی و عذاب اخروی مورد لعن و انزجار خداوند نیز قرارگرفته‌اند: «خداوند، بانگ برداشتن به بدزبانى را دوست ندارد، مگر [از] کسى که بر او ستم رفته باشد و خدا شنواىِ داناست.»[۱۱]

فقها[۱۲] به بررسی عناوینی چون قذف، سبّ المومن، سبّ النبی و هجاء پرداخته‌اند و در ارتباط آن بحث کرده‌اند.

برخی[۱۳] در این رابطه می‌گویند: کسانی که الفاظ تحقیرآمیزی نسبت به دیگران به کار می‌برند مثل‌اینکه شخصی به دیگری بگوید «ولد حرام» که به حد قذف نمی‌رسد یا در مواردی که به شخص مقابل چیزی بگوید که موجب کراهت و ناخوشایندی او گردد، مثل‌اینکه بگوید «فاسق، سگ، یا خوک و …» مستحق تعزیر دانسته شده‌اند.

در فقه اسلامی جرمی به‌عنوان توهین یا اهانت مطرح نشده است، بلکه توهین در فقه با کلمات قذف و سبّ که از جرائم حدّی است و با کلمات تأذی، تعریض و هجو که از جرائم تعزیری است مطرح‌شده است؛ اما می‌توان با توجه به آنچه ذکر شد توهین یا اهانت را ازلحاظ فقهی این‌گونه تعریف کرد که توهین یا اهانت فعل یا قولی است نسبت به شخص که به‌قصد تحقیر، استخفاف و اذیت و آزار انجام گیرد.

ب) در اصطلاح حقوق

حقوقدانان در مورد تعریف توهین به تعابیر گوناگون و متفاوتی دامن زده‌اند که به چند مورداشاره می‌شود:

مراد از توهین عام، همان معنای عرفی است؛ «هر فعل یا ترک فعل اعم از گفتار، رفتار، کتابت و اشارت که به نحوی از انحاء در حیثیت متضرر از این جرم نوعی وهن وارد آورد.»[۱۴] در معنای خاص عبارت است از «نسبت دادن هر امر وهن آور اعم از دروغ یا راست، به هر وسیله‌ای که باشد یا انجام هر فعل یا ترک فعلی که ازنظر عرف و عادت موجب کسر شأن یا باعث تخفیف و پست شدن طرف گردد.»[۱۵]

اهانت به معنی نسبت دادن هر فعل یا ترک فعلی است که عرفاً مخالف حیثیت و احترام طرف تلقی گردد[۱۶].

توهین جرمی است که متضمن اخبار و اسناد (نسبت دادن) نبوده و به‌قصد خوار کردن و تذلیل طرف (اعم از مأمور دولت و…) صورت گیرد. هتک حرمت، اعم از افتراء و توهین است.[۱۷]

توهین بر هر رفتاری (اعم از فعل، گفتار، اشاره و نوشتار) دلالت دارد که بتواند به نحوی موجب وهن حیثیت کسی در نظر افراد متعارف و معمولی جامعه شود.[۱۸]

بنابراین، تشخیص توهین بودن یا نبودن بر عهده عرف است؛ اما در قوانین و مقررات جزایی در یک تقسیم‌بندی کلّی، به توهین در مفهوم عام و توهین در مفهوم خاص تقسیم می‌گردد؛ توهین در مفهوم عام شامل کلّیه جرائمی می‌شود که به نحوی از انحاء حیثیت و شرافت طرف مقابل را مورد تعرّض قرار می‌دهند که دربرگیرنده جرائمی از قبیل افتراء، نشر اکاذیب، قذف، هجو و توهین در مفهوم خاص است؛ اما توهین در مفهوم خاص شامل جرائمی می‌شود که در قوانین کیفری تحت عنوان «توهین» به آن‌ها اشاره‌شده است؛ مانند توهین به مقدسات، توهین به مقامات رسمی و… با توجه به اینکه قانون‌گذار موارد متعددی را به توهین در مفهوم عام و خاص اختصاص داده است، تعریف واضحی از آن بیان نکرده است مگر در مورد قذف که در ماده ۲۴۵ قانون مجازات اسلامی (ماده ۱۳۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰) به بیان تعریف آن پرداخته است. اختلاف‌نظرها و رویه‌های مختلف سبب شده به نقش عرف در تحقق و عدم تحقق توهین تأکید گردد. در ماده‌واحده قانون استفساریه نسبت به کلمه اهانت، توهین یا هتک حرمت مصوب ۱۰/۱۰/۱۳۷۹، مجلس در پاسخ به استفسار بیان کرده است: «ازنظر مقررات کیفری اهانت و توهین عبارت است از به کار بردن الفاظی که صریح یا ظاهر باشد و یا ارتکاب اعمال و انجام حرکاتی که به لحاظ عرفیات جامعه و با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی و موقعیت اشخاص موجب تحقیر یا تخفیف آنان شود و با عدم ظهور الفاظ توهین تلقی نمی‌گردد»[۱۹] بنابراین می‌توان گفت ازنظر قانون هم ملاک تشخیص، عرف است.

ازآنجاکه الفاظی همچون: سبّ، شتم، قذف، لعن، بهتان، هتک حرمت، هجر، هجو، استهزاء، تحقیر، همز، لمز، فحش، ازنظر لغوی هم‌معنی و یا قریب به معنای اهانت و توهین است ابتدا به تبیین چند مورد که استعمال بیشتر و ازنظر معنا نزدیک‌تر به اهانت و توهین است پرداخته می‌شود:

الف) سبّ و شتم

سبّ و شتم دو واژه مترادف هستند و در فرهنگ‌ها و لغت‌نامه‌ها به یکدیگر ترجمه‌شده‌اند. مشتقّات این دو کلمه یعنی، سابّ و شاتم، سباب و شتّام معادل و برابر هم قرارگرفته‌اند.[۲۰] البته در احادیث توهین به مقدسات بیشتر واژه سبّ وجود دارد.

سبّ و شتم در لغت به معنای دشنام دادن،[۲۱] فحش دادن،[۲۲] قطع و بریدن، طعن زدن،[۲۳] لعن و نفرین کردن،[۲۴] بدگویی، بدزبانی، بددهنی و زشت‌گویی[۲۵] معنی شده است. سبّ و شتم، علاوه بر تکلّم زبانی با افعال نیز امکان‌پذیر است.[۲۶] در فرق میان سبّ و شتم؛ سبّ را «شتم وجیع» و دردناک[۲۷] شمرده‌اند. در حدیث نبوی سبّ فرزند برای پدر نکوهش گردیده است و پیامبر اکرم۶در ضمن حقوق والد بر ولد فرموده‌اند: «…با دشنام و ناسزا به دیگری، پدرش را در معرض دشنام و ناسزا قرار ندهد.»[۲۸] در فقه نیز اصطلاح خاصی برای سبّ و شتم وجود ندارد و بر همان معنای لغوی جاری است. سبّ در اصطلاح فقها به حدّ قذف زنا نمی‌رسد مانند گفته ای شارب خمر یا خورنده ربا و امثال این موارد ازآنچه دربردارنده­ی استخفاف و اهانت است.[۲۹]

چه سبّ با شتم مترادف باشد یا اخص، معنایش روشن است و آن این‌که سبّ به معنی فحش و دشنام است.

ب) قذف و لعن

قذف در لغت به معنای «رمی»، پرتاب نمودن، انداختن و افکندن است.[۳۰] همان‌طور که تیر را می‌توان پرتاب نمود و به‌سوی دیگری افکند هر چیزی را می‌توان به‌طرف دیگری پرتاب نمود. قذف برای سبّ و شتم استعاره گرفته‌شده است[۳۱] ازاین‌رو دشنام دادن و به کار بردن هر کلام قبیحی قذف است، درواقع سابّ با سخنان زشت و آزاردهنده‌اش، مسبوب را رمی می‌کند.[۳۲] زشت‌ترین و آزاردهنده‌ترین سخنان، نسبت دادن زنا و لواط است. در اصطلاح فقه اسلامی[۳۳] و حقوق،[۳۴] قذف به نسبت دادن دیگری به زنا، لواط و انحراف جنسی اختصاص‌یافته است.

قذف به هر لغتی قابل تحقق است البته منوط است بر اینکه نسبت دادن صریح باشد و نسبت دهنده درک و فهمی از معنا داشته باشد در این میان، معرفت مقذوف شرط نیست؛ بنابراین اگر عربی به شخص فارسی بگوید: یا زانی با تحقق دیگر شرایط، قذف محقق است هرچند مقذوف قذف را نفهمد.[۳۵]

[۱]. جار الله ابی قاسم محمود بن عمر الزمخشری، اساس البلاغه، (قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، [بی‌تا]، چاپ اول) ص ۴۸۹؛ ابی الفضل جمال‌الدین محمد بن مکرم ابن منظورالافریقی المصری، لسان العرب (بیروت – لبنان: دار صادر،۱۴۱۴، چاپ سوم) ج ۱۳، ص ۴۳۸؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین و مطلع النیرین (تهران: کتاب‌فروشی مرتضوی،۱۴۱۶، چاپ سوم) ج ۶، ص ۳۳۱٫

[۲]. سعید الخوری الشرتونی اللبنانی، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد (قم: منشورات مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی،۱۴۰۳، چاپ اول) ج ۲، ص ۱۴۱۱٫

[۳]. علی اکبر دهخدا، لغت‌نامه (تهران: انتشارات و چاپ دانشگاه تهران،۱۳۷۷، چاپ دوم از دوره جدید) ج ۳، ص ۳۶۵۳؛ حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن (تهران: مهارت،۱۳۸۱، چاپ اول) ج ۱، ص ۶۶۴٫

[۴]. حسن عمید، فرهنگ فارسی (تهران: امیر کبیر،۱۳۶۳، چاپ اول) ص ۲۱۹٫

[۵]. ابو هلال عسکری، الفروق اللغویه (القاهره: مکتبه القدسی،۱۳۵۳، چاپ اول) ص ۲۰۸٫

[۶]. ابی عبدالرحمن الخلیل بن احمد الفراهیدی، العین، (قم: داالهجره، ۱۴۱۰، چاپ دوم) ج ۴، ص ۹۲؛ ابی قاسم الحسین بن محمد بن المفضل راغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن (بیروت – سوریه: دار العلم- دار الشامیه،۱۴۱۲، چاپ اول) ج ۱، ص ۸۴۸؛ فخرالدین طریحی، پیشین، ج ۶، ص ۳۲۷؛ جار الله ابی قاسم محمود بن عمر الزمخشری، پیشین، ص ۵۱۱؛ ابی الفضل جمال‌الدین محمد بن مکرم ابن منظورالافریقی المصری، پیشین، ج ۱۳، ص ۴۵۳؛ مجد الدین محمد بن یعقوب الفیروز آبادی، القاموس المحیط (بیروت: دار الفکر، ۱۴۱۵) ج ۴، ص ۶۶۴؛ عبدالحمید محی‌الدین الجوهری و محمد و السبکی و محمد عبد اللطیف، المختار من صحاح اللغه (تهران: انتشارات ناصرخسرو،۱۳۶۳، چاپ اول)، ص ۵۸۵؛ سعید الخوری الشرتونی اللبنانی، پیشین، ج ۲، ص ۱۴۹۳؛ علی اکبر دهخدا، پیشین، ج ۵، ص ۷۱۶۰٫

[۷]. ابی عبد الرحمن الخلیل بن احمد الفراهیدی، پیشین، ص ۹۲؛ مجد الدین محمد بن یعقوب الفیروز آبادی، پیشین، ج ۲، ص ۶۶۴؛ ابوهلال عسکری، پیشین، ص ۹۴؛ ابی الفضل جمال الدین محمد بن مکرم ابن منظورالافریقی المصری، پیشین، ج ۱۳، ص ۴۵۳؛ سعید الخوری الشرتونی اللبنانی، پیشین، ج ۲، ص ۱۴۹۲٫

[۸]. مجد الدین محمد بن یعقوب الفیروز آبادی، پیشین، ج ۷، ص ۱۶۹٫

[۹]. علی اکبر دهخدا، پیشین، ج ۵، ص ۷۱۶۰٫

[۱۰]. همان، ج ۳، ص ۳۶۵۳؛ عبدالله ناصر علی، المعجم البسیط (مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۰، چاپ دوم) ص ۵۳؛ مرتضی آیه الله زاده شیرازی و آذرتاش آذرنوش و محمود عادل، مجمع اللغات فرهنگ مصطلحات به چهار زبان عربی- فارسی- فرانسه-انگلیسی (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۲، چاپ اول) ص ۱۵۶٫

[۱۱]. «لَّا یحُِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَ کاَنَ اللَّهُ سمَِیعًا عَلِیمًا» النساء:۱۴۸٫

[۱۲]. مرتضى بن محمد امین انصارى (شیخ انصاری)،‌ المکاسب المحرمه و البیع و الخیارات، (قم: کنگره جهانى بزرگداشت شیخ اعظم انصارى،‌۱۴۱۵، چاپ‌ اول‌) صص ۲۵۳ و ۱۱۷؛ زین الدین بن علی بن احمد العاملی (شهید ثانی)، الروضه البهیه فی شرح المعه الدمشقیه، (قم: کتابفروشى داورى،‌۱۴۱۰ چاپ اول‌) ج ۲، ص ۲۴۱، ج۹، ص۱۶۶؛ محمد حسن بن باقر نجفى (صاحب الجواهر)، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، (بیروت- لبنان: دارالاحیاء التراث العربی، ۱۹۸۱، چاپ هفتم)، ج ۴۱، صص ۴۰۲- ۴۳۲؛ ابوزکریا یحیی بن شرف النووی، صحیح مسلم بشرح النووی (القاهره – مصر: دارالحدیث،۱۴۱۵، چاپ اول)، ج ۱، ص ۳۳۱٫

[۱۳]. «کل فحش نحو «یا دیوث» أو تعریض بما یکرهه المواجه و لم یفد القذف فی عرفه و لغته یثبت به التعزیر لا الحد، کقوله: «أنت ولد حرام» أو… و أمثال ذلک مما یوجب الاستخفاف بالغیر و لم یکن الطرف مستحقا ففیه‌التعزیر لا الحد.» (روح اللَّه موسوى خمینى ‏(امام خمینی)، تحریر الوسیله، قم: مؤسسه دار العلم‏، چاپ اول،‏ج ۲، ص ۴۷۳٫)

[۱۴]. هوشنگ شامبیاتی، حقوق کیفری اختصاصی (تهران: ویستار،۱۳۷۶، چاپ سوم) ج ۱، ص ۴۶۸٫

[۱۵]. ابراهیم پاد، حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اشخاص)(تهران: انتشارات دانشگاه تهران،۱۳۵۲، چاپ سوم) ج اول، ص ۳۴۲٫

[۱۶]. محمد صالح ولیدی، حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اشخاص)(تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۷۲، چاپ دوم) ج ۲، ص ۲۷۸٫

[۱۷]. محمد جعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق (تهران: انتشارات کتابخانه گنج دانش، ۱۳۷۸، چاپ اول) ص ۷۱۶٫

[۱۸]. حسین میر محمد صادقی، جرایم علیه اشخاص (تهران: میزان، ۱۳۸۱، چاپ اول) ص ۴۱۷؛ محمد صالح ولیدی، حقوق جزای اختصاصی (جرایم علیه اشخاص)، پیشین، ج ۲، ص ۲۸۱٫

[۱۹]. برای بررسی بیشتر در مورد ارکان عرف، مراجعه کنید به ناصر کاتوزیان، کّلیات حقوق، نظریه عمومی (تهران: شرکت سهامی انتشار،۱۳۷۹، چاپ اول) ص ۴۱۰٫

[۲۰]. ابی قاسم الحسین بن محمد بن المفضل راغب الاصفهانی، پیشین، ج ۱، ص ۳۹۱؛ ابی الفضل جمال الدین محمد بن مکرم ابن منظورالافریقی المصری، پیشین، ج ۱، ص ۴۵۶؛ عبد الحمید محی الدین الجوهری و محمد و السبکی و محمد عبد اللطیف، پیشین، صص ۲۲۵ و ۲۶۱؛ فخر الدین طریحی، پیشین، ج ۲، ص ۸۰ و ج ۶، ص ۹۸٫

[۲۱]. جار الله ابی قاسم محمود بن عمر الزمخشری، پیشین، ص ۲۰۰٫

[۲۲]. یعقوب خاوری و دیگران، واژه نامه تفصیلی فقه جزا، (مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی،۱۳۸۴، چاپ اول) ص ۱۸۳؛ ابی قاسم الحسین بن محمد بن المفضل راغب الاصفهانی، پیشین، ج ۱، ص ۳۹۱٫

[۲۳]. عبد الحمید محی الدین الجوهری و محمد و السبکی و محمد عبد اللطیف، پیشین، ص ۲۲۵؛ سعید الخوری الشرتونی اللبنانی، پیشین، ج ۱، ص ۴۸۷٫

[۲۴]. عبدالله ناصر علی، پیشین، ص ۱۹۱٫

[۲۵]. ابی الفضل جمال الدین محمد بن مکرم ابن منظورالافریقی المصری، پیشین، ج ۱۲، ص ۳۱۸٫

[۲۶]. ابی قاسم الحسین بن محمد بن المفضل راغب الاصفهانی، پیشین، ج ۱، ص ۳۹۱؛ بطرس البستانی، محیط المحیط (قاموس مطول للغه العربیه)، ([بی جا]، [بی نا]، [بی تا]، چاپ اول) ج ۱، ص ۱۰۵۱٫

[۲۷]. ابی قاسم الحسین بن محمد بن المفضل راغب الاصفهانی، پیشین، ج ۱، ص ۳۹۱٫

[۲۸]. «مَا حَقُّ الْوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ قَالَ لَا یُسَمِّیهِ بِاسْمِهِ وَ لَا یَمْشِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَا یَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا یَسْتَسِبُّ لَه» (ابوجعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، الاصول من الکافی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷، چاپ چهارم، ج ۲، ص ۱۵۹)؛ (محمد باقر بن مولى محمد تقى‏ مجلسی (مجلسی دوم) بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار:، لبنان-بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳، چاپ سوم، ج ۷۱، ص ۴۶)

[۲۹]. «هو السبّ الذی لم یکن قذفاً بالزنا و نحوه کقولک یا شارب الخمر أو یا آکل الربا أو یا ملعون… أو یا فاجر و أمثال ذلک مما یتضمّن استخفافاً و اهانه» (محمد باقر بن مولى محمد تقى‏ مجلسی (مجلسی دوم) بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار:، ج ۷۲، ص ۱۶۱)؛ ابو محمد عبدالله بن احمدبن محمدبن قدامه المقدسی (ابن قدامه)، المغنی ([بی جا]: مکتبه القاهره، ۱۳۸۸) ج ۹، ص ۸۹؛ تألیف جماعتی از علما و فقها، الموسوعه الفقهیه (الکویت: وزاره الاوقاف و الشوون الاسلامیه،۱۴۱۲، چاپ دوم) ج ۲۴ ص ۱۳۳؛ محمد حسن بن باقر نجفى (صاحب الجواهر) پیشین، ج ۴۱، ص ۴۳۲؛ یعقوب خاوری و دیگران، پیشین، صص ۱۸۳-۱۸۴٫

[۳۰]. ابی قاسم الحسین بن محمد بن المفضل راغب الاصفهانی، پیشین، ج ۱، ص ۶۶۱؛ ابی الفضل جمال الدین محمد بن مکرم ابن منظورالافریقی المصری، پیشین، ج ۹، ص ۲۷۷؛ محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس (بیروت: مکتبه الحیاه، [بی تا]، چاپ اول) ج ۶، ص ۲۱۷٫

[۳۱]. ابی قاسم الحسین بن محمد بن المفضل راغب الاصفهانی، پیشین، ج ۱، ص ۶۶۲؛ ابی الفضل جمال الدین محمد بن مکرم ابن منظورالافریقی المصری، پیشین، ج ۱۲، ص ۳۱۸٫

[۳۲]. محمد حسن بن باقر نجفى (صاحب الجواهر)، پیشین، ج ۴۱، ص ۴۰۲٫

[۳۳]. همان، صص ۴۰۲- ۴۱۳؛ علی مشکینی، مصطلحات الفقه و معظم عناوینه الموضوعیه (قم: الهادی،۱۳۸۱، چاپ سوم) ص ۴۱۶؛ یعقوب خاوری و دیگران، پیشین، ص ۲۲۳؛ محمد روّاس قلعه جی و حامد صادق قنیبی، معجم الغه الفقهاء عربی- انکلیزی (بیروت: دارالنفائس، ۱۴۰۸، چاپ دوم) ص ۳۵۹٫

[۳۴]. قانون مجازات اسلامی، ماده ۲۴۵

[۳۵]. محمد جواد مغنیه، فقه الامام جعفرالصادق۷(بیروت: دارالجواد،۱۴۰۲، چاپ اول) ج ۵، ص ۲۸۳٫

80,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
  • تحقیق ارتداد در صدر اسلام و بررسی حقوقی ماهیت ارتداد
  • تحقیق دین زرتشت و جایگاه زن و ازدواج در آیین زرتشت
  • تحقیق بررسی مسیحیت
  • تحقیق بررسی دین زرتشت و تفاوتها و شباهتهای دین زرتشت با دین اسلام
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      یکشنبه, ۹ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.