391 views
پیشینه تحقیق دیو، دیوانگی، مفهوم و گونه های آن و جایگاه و کارکرد آن در متون اساطیری ایران دارای ۷۱ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فصل اول:مقدمه: ۵
فصل دوم:دیو، جایگاه و کارکرد آن در متون اساطیری ایران ۵
۲-۱- پیدایش اسطورهها ۶
۲-۲- واژه دیو ۶
۲-۳- مفهوم کلی دیوان در اساطیر و آیینها ۸
۲-۴- دیو در کتب پیش از اسلام ۹
۲-۵- جایگاه و نقش دیوان در ایران ۱۲
۲-۶- دیو در ادبیّات فارسی ۱۴
۲-۷- پری در فرهنگ ایرانی ۱۹
فصل سوم:دیوانگی، مفهوم و گونه های آن ۲۲
۳-۱- مفهوم دیوانه ۲۲
۳-۲- ملاکهای دوگانه عاقلی و دیوانگی ۲۳
۳-۳- مفهوم دیوانگی : ۲۷
۳-۴- انواع دیوانگی ۲۷
۳-۴-۱- دیوانگی واقعی: ۲۷
۳-۴-۲- دیوانگی تصنعی: ۲۹
۳-۴-۳- دیوانه های عاقل نما: ۲۹
۳-۴-۴- دیوانگان مافوق عقلای معمولی ۳۰
۳-۵- جنون در فرهنگ مردم ۳۱
۳-۶- نامهای مترادف با دیوانه: ۳۲
۳-۷- انواع دیوانگی از دیدگاه ابوالقاسم نیشابوری ۳۳
۳-۷-۱- کسانی که از خوف خدا دیوانه میشوند ۳۳
۳-۷-۲-کسانی که خود را به دیوانگی میزنند ۳۳
۳-۷-۳-کسانی که برای رسیدن به ثروت خود را به دیوانگی میزنند ۳۴
۳-۷-۴-کسانی که برای آسوده زیستن خود را به دیوانگی میزنند: ۳۴
۳-۷-۵-کسانی که برای نجات از بلا و خطر خود را به دیوانگی زدند ۳۴
فصل چهارم:مفهوم جنون الهی و عقلاء المجانین ۳۶
۴-۱- مفهوم جنون الهی ۳۶
۴-۲- جایگاه عقلاءالمجانین در شعر و ادبیّات فارسی ۴۱
۴-۳- دیوانگان در آثار عطّار ۴۴
۴-۴- شخصیّت دیوانگان در مثنوی مولانا ۵۱
۴-۴-۱- حکایت ذوالنون از دیدگاه مولانا ۵۸
۴-۴-۲- آگاهی مریدان از دیوانه نمایی عامدانه ذوالنون ۶۲
منابع و مأخذ ۶۶
قرآن کریم
جعفری، محمد تقی .(۱۳۵۱). تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلال الدین محمد بلخی، انتشارت اسدی، قم
جودی نعمتی، اکرم(۱۳۹۱). تجلّیات جمالی و جلالی و پیامدهای رفتاری آن در عرفان سکریان و صحویان. دوفصلنامه علمی- پژوهشی ادبیات عرفانی دانشگاه الزهرا، سال سوم، شماره ۶، بهار و تابستان تهران
حافظ شیرازی، خواجه شمس الدین محمد.(۲۵۳۵ )، دیوان حافظ، با اهتمام سید محمدرضا جلالی نائینی و دکتر نذیراحمد، انتشارات امیرکبیر، تهران
دانش پژوه، منوچهر.(۱۳۸۸). آفتابی در میان سایه ای(مروری بر زندگی و آثار فریدالدین عطّار نیشابوری)، زیر نظر عبیرضا مختارپور قهرودی، چاپ اول، نشر همشهری، تهران.
دهخدا، علی اکبر.(۱۳۷۳). لغت نامه. زیر نظر دکتر محمد معین و دکتر سید جعفر شهیدی، ج، ۷، ۱۳،۹، چاپ اول از دوره جدید،موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران،تهران
رازی، نجم الدین .(۱۳۷۰). گزیده مرصادالعباد، به انتخاب و مقدمه: دکتر محمد امین ریاحی، چاپ چهارم ، انتشارات توس.مشهد
گوهرین، سید صادق.(۱۳۷۶)، شرح اصطلاحات تصوف، ج۱ و ۲، چاپ دوم، انتشارات زوار،تهران.
محمد بن منور میهنی.(۱۳۶۷)، اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابی سعید ابوالخیر، به تصحیح محمدرضا شفیعی کدکنی، انتشارات آگاه، تهران.
سعدی، شیخ …. .(۱۳۷۰) ، دیوان عزلیات سعدی، جلد اول، با کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر، انتشارات مهتاب، چاپ چهارم، تهران.
سعدی، مصلح الدین.(۱۳۶۹)، کلیات سعدی(از روی نسخه محمدعلی فروغی، و عباس اقبال آشتیانی)، انتشارات فروغی، چاپ چهارم، تهران.
عراقی، فخرالدین.(۱۳۷۱). لعمات، مقدمه و تصحیح: محمد خواجوی، چاپ دوم، انتشارات مولی،تهران.
عراقی، فخرالدین،(۱۳۷۱) لعمات(به انضمام سه شرح از شروح قرن هشتم هجری)، با مقدمه و تصحیح: محمد خواجوی، چاپ دوم، انتشارات مولی، تهران.
ادبیّات میدان تجلی افکار و اندیشه های انسانی است. انسان با همه وسعت فکری واندیشگی که دارد با تمام جزئیات در آینه تمام نمای ادبیّات مطرح شده است. وقتی سخن از انسان و ادبیّات پیش میآید، منظور انسان با همه ابعاد وجودی اوست. انسانی که خلیفهاﷲ است، انسانی که به دنبال امیال و آرزوهای حیوانی است و آنکه بین این دو قطب در نوسان است، اگر از طبقات مختلف سخن به میان میآید به طور کلی منظور بیان صفت و ویژگیهای انسانی است که در طبقات مختلف به اشکال گوناگون جلوه گری مینماید. طبقات پادشاهان، کارگران، دبیران، سپاهیان،گارگران و… هر کدام در کتابهای مختلف ادب فارسی از نظم گرفته تا نثر صفاتی دارند. زاهد و عالم و عاشق و صوفی هم در ادبیّات مخصوصاً شعر با زبان و بیّان خاصی معرفی شده اند. یکی از طبقاتی که در حوزهی ادبیّات به بهانه های مختلفی حضور پیدا کرده و سخنانی به آن منسوب است، طبقه دیوانگان است. در دواوین شعر برای دیوانگان صفاتی بر شمردهاند، گاهی در منظومههای عرفانی داستانهایی را از قول آنان نقل کردهاندکه جنبهی نمادین و سمبلیک دارند. در حوزهی غزلیّات عاشقانه نهایت عشق به دیوانگی منتهی میشود و خلاصه برای دیوانه، عوامل دیوانگی، صفات دیوانه، عملکرد دیوانه و… در کتابهای منظوم فارسی مطالب فراوانی ذکر شده است.
به سختی میتوان تعریفی جامع از اسطوره ارائه داد که مورد قبول و درک طبقات مختلف اجتماع باشد اصولاً اسطورهکارهای شگفت موجودات مافوق طبیعی است که قداست اعمالشان را عیان میسازد که یا به صورت کل واقعیت یا جزیی از آن است، بنابراین باید بپذیریم که «اسطورهها توصیف کننده عنصر مینوی در گیتی هستند.»(نغماچی کازرونی،۱۳۸۹: ۴۸)
شاید بتوان گفت اسطوره پاسخگوی نیازهای مادّی و معنوی بشر در آغاز خلقت تاکنون بوده باشد. اسطوره توجیه جهان مادّی و برآوردن نیازهای معنوی انسان را که محصول بیم و هراس او از ناشناخته ها، بقا و نیاز او به پیدا کردن پناه و نگهبان و ایجاد ارتباط با جهان پیرامون بود مرتفع میساخت. اسطوره برای جهان هستی رمز و رازها و نیروهای مافوق بشری قائل می شود و بیانگر ماهیّت بسیاری از عناصر طبیعی آن است، بنابراین جای شگفتی نیست اگر مثلاً در آئین ساده آریاییها آسمان، آتش، باد، خورشید، ماه، ستارگان و باران که همگی مظاهر زندگی هستند پرستیده میشوند و در مقابل نیروهای زیانبار طبیعت به اشکال اهریمنی و پلید مجسم و نکوهش میشوند. «اسطوره ها روایات تاریخی دروغین نیستند. باید پوسته بیرونی اسطوره را به کناری نهاد و به هسته آن نظر افکند.»( نغماچی کازرونی :همان: ۵۶)
یکی از مواردی که در اسطوره های باستانی شکل گرفت و تاکنون نیز در اذهان باقی مانده است و در آیینها نمود پیدا کرده، دیو و دیوان است که به موضوع این نوشتار مرتبط میباشد، به همین منظور در این قسمت به معنی و مفهوم دیو و دیوان در فرهنگ اساطیری پرداخته میشود.
«دیو از واژگان کهنی است که نزد آریاییهای هند و اروپایی به معنی خدا بوده است. در زبان هند و سنسکریت Deva یا Daevah به معنی روشنایی و خداست و هنوز هم تقدس خود را حفظ کرده است. مشتقات واژهی دیو در میان اقوام آریایی نیز معنای خدا دارد، این واژه در ایران اوستایی Daeva و در پهلوی Dev است و در فارسی دری دیو میشود، دیو با ظهور دین زرتشت با گذشتن از صافی اصلاحات دین، معنای خدایی خود را از دست میدهد و معنایی منفی میگیرد و به نیروهای شر اطلاق میشود.» (زمردی ونظری،۱۳۹۰: ۱)
استعمال Daeva در اوستا نتیجه آن است که دیو اصلاً در مذاهب ایرانی به معنی خدا استعمال میشد. چنانکه زبانشناسان کلمهی دئوس و زئوس را در ادبیّات سانسکریت از یک ریشه تصور کردهاند. «دوا» در سانسکریت به معنی فروغ و روشنی و نزد هندوان به معنی خدا است. گذشته از ترکیب دیویسنا در سایر موارد معمولا «دئو» به معنی موجودات مجرد خبیث و تقریباً نظیر شیطان در دین اسلام است. همچنانکه مفاهیم خیر مانند راستی، فراوانی، پاکی و یا موجودات اهورایی مانند: آب و آتش و… هر یک نگهبانی از امشاسپندان و ایزدان یعنی موجودات مجرد پاک دارند. مفاهیم شر نیز مانند: خشم، مستی، فساد، تباهی، حسد، خشکی و یا موجودات اهریمنی مانند: تاریکی و سرمای سخت و … هریک نگهبانی از دیوان دارد. مانند«اخشم» دیو خشم، «کُوند» دیو مستی، «اَرشکُو» دیو حسد و … که عدّهی زیادی از آنها را میتوان در اوستا و سایر کتب دینی زرتشتیان یافت.»(برزگر خالقی، بیتا: ۷۹).
معانی مختلفی که برای واژه دیو بکار گرفته شده، عبارتند از:
«۱) شیطان، ابلیس و اهریمن ۲) صورت وهمی غول ،یعنی موجود افسانهای که او را با قدی بلند، مهیب، و درشت تصور کنند، عفریت. ۳) جن. ۴) نام یکی از ارباب انواعی بود که تمام قوم آریایی آن را میپرستیدند و هم اکنون هندوها معتقد به ربالنوعی هستند که آن را در آسمان میدانند و خدای اکبر میخوانند و نام آن معبود خیالی دیوان است. ۵) در آیین زرتشتی، هر یک از خدایان باطل یا شیاطین که در حقیقت تجسم شر و گناه محسوب میشدند، دیو. خوانده میشدند. ۶) پارسیان، هر سرکش و متمردی راخواه، از جنس انس، خواه از جنس جن و خواه از دیگر حیوانات را دیو میخواندند. ۷) ایرانیان قدیم مردان دلیر و شجاع و کدخدایان را دیو میخواندند و در مقام مدح و ستایش. مازندرانیها را دیو میگفتند و اهالی سایرممالک ایران از این کلمه قصد نکوهش داشتند. ۸) در تداول جنگلنشینان با این کلمه به بدی طعم و مزه اشاره میکردند، مانند «دیو زیت»(زیتون تلخ). ۹) این کلمه را جنگلنشینان گاه در اول نام گونهای از گیاه میآوردند، مثل «دیو آلبالو»، «دیو انجیر»، «دیو انگور» و … ۱۰) نوعی از جامهی پشمینه است، بسیار درشت که در روزهای جنگ میپوشیدند و مانند دیو جامه. ۱۱)کجاندیش، کجطبع، گمراه. ۱۲) ایرانیان قدیم، بومیان فلات ایران که که زشت بودند دیو مینامیدند. در پارهای موارد نیزآمده است که، دیوان ملتهای غیر آریایی بودند که کمکم مغلوب و مقهور نژاد آریایی شدند. بعضی از شاهان ایران پس از غلبه بر دیوان آنها را مأمور آموختن برخی از فنون ایرانیان میکردند.» (برزگر خالقی ،همان: ۸۷).
به نظر میرسد در بعضی از معانی که برای دیوان بکار رفته است، نوعی احساس کینه و دشمنی در آنها احساس میشود. برای مثال از اینکه بعضی ملّتهای غیر آریایی را به دیو نسبت میدادند، میتوان احتمال داد که مقصود، نژاد غیر ایرانی بودند که در تمدن و صنعت بر ایرانیان مقدم بودند و ایرانیان به دلیل تعصّبی که در خود احساس میکردند و نمیتوانستند برتری ملّتهای غیر آریایی را بپذیرند، آن برتری ها را به نیروهای دیوی نسبت میدادند، یا در تعاریف شماره ۷ که کدخدایان و یا مازندرانیها را به دیو معنی میکردند، میتوان احتمال داد که همان احساس کینه و تنفر باعث اطلاق این معانی شده است. احتمالاً مازندرانیها افراد قوی جثه و بزرگ هیکل بوده و مردم به دلیل هیکل بزرگ آنها، نمیخواستند قدرتمندی و بزرگی هیکل آنها را به خودشان نسبت دهند، در نتیجه قدرت و هیکل آنها را به نیروهای اهریمنی نسبت میدادند و یا شاید هم دیوان اشخاص قوی هیکل و شجاعی بودند که در ایام قدیم در مازندران اقامت داشتند و یا هر از گاهی از ممالک مجاور به آن ناحیه میتاختند و….
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر