330 views
پیشینه تحقیق رابطه انسان و محیط زیست با علوم وحیانی و مبانی و شرایط حق انسان بر محیط زیست دارای ۸۶ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فصل اول: تعاریف و رابطه انسان و محیط زیست با علوم وحیانی ۶
مبحث اول:تعاریف ۶
گفتار اول: تعاریف اصلی ۶
الف- حق ۶
ب- انسان ۹
ج- محیط زیست ۹
گفتار دوم: تعاریف مرتبط ۱۱
الف- رابطه حق و تکلیف ۱۱
اقسام حق ازدیدگاه استادمطهری ۱۱
ب- ارزش در محیط زیست ۱۴
۱٫ مجامع بینالمللی ۱۴
۲٫ کنوانسیون بینالمللی ۱۶
هدف رژیمهای تعیینکننده مسئولیت مدنی خسارات زیست محیطی ۱۹
عناصرضروری رژیمهای تعیینکننده مسئولیت مدنی خسارات زیست محیطی ۲۱
مبحث دوم: رابطه انسان و محیط زیست با علوم وحیانی ۲۲
گفتار اول: فلسفه خلقت ۲۲
گفتار دوم: دین و محیط زیست ۲۵
الف. نگاه دین به محیط ۲۵
۱. آلودگی هوا ۲۷
۲. دفع زباله ۲۸
۳. فضای سبز ۳۰
ب. نگاه دین به انسان ۳۲
اصل در انسان از دیدگاه اسلام ۳۲
اصل اول ۳۲
اصل دوم ۳۲
اصل سوم ۳۳
اصل چهارم ۳۳
اصل پنجم ۳۴
اصل ششم ۳۴
اصل هفتم ۳۵
اصل هشتم ۳۶
اصل نهم ۳۶
اصل دهم ۳۷
اصل یازدهم ۳۸
اصل دوازدهم ۳۹
اصل سیزدهم ۳۹
اصل چهاردهم ۴۰
گفتار سوم: انسان و محیط زیست ۴۱
الف. نگاه انسان معتقد ۴۱
ب. نگاه انسان غیرمعتقد ۴۴
فقرا چگونه به تخریب محیط دامن میزنند؟ ۴۴
ثروتمندان چگونه تخریب محیط را دامن میزنند؟ ۴۵
فصل دوم:مبانی و شرایط حق انسان بر محیط زیست ۵۰
مبحث اول:مبانی حق انسان بر محیط زیست ۵۰
گفتار اول: مبانی فقهی ۵۰
الف: قرآن ۵۰
۱٫ آیاتی از قرآن که محیط زیست را حق همگانی میداند ۵۲
۲٫ آیاتی از قرآن که آفرینش عناصر محیط زیست را برای انسان میداند ۵۳
۳٫ آیاتی از قرآن که محیط زیست و عناصر آن را مسخّر انسان میداند ۵۴
۴٫ حق بر محیط زیست، تکلیف و مسئولیت در برابر محیط زیست را در پی دارد ۵۷
سخن پایانی ۵۹
ب. روایات ۶۰
ج. عقل ۶۳
د. بناء عقلا ۶۴
گفتار دوم: مبانی حقوقی ۶۸
الف: قانون داخلی ۶۸
۱٫ قانون اساسی ۶۸
۲٫ قانون عادی ۶۹
ب. قانون خارجی ۷۰
۱٫ مقررات سازمان ملل متحد ۷۰
۲٫ مقررات کنوانسیونهای بینالمللی ۷۱
۳٫ فقر و محیط زیست ۷۲
مبحث دوم:شرایط حق انسان بر محیط زیست ۷۶
گفتار اول: استفاده متعارف ۷۶
گفتار دوم: حق استفاده از محیط زیست به همراه تکلیف ۷۷
تکلیف در مقابل استفاده متعارف ۷۷
حق دسترسی به اطلاعات زیست محیطی ۷۷
حق آموزش مسائل زیست محیطی ۷۸
حق دسترسی به جبران خسارت ۷۸
تکلیف در مقابل خداوند بر استفاده در راه تعالی ۷۹
فهرست منابع و مآخذ ۸۳
قرآن کریم
نهجالبلاغه.
دهخدا، علیاکبر (۱۳۸۵)، لغتنامه دهخدا، تهران: امیرکبیر.
معلوف، لویس (۱۴۲۱هـ.ق)، المنجد فی اللغه، بیجا، انتشارات الحوراء.
مصباح، محمدتقی (۱۳۸۰)، نظریه حقوقی اسلام، نگارش: محمدمهدی نادریومحمدمهدی کریمینیا، قم، مؤسسه امام خمینی.
جـوادیآملی، عبدالله (۱۳۸۵)، تفسیر انسان به انسان، چاپ دوم، قم، مرکز نشر اسراء.
جوادیآملی، عبدالله (۱۳۷۵)، فلسفه حقوق بشر، قم، انتشارات اسراء.
یوسفوند، محمد (۱۳۸۶)، تعریف محیطزیست و اقسام آن، تهران، بینا.
آقایی، بهمن (۱۳۷۱)، ترجمه حقوق بینالملل دریاها، تهران، بینا.
قوام، میرعظیم (بیتا)، حمایت کیفری از محیطزیست، چاپ اول، تهران: نشر سازمان حفاظت محیطزیست.
کاتوزیان، ناصر (۱۳۸۲)، الزامهای خارج از قرارداد، ش ۷۸، چاپ دوم، تهران، دانشگاه تهران.
مطهری، مرتضی (۱۳۷۱)، مجموعه آثار، ج ۲۱، تهران، انتشارات صدرا.
مطهری، مرتضی (۱۳۷۸)، سلسله یادداشتها، ج ۳، تهران، انتشارات صدرا.
بسیار اتفاق افتاده که در مواردی گفتهایم: حق با من است، حق با شماست یا او حق مرا پایمال کرد یا فلانی به حقوق دیگران احترام میگذارد و آیا همگان به حقوق خویش و دیگران آگاهی دارند؟ برای پرداختن به این مطالب نخست باید بدانیم، «حق» چیست.
واژه «حق» در لغت به معنی ثبوت و ثابت است و در مقابل آن کلمه «باطل» به معنای غیر ثابت قرار دارد. حق، ثبوت اعتباری یک امر وضعی است برای یک شخص، که له او و به عنوان امتیازی برای او مقرر شده است و زمام آن به دستاش قرار داده شده است و مستلزم وظایف الزامیبر عهده دیگران در قبال صاحب حق است. حال فرق نمیکند آن چه برای صاحب حق مقرر شده است صلاحیت حقوقی در انجام فعل باشد یا آزادی انتخاب یا اهلیت انتفاع یا اولویت یا امر دیگری مانند اینها[۱].
به عنوان نمونه، حق مالکیت، که هرگاه کسی مالک خانهای باشد، میتواند از آن خانه استفاده کند و در آن سکونت نماید یا در آن تصرف کند و آن را بفروشد یا به دیگری ببخشد یا خراب کند و دوباره بسازد. یا مثلاً حق قصاص نفس که دارنده این حق میتواند اعدام قاتل را از دادگاه بخواهد. چنین حقوقی را شرع و قانون به صاحب حق میدهد و پشتیبانی از صاحب حق نیز، وظیفه شرع و قانون است.
واژه «حق » چند کاربرد و معنا ذکر می کند که برخی از آن از این قرار است: ضد باطل، عدل، مال و ملک، حظ و نصیب، موجود ثابت، امر مقضی، حزم، سزاوار[۲].
با توجه به آنچه بیان شد، روشن می گردد که «حق» واژهای عربی است که به معنای «ثبوت » و «تحقق » است و وقتی می گوییم: چیزی تحقق دارد، یعنی ثبوت دارد[۳]، و گاه معادل آن در زبان فارسی «هستی پایدار» به کار برده می شود؛ یعنی هر چیزی که از ثبات و پایداری بهرهمند باشد، حق است[۴].
ارکان حق هر حقی سه رکن دارد:
۱. شخص یا اشخاصی (حقیقی یا حقوقی) که حق برای آنها و به نفع آنهاست (من له الحق؛ صاحب حق).
۲. شخص یا اشخاصی (حقیقی یا حقوقی) که حق بر آنهاست و در مقابل آن حق، وظیفه دارند و باید به وظیفه خویش عمل نمایند (من علیه الحق؛ کسی که در مقابل آن حق مسئولیت دارد).
۳. آن چیز یا کسی که حق بدان تعلق گرفته است (متعلَّق حق). متعلق حق گاهی شیئی خارجی و عین است مانند حق مالکیت کسی بر زمین یا خانه؛ گاهی دَین است؛ مانند بدهی که بدهکار به بستانکار دارد؛ گاهی منفعت است مانند کسی که حق استفاده از میوه درختی را دارد و گاهی انتفاع۳۱ است مانند کسی که مجاز است از سایه درختی بهرهمند شود.
اگر کسی به دیگری زیان وارد نماید مسئول است ولو این که تقصیری از او سر نزده باشد، بنابراین زیانهای بدنی و مادی به طور نوعی تضمین شدهاند که موجب مسئولیت هستند ولی زیانهای اقتصادی تضمین شده نیستند و اینگونه زیانها نتیجه اعمال حق فعالیت تجار و غیره هستند. و این فعالیت آنها بر رقبای آنها لطمه میزند در اینجا مسئولیت منوط به اثبات قتقصیر عامل زیان است، همینطور در خسارتهای ادبی که ناشی از به هم خوردن و مطالبه خسارت منوط به اثبات تقصیر است[۵].
آثار حق هر حقی باید دست کم یکی از سه اثری را که ذکر میشود، داشته باشد:
۱. اسقاط: فردی که صاحب حق است میتواند از حق خود بگذرد. مانند طلبکاری که حق خود را به بدهکار میبخشد و ذمّه او را بری میکند. حق خیار، حق قصاص و حق استفاده از خانه های سازمانی نمونه های آن میباشند.
۲. نقل: فردی که صاحب حق است میتواند حق خود را به دیگری واگذار نماید. مانند صاحب خانه، که حق استفاده و سکونت در ملک خود را به مستأجر یا مستعیر (عاریه گیرنده) واگذار میکند. حقی که قابل نقل باشد قابل اسقاط نیز است، نه بالعکس.
۳. انتقال: حق این قابلیت را دارد که به دیگری منتقل شود، بدون آن که صاحب حق اراده کرده باشد، مانند حق ارث، حق شفعه، حق قصاص و حق تحجیر. هر حقی که قابل انتقال باشد قابل اسقاط هم است، نه بالعکس. لوازم حق به آنچه حق با خود همراه دارد، لوازم حق میگویند. از بارزترینِ این لوازم، «بهرهوری» است؛ یعنی کسی که نسبت به چیزی یا کسی حقی دارد، میتواند از متعلق حق خود استفاده کند، بهرهور شود و نفعی ببرد. دیگر از لوازمِ حق، «اختصاص» است. چون نفعی که صاحب حق از متعلق حق میبرد، مانع از آن میشود که دیگران آن بهره را ببرند، میتوان گفت: نفع مذکور به ذیحق اختصاص دارد و چون دیگران از این بهره ممنوعند و حق به سود ذیحق و به زیان آنان است، میتوان گفت که حق گونهای «امتیاز» برای ذیحق ایجاد میکند.»
چنان که قبلاً اشاره کردیم حق یک امر اعتباری است. برای تسهیل در تعریف در مقام انتخاب عنوان بسیطی که به ماهیت حق اشاره داشته باشد – یعنی برای وامگیری یک مفهوم از میان مفاهیم حقیقی و تطبیقی آن بر حق به عنوان مصداق اعتباری آن – لازم نیست خیلی سختگیری کنیم.
مسأله از قبیل نوعی نامگذاری است. از آن جا که معمولاً حق به فعل، تعلّق میگیرد و همه مواردی که تحت عنوان رابطه حقّیه مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم را میتوان نوعی استیلا بر فعلی خاص قلمداد کنیم. مانعی ندارد در تعریف حق بگوییم استیلای اعتباری شخص است بر فعلی، به نحوی که از ویژگیهای مزبور برخوردار است و نفوذ حقوقی و ممنوعیت مزاحمت دیگران و موارد مشابه دیگر از آثار این استیلاست. اگر عنوانی که برای حکایت از مقوله حق انتخاب میشود در نظر عرف – که معمولاً اهل تسامح هم هست – تداعی بخش نوع موارد آن باشد کافی است، جامعیت این عنوان به دقت فنی لازم نیست. آن چه اهمیت دارد و توجه به آثار و احکام عملی مسأله در عرف ارتباطات معنادار عقلایی و نیز ویژگیهایی است که برای تمیز حق از احکام اعتباری مشابه آن قبلاً مورد موشکافی قرار دادیم.
آن چه گفتیم معنای حقیقی حق بود، اما برخی موارد استعمال این واژه، تمامی ویژگیهای ذکر شده را ندارد، یا استیلای بر فعل برای صاحب حق را که محور رابطه حقّیه دانستیم در بر ندارد ما این موارد را استعمال مجازی حق به حساب میآوریم، مثل حق برابری برای افراد در جایی که مبتنی بر استحقاق مساوی نیست بلکه صرفاً از وظیفه اخلاقی دیگران در توجه و احترام یک سان به افراد انتزاع شده است.
در این جا اختیار داری فعل و این که زمام حق به دست صاحب حق باشد متصوّر نیست. همین طور است حق ولایت اگر تصدی آن برای ولیّ منوط به اختیار خود او نباشد. لکن به مناسبت تطبیق برخی دیگر از
ویژگیهای حق در این موارد مجازاً حق اطلاق میشود. هم چنین گاهی از حق حیات صحبت میشود در حالی که زمام این امر به دست فرد نیست.
[۱]. علیاکبر دهخدا، (۱۳۸۵)، لغتنامه دهخدا، تهران: امیرکبیر.
[۲]. لویس معلوف، (۱۴۲۱هـ.ق)، المنجد فی اللغه، بیجا، انتشارات الحوراء، ص ۱۴۴، واژه «حق».
[۳]. محمدتقی مصباح، (۱۳۸۰)، نظریه حقوقی اسلام، نگارش: محمدمهدی نادریومحمدمهدی کریمینیا، قم، مؤسسه امام خمینی، ص ۲۰ .
[۴]. عبدالله جوادیآملی، (۱۳۷۵)، فلسفه حقوق بشر، قم، انتشارات اسراء، ص ۷۴٫
[۵] . ناصر کاتوزیان، (۱۳۸۲)، الزامهای خارج از قرارداد، ش ۷۸، چاپ دوم، تهران، دانشگاه تهران، ص ۲۱۰٫
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر