پیشینه تحقیق مبادی تصوری و تصدیقی روششناسی علمی و فلسفی دارای ۴۲ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
منابع معرفتی ۱
شیوه مبتنی بر نقل ۱
شیوه کشف و شهود ۱
شیوههای عقلی و استنتاجی ۲
شیوههای تجربی ۲
روششناسی ۳
روش شناخت و منابع شناخت ۴
روششناسی در علوم تجربی و علوم انسانی ۴
رابطه روش با فلسفه، معرفتشناسی و هستیشناسی ۵
روششناسی و فلسفه علم ۶
کاربردهای اصطلاح «روش» ۷
سیر تطور تاریخی رویکردهای روششناختی در تفکر فلسفه اسلامی و غربی ۱۰
مراحل تحقیق ۳۰
نتیجهگیری ۳۳
منابع و مأخذ ۳۴
حافظ نیا، محمدرضا. مقدمهای بر روش تحقیق در علوم انسانی. تهران: انتشارات سمت، ۱۳۸۴٫
دلاور، علی. روش تحقیق در روانشناسی و علوم تربیتی. تهران: نشر ویرایش، ۱۳۹۱٫
ساروخانی، باقر. روشهای تحقیق در علوماجتمایی. ج ۲٫ تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالبات فرهنگی، ۱۳۷۵٫
حقیقت، صادق. روششناسی در علوم سیاسی. قم: سازمان انتشارات دانشگاه سفید، ۱۳۸۷٫
ابنسینا، حسین. الاشارات و التنبیهات: شرح خواجهنصیرالدین طوسی. قم: نشر البلاغه، ۱۳۷۵٫
ابنسینا، حسین. الشفاء، تهران: انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۷۶٫
جوادی آملی، عبدالله. چیستی فلسفه اسلامی. قبسات ۳۵، بهار ۱۳۸۴٫
جوادی آملی، عبدالله. حکمت صدرایی ماهیت و مختصات. مجله قبسات، شماره ۱۰ و ۱۱، مهر ۱۳۷۸٫
جوادی آملی، عبدالله. رحیق مختوم. قم: انتشارات اسراء، ۱۳۸۶٫
جوادی آملی، عبدالله. منزلت عقل در هندسه معرفت دینی. قم: مرکز نشر اسراء، ۱۳۸۶٫
لازی، جان. درآمدی تاریخی به فلسفه علم. ترجمه علیبابا. تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲٫
خلیلی شورینی، سیاوش. روشهای تحقیق در علوم انسانی. تهران: موسسه انتشارات یادواره کتاب، ۱۳۸۶٫
کاپلستون، فردریک. تاریخ فلسفه(روم و یونان). ج۱٫ سید جلال مجتبوی. تهران: انتشارات سروش، چاپ دوم، ۱۳۶۸٫
فرامرز قراملکی، احد. روششناسی فلسفه صدرا. تهران: بنیاد حکمت اسلامی صدرا، ۱۳۸۸٫
فرامرز قراملکی، احد. روششناسی مطالعات دینی. مشهد: انتشارات علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۵٫
مصباح یزدى، محمدتقى. آموزش فلسفه. قم: انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى(قدس سره)، ۱۳۹۱٫
خاتمی، محمود. جهان در اندیشههایدگر. تهران: موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر،۱۳۷۹٫
کانت، ایمانوئل. تمهیدات. ترجمه غلامعلی حداد عادل. تهران: مرکز نشر دانشگاه، چاپ دوم، ۱۳۷۰
فلاسفه و دانشمندان برای آگاهی از حقایق و واقعیتهای جهان هستی و کشف حقیقت پدیدهها به منابع و مبانی مختلفی متوسل شدهاند، که از آنها در علوم روششناختی تعبیر به منابع معرفتی مینمایند. بهطورکلی منابع معرفتی را میتوان به چهار گروه کلی تقسیم نمود. عدهای از فلاسفه و دانشمندان عقل را بهوسیلۀ استدلال و برهان، عدهای تجربه را بهوسیلۀ حواس، عدهای قلب و دل را بهوسیلۀ تزکیه آن، عدهای وحی را از طریق کتب آسمانی وعدهای هم همۀ اینها را منبع شناخت دانستهاند.(حافظ نیا، ۱۳۸۴، ۵)
اما در یک تقسیمبندی کلی منابع شناخت را میتوان بهصورت زیر بیان نمود:
بر اساس این شیوه شناخت و دانش از طریق مراجعه به کتب آسمانی و منقولات رسیده از پیامبران و اولیای الهی که صاحب مقامی برین بوده و سخنان ایشان را از دیگر اندیشهها متمایز دانسته و سخنانش را بیهیچ تردید میپذیریم حاصل میگردد.
در این شیوه از شهود عارفان تا سحر ساحران را میتوان مدنظر قرارداد و در این جایگاه نهتنها افراد دارای توان ارتباط با این نیروها دارای شناخت بهحساب میآیند، بلکه احراز شناخت نیز بر راهها و شیوههای پر رمز و راز متکی است. (ساروخانی، ۱۳۸۸،ج۱، ۱۶)
بر این اساس آنچه اهمیت مییابد، منطق و استدلال است. اینها زمانی عنصری را بهعنوان شناخت دانش میپذیرند که بیندیشند و بر این پایه آن را بپذیرند. (همان)
این شیوهها، بر مشاهده، تجربه، آزمایش و دیگر شیوههای عینی متکی است آنان که این شیوه را به کار میگیرند دانش را عبارت از مطالعه منظم و عینی پدیدههای تجربی میدانند.(همان،۱۷)
اما طرح این موضوع ازآنجا حائز اهمیت است که اندیشمندان، شناخت و شیوههای آن را ازجمله مبادی علم و اهداف آن دانسته و در پی آن روش و روششناسی را مبتنی بر هر علم و اهداف آن تبیین مینمایند. در این راستا لازم است به این نکته توجه شود که وقتی میخواهیم از شناخت و شیوههای آن و بهتبع آن علم و اهداف آن و درنهایت روش و راه دستیابی به هدفهای علم صحبت کنیم ابتدا باید مشخص شود که چه علمی موردنظر است، بهعبارتدیگر چه شناختی مدنظر است، آیا مبنای ما در شناسایی روشهای دستیابی به هدفهای علمی، علوم تجربی است و یا علوم عقلی یا عرفانی و یا بهطورکلی علوم انسانی است؟ و آیا بهطورکلی این دو باهم متفاوتاند یا نه روشهای یکسانی دارند. بهعلاوه حتی ذیل علوم انسانی نیز این اختلاف باید بررسی گردد. روشهایی که در علوم اجتماعی و روانشناسی استفاده میگردد آیا با روشهای علوم دینی و فلسفی یکسان است؟ بهعبارتدیگر، تقسیمبندیهایی که در خصوص روشهای تحقیق در علوم انسانی ذیل بحث روششناسی علوم انسانی صورت میگیرد بسیار متأثر از رویکرد و نحوه مواجهه مکاتب فکری مختلف به رابطه علوم تجربی و علوم انسانی میباشد. رابطۀ بین علوم تجربی و علوم انسانی چگونه است؟ آیا میتوان همان ابزار را که در دانشهای طبیعی به کار گرفته می شود، در دانش انسانی و علوم انسانی نیز بهکار گیریم؟ آیا در قلمرو روشی، نظر دانشمندان علوم انسانی با علوم طبیعی یکی است یا خیر؟ آیا روش پژوهشی در این دو دانش یکی است؟ سؤالات فوق در ادامه این نوشتار مورد تحقیق و بررسی قرار خواهد گرفت.
پس از تبیین انواع شناخت حال باید دید منظور از علم و اهداف علم چیست؟ چه چیزی میخواهد مورد شناخت قرار گیرد. برخی دانشمندان معتقدند وظیفه علم عبارت است از ایجاد قوانین کلی که رفتار چیزها یا رویدادهای تجربی را که علم با آنها در ارتباط است در بر گیرد. و بدینوسیله ما را قادر میسازد، تا دانش خود دربارۀ رویدادهای شناختهشده و مجزا را با یکدیگر پیوند دهیم و دربارۀ رویدادهایی که تاکنون برای ما ناشناخته بوده است پیشبینیهای معتبر به عمل آوریم. (همان،۱۹) همانگونه که در تعریف فوق قابلمشاهده است، هدف علم با رویکرد تجربی تبیین شده است، حالآنکه علوم انسانی به علت تأکید بیشازاندازه به تجربه و غفلت از نظریه صدمه دیده است. تنها در سالهای اخیر است که به این حقیقت رسیدهایم که تجربه مرحله کاملی از تکامل علم نیست و نیاز به جهتگیری درزمینۀ نظریهپردازی احساس میشود. پس میتوان گفت هدف نهایی علم، صورتپذیری نظریه است. (دلاور، ۱۳۹۱، ۲۲)
با توجه به دو رویکرد فوق و اختلاف بین تجربی انگاری علوم انسانی با رویکردی که علوم انسانی را جدای از علوم تجربی و روشهای آن دانسته و تکیهبر نظریهپردازی و البته بر مبنای روشی علمی دارد، مکاتب و بینشهای مختلفی شکلگرفتهاند. که در مجموع سه نوع بینش را میتوان برشمرد.
۱- بینش آنان که همه دانشها را یکی میدانند، شامل کسانی که بر روشهای متکی بر حس، تجربه، و ادراک تأکید دارند. عینت و سنجش پذیری را شرط دانش میدانند. این بینش در اندیشه مکاتبی همچون رفتارگرایان، طبیعتگرایان، مکانیک گرایان، اثباتگرایان، مکتب اثباتی جدید و تجربهگرایی ظهور و بروز نموده است.
۲- بینش آنان که بر افتراق مطلق دانشهای طبیعی و انسانی از روزنه روش تأکید میورزند که شامل اصالت تأویل، تاریخ گرایان، پدیدار شناسان و اصحاب مکتب تفهمی میباشد.
۳- بینش آنان که دیدی دیالکتیک و تلفیقی دارند. در این گروه، بینشهای کلنگر مطرح است.
همانطور که در سه گروه و بینش مذکور میتوان مشاهده نمود رویکرد یکی دانستن و یا ندانستن علوم تجربی با علوم انسانی میتواند سرمنشأ ایجاد روشهای مختلفی در مواجهه با پدیدهها و موضوعات مسئله محور گردد. (ساروخانی، ۱۳۸۸،ج۱، ۲۷-۶۰)
دستیابی به هدفهای علم یا شناخت علمی میسر نخواهد شد مگر زمانی که با روششناسی درست صورت پذیرد، روش عبارت است از ابزار کسب دانش در معنای وسیعش، روش از لغت «متد» است که از واژۀ یونانی «متا»[۱] به معنای «در طول» و «اودوس»[۲] یعنی «راه» گرفته شده و مفهوم آن در «پیش گرفتن راهی» برای رسیدن به هدف و مقصودی با نظم و توالی خاص است.
روش به سه معنا اطلاق میشود:
مجموعه طرقی که انسان را به کشف مجهولات و حل مشکلات هدایت میکند؛
مجموعه قواعدی که برای بررسی و پژوهش استفاده میشوند؛
مجموعه ابزار یا فنونی که آدمی را از مجهولات به معلومات راهبری مینمایند. (همو،۱۳۷۵،۲۴)
طبق علم معناشناسی، واژگان در ارتباط با دایرهای از واژههای نزدیک به آن معنا و مفهوم پیدا میکند؛ لذا لازم است ارتباط روش و روششناسی با برخی مفاهیم دیگر مورد بررسی قرار گیرد.
دو واژهای که در متون تخصصی روش تحقیق در علوم انسانی و بهویژه در حوزۀ روششناسی صدرا بسیار مورداستفاده قرارگرفته و به یک معنا نیز پنداشته شده است واژههای «روش شناخت» و «منابع شناخت» میباشد. در مقالات بسیاری با عنوان روششناسی صدرا و یا روششناسی فلسفه اسلامی تمرکز اصلی بر روی منابع شناخت یعنی عرفان، قرآن و برهان و بهعبارت دیگر وحی، شهود و عقل شده و پیرامون تلفیق و یا التقاط این سه با یکدیگر در حوزه روششناسی فلسفه اسلامی کاوشهای بسیاری صورت گرفته است. اما باید توجه نمود که این تمام بحث در حوزه روششناسی فلسفه صدرا نمیباشد، چراکه اگرچه در تحلیلهای روششناختی فلسفه اسلامی – همانطور که در ادامه خواهد آمد- چهار منبع معرفتی، ذیل یکی از شیوههای روششناختی یعنی روش معرفتی قرار می گیرد، باز هم بسنده نمودن بهصرف بررسی رابطه سه منبع معرفتی شهود، نقل و عقل در بررسی اصول روششناختی فلسفه اسلامی امری کامل و جامع نخواهد بود، چراکه استفاده و اثبات ارتباط این منابع معرفتی بارها مورد بررسی قرار گرفته است، لکن روش استفاده از این سه منبع معرفتی کمتر مطمح نظر قرار گرفته است. به همین منظور در این نوشتار علاوه بر توجه به رابطه این سه منبع معرفتی، روش صدرا با رویکرد چگونگی استفاده وی از این سه منبع معرفتی و مناقشات پیرامون آن مورد بررسی قرار گرفته است.
پس از مشخص شدن تفاوت منابع شناخت و روش شناخت پاسخ به این سؤال ضروری است که آیا تفاوت روششناختی بین منابع معرفتی مختلف وجود دارد؟ بهعبارتدیگر آیا معرفتی که از راه حس حاصل میشود دارای روشهای منحصربهفرد است یا آنکه منابع شناخت رویکرد روششناسی یکسانی دارند؟ توجه به این نکته ضروری است که در خصوص روششناسی در علوم انسانی تاکنون کتب مختلفی تدوین گردیده است که اکثر این کتب، علوم انسانی را با محوریت علوم اجتماعی و یا روانشناسی مورد تدقیق روششناختی قرار داده است؛ که البته بیشترین منبع معرفتی مورداستفاده در آنها حس و عقل است. این قرابت در منبع شناخت منجر به گرایش روششناسی علوم انسانی به روششناسی متداول در علوم تجربی شده است. اما از دیدگاه طرفداران تفاوت ماهوی علوم انسانی و علوم تجربی، مشاهده در علوم انسانی دارای معنای دیگری غیر از مشاهده در روش تجربی میباشد. بر این اساس روش شهودی در مقابل روش تحصیلی یا اثباتی قرار میگیرد. در این روش بهجای پرداختن به مراحلی همچون مشاهده و تجربه، بر همفکری، همدلی، تأویل گرایی و آگاهی حضوری و بلاواسطه تأکید میشود. در این شیوه بهجای پرداختن به علل، به دلایل و معنای وجدانی توجه میشود. (حقیقت، ۱۳۸۷، ۶۴)
باید توجه داشت که در بررسی روشهای فلسفی رویکرد یکسان پنداری روششناختی بین علوم انسانی و علوم تجربی مناسب نبوده و روششناسی خاص خود را میطلبد.
بهطورکلی در خصوص ارتباط روششناسی در علوم تجربی و علوم انسانی همانطور که پیشتر بیان گردید سه نوع بینش وجود دارد.
بینش آنان که از منظر روششناختی همه دانشها را یکی میدانند، شامل کسانی که بر روشهای متکی بر حس، تجربه و ادراک تأکید دارند؛
آنان که بر افتراق مطلق دانشهای طبیعی و انسانی از روزنه روش تأکید دارند؛
آنان که دیدی تلفیقی و کلینگر دارند. (ساروخانی، ج۱، ۱۳۸۸، ۲۷-۶۰)
در این خصوص باید توجه داشت که سطوح مختلف معرفت، لایههای طولی روششناسی را به دنبال میآورند؛ بهعبارتدیگر شاید بتوان گفت که عقل و استدلال بهعنوان یکی از منابع معرفتی در علوم تجربی، علوم انسانی تجربی و نهایتاً در علوم انسانی بدون تجربی انگاری و در فلسفه و منطق کاربرد دارد اما باید توجه نمود که این کاربرد کاربردی تشکیکی است. بهعبارتدیگر عقل تجربی در علوم تجربی و انسانی ظهور میکند، عقل نیمه تجریدی در ریاضی و عقل تجریدی در فلسفه و عقل ناب که از عهدهی عرفان نظری برمیآید. (جوادی آملی، ۱۳۸۶، ۲۵)
لذا هنگامیکه ما در این بحث از دو منبع معرفتی حسی و عقلی صحبت مینماییم منظور از عقل، عقل تجریدی فلسفی است.
در ادامه این نوشتار شرح تفصیلی رویکردهای سهگانه فوق مطمح نظر قرار میگیرد.
[۱] meta
[۲] odos
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر