125 views
پیشینه تحقیق مفاهیم محاربه، بغی و افساد فی الارض و سیستم احاله ی مجازات های حدی دارای ۸۸ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فصل اول: مفهوم حکم و سیستم احاله ی مجازات ۵
گفتار اول: اصطلاح «درحکم» ۵
بند اول: معنای لغوی و اصطلاحی واژهی «حکم» ۵
بند دوم: مفهوم اصطلاح «درحکم» ۶
گفتار دوم: آثار و قلمرو تسری احالهی کیفر ۹
بند اول: از حیث کنش ۱۱
بند دوم: از حیث واکنش ۱۳
بند سوم: از حیث هدف ۱۸
گفتار سوم : احالهی مجازاتهای حدی ۱۹
بند اول: مفهوم حد و گسترهی آن ۲۰
بند دوم: گسترهی مفهومی تعزیر ۲۱
بند سوم: محدودیتهای ناظر به سیستم احاله ۲۴
بند چهارم: ایرادات وارد به احالهی مجازاتهای حدی به تعزیری ۲۵
۱- مغایرت با شرع و قانون اساسی ۲۵
۲- دوری و فاصله گرفتن از پیشفرضهای متعامل با حقوق کیفری اسلام ۲۷
۳- مغایرت با اصول و قواعد کلان کیفری ۳۰
فصل دوم:تبیین مفاهیم محاربه، بغی و افساد فی الارض ۳۲
گفتار اول: تبیین مفهوم محاربه ۳۲
بند اول: مفهوم محاربه در لغت ۳۲
بند دوم: محاربه در قرآن ۳۳
بند سوم: محاربه در روایات ۳۵
بند چهارم: محاربه از دیدگاه فقها ۳۷
بند پنجم: محاربه در قانون مجازات اسلامی ۳۹
الف: رکن قانونی ۳۹
ب: رکن مادی ۴۰
ج: رکن روانی ۴۲
گفتاردوم: تبیین مفهوم بغی ۴۳
گفتار سوم: تبیین مفهوم افساد فی الارض ۴۶
بند اول: تعریف لغوی افساد ۴۶
بند دوم: تعریف اصطلاحی افسادفیالارض ۴۸
بند سوم: افساد فی الارض از منظر قرآن کریم ۵۱
بند چهارم: افساد فی الارض از دیدگاه فقها ۵۴
بند پنجم: عناصر تشکیل دهنده ی افساد فی الارض ۵۷
الف: رکن قانونی ۵۷
ب: رکن مادی ۵۷
۱- شخصیت مرتکب ۵۸
۲- رفتار مرتکب ۵۸
۳- موضوع جرم ۵۸
۴- وسیله ۵۸
۵- شرایط و اوضاع و احوال ۵۹
۶- نتیجه جرم ۶۰
۷- رابطهی علیت ۶۱
ج- رکن روانی ۶۱
بند ششم: افساد فی الارض در حقوق موضوعه ۶۲
گفتار چهارم: نسبت بین محاربه و افساد فی الارض ۶۸
بند اول: نظریهی یگانگی محاربه و افساد فی الارض ۶۸
بند دوم: نظریه دو گانگی محاربه و افساد فی الارض ۷۰
الف: مختلف بودن مجازاتهای محاربه و افساد فی الارض ۷۱
ب: یکسان بودن مجازاتهای محاربه و افساد فی الارض ۷۵
فهرست منابع ۸۲
– صلیبا، جمیل (۱۳۸۱)، فرهنگ فلسفی، ترجمه منوچهر صانعی، تهران: انتشارات حکمت
– خوانساری، محمد (۱۳۶۴)، دوره مختصر منطق صوری، چاپ ششم، تهران: دانشگاه تهران
– عمید، حسن (۱۳۸۸)، فرهنگ فارسی عمید، چاپ اول، تهران، نشر فرهنگنما
– نجفی ابرندآبادی، علی حسین (بیتا)، جزوهی درآمدی بر جرم شناسی بزهکاران اقتصادی و حقوق کیفری اختصاصی
– جعفری لنگرودی، محمد جعفر (۱۳۸۳)، ترمینولوژی حقوق، چاپ چهاردهم، تهران: کتابخانه گنج دانش
– مظفر، محمد رضا (۱۴۰۶ق)، منطق، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی، چاپ دوم، تهران: انتشارات حکمت
– استفانی، گاستون و همکاران، ترجمهی حسن دادبان (۱۳۷۷)، حقوق جزای عمومی، چاپ اول، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی، ۱۳۷۷
– نوربها، رضا (۱۳۷۸)، زمینهی حقوق جزای عمومی،چاپ دوازدهم، تهران: دادآفرین
– رحیمینزاد، اسمعیل (۱۳۸۷)، کرامت انسانی در حقوق کیفری، چاپ اول،تهران: میزان
– صانعی، پرویز (۱۳۸۲)، حقوق جزای عمومی، چاپ اول، تهران: طرح نو
– آخوندی، محمود (۱۳۷۵)، آیین دادرسی کیفری، جلد اول، تهران: انتشارات فرهنگ و ارشاد اسلامی
– آخوندی، محمود (۱۳۷۹)، آیین دادرسی کیفری، جلد چهارم، تهران: انتشارات اشراق
– پیمانی، ضیاءالدین (۱۳۸۰)، جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی،چاپ پنجم، تهران: میزان
– حسینی، سید محمد (۱۳۸۵)، فرهنگ لغات و اصطلاحات فقهی، چاپ دوم، تهران، انتشارات سروش
- منتهابی، عباس (۱۳۸۲)، گفتاری در باب «حق و حکم» فراتر از یک بحث حقوقی، مجله کانون وکلا، شماره۴۶
– بشیریه، تهمورث (۱۳۸۹)، حوالهی کیفری (بررسی کیفر جرم موضوع مادهی ۵۱۶ ق.م.ا)، آموزههای حقوقی، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، شمارهی ۱۳
– عبدافتاح، عزت (۱۳۸۱)، جرم چیست و معیارهای جرمانگاری کدام است؟، ترجمهی اسماعیل رحیمی نژاد، مجله حقوقی و قضایی دادگستری، شماره ۴۱
معنای لغوی و اصطلاحی عبارت «درحکم»، قلمرو و آثار سیستم احاله و در ادامه احالهی مجازاتهای حدی و ایرادات ناظر به این نوع جرمانگاری، موضوعات تشکیل دهندهی این فصل را تشکیل میدهند که در ذیل به شرح وتفصیل آنها میپردازیم.
در ابتدا معنای لغوی و اصطلاحی واژهی «حکم» و در ادامه معنای اصطلاح عبارت «درحکم» در این گفتار مورد بررسی قرار میگیرد.
در فرهنگ فارسی عمید، ذیل واژهی حکم چنین آمده است؛ قضا، فرمان، امر، داور، کسی که برای قطع و فصل مرافعهی دو یا چند تن انتخاب شود و دربارهی آن مرافعه حکم کند.[۱]
از نظر کانت حکم به دو قسمت تحلیلی و ترکیبی تقسیم میشود. حکم تحلیلی، حکمی است که محمول آن جزء مفهوم موضوع باشد. مثل جسم ممتد است. حکم ترکیبی حکمی است که برعکس تحلیلی باشد؛ یعنی مفهوم محمول جزء مفهوم موضوع نباشد. مثل قطر این دایره پنج متر است. نوع اول را از آن جهت تحلیلی گویند که ذات موضوع را نمیتوان شناخت، مگر اینکه فهمیده شود که دارای چنین صفت و خاصیتی است. قسم دوم را به این جهت ترکیبی
میگویند که میشود موضوع قضیه را بدون تصور محمول، تصور کرد.[۲]
حکم چند موضوعی، حکمی است که در آن یک محمول بر چند موضوع حمل شود. خواه موضوعات پراکنده باشند یا زیر یک اسم کلی متحد قرار داشته باشند. این حکم در مقابل حکم بسیط است که موضوع آن یک شیء جزیی است و نیز در مقابل حکم مهمل است که در آن قید نمیشود که حکم شامل تمام افراد یا شامل بعضی از آنهاست، مثل خون سرخ است.[۳]
نزد روانشناسان، حکم به معنای تقریری ذهنی است که عقل توسط آن، مضمون سخن را استوار میکند و به حقیقت میگرایاند و یا به معنی اتخاذ رأیی است که برای هدایت سلوک در احوالی که نمیتوان در آنها به علم یقینی رسید، مناسب است. در هر حال حکم از پدیدارهای نفسانی است که مستلزم ادراک و شناخت است و یا فعلی ذهنی است که از اقامهی نسبت بین دو چیز یا رفع نسبت بین دو چیز به وجود میآید.[۴]
در اصطلاح منطقیان، حکم عبارت است از اسناد چیزی به چیزی دیگر به نحو سلبی یا ایجابی و از آن به عنوان ادراک وقوع نسبت یا عدم وقوع آن تعبیر میشود. بنابراین اگر بگوییم «محارب مفسد است»، این حکم شامل سه جزء است: اول آنچه بر آن حکم شده است که موضوع نامیده میشود (محارب)، دوم آنچه متعلق حکم است که محمول نامیده میشود (مفسد)، سوم نسبت بین این دو طرف؛ ادراک وقوع این نسبت یا عدم آن را حکم یا تصدیق میگویند.[۵]
در ترمینولوژی حقوق ذیل واژهی حکم، چنین آمده است؛
الف- دستور مقنن اسلام راجع به افعال مکلفان، خواه دستور الزامی باشد چون امر و نهی و خواه نباشد چون استحباب و کراهت و اباحه.
ب- در معنی اعم، حکم عبارت است از قانون شرعی و شامل حکم تکلیفی و حکم وضعی نمیشود.
ج- رأی قاضی را نیز حکم گویند. در این صورت حکم در مقابل فتوی به کار رفته است.
د- آنچه از مقررات شرعی که متضمن مصلحت اکید مردم است و ارادهی افراد بر خلاف جهت آنها نافذ نیست. در این صورت در مقابل اصطلاح حق به کار میرود و میگویند حق و حکم.
ه- به معنی محمول قضیه است. در این صورت در مقابل موضوع به کار میرود.[۶]
تنقیح وتشریح اصطلاح درحکم مستلزم پرداختن به این مساله است که اصولا در هر حوزهای که چنین اصطلاحاتی مطرح میشود، در نگاه اول، ذهن متوجه مباحث مبسوط علم منطق میشود؛ به عبارتی دقیقتر، وقتی که قانونگذاری مقنن به این گونه است که اخلال در نظام اقتصادی «درحکم محاربه» است (اعم از بیان تصریحی یا تلویحی)، عملا مقنن در چهارچوب یک قضیهی منطقی کلی به قابلیت اسناد حکم مندج در محمول قضیه به موضوع آن پرداخته است.[۷]
به قول منطقیون در مثال پیشگفته، اخلال در نظام اقتصادی موضوع قضیه، درحکم محاربه بودن، محمول و رابطهی تعاملی مستمر در فعل جمله همان رابطهی اسنادی میباشد.
با این مقدمه معلوم میشود که هر گاه در موردی اصطلاح درحکم مطرح میشود، ما همواره با حمل یک گزاره یا کیفیت، بر گزاره یا کیفیت دیگری مواجه خواهیم بود و لذا میتوان گفت مفهوم این اصطلاح، همان تعمیم پذیر جلوه دادن حکم یک کیفیت یا نهاد یا گزاره بر مورد یا موارد مشابه است، که نظر به نوع رابطهی تعاملی فیمابین آنها تا حدودی همسان پنداشته شدهاند. و لذا تردیدی نیست که در چنین فرآیندی ما بالذات با دو ماهیت یا کیفیت روبهرو هستیم و چون ابتدا به ساکن ترادف آنها منتفی است و در یک موازنه منطقی نتیجه گرفته میشود، دو طرف رابطهی استنادی مذکور بالذات دارای ماهیت مختلف و متفاوت میباشند، زیرا همسان پنداری دو ماهیت دلیل بر عدم یکی بودن و ترادف آنهاست، چون اگر غیر از این قابل تصور بود، نیازی به جعل یک گزارهی موازی نبود.
با بیان مطالب صدرالذکر در ارتباط با مفهوم اصطلاح درحکم، چند نکته حایز اهمیت جلوه میکند؛
اولا) این که اصطلاح «درحکم» از عمومیت کاربردی برخوردار نیست، یعنی فقط در موارد خاصی که از یکسو یک نهاد یا عنوان روشن و بدیهی وجود دارد که حکم آن نیز بر ما کاملا مکشوف است و از سویی دیگر به اقتضای ضرورت لزوم وضع عناوین مجرمانهای در دفع مفاسدی که منافع عالیه را هدف قرار میدهند، سعی میشود با رعایت منطق راهبرد مداخلهی کیفری با تنصیص پیشوند درحکم که به عنوان گزارهای نوین ظهور میکند و به نوعی با عناوین بدیهی پیشگفته قرابت و نزدیکی دارد، به تأمین مقاصد یعنی حفظ منافع مذکور همت گمارده شود و لذا نظر به این ضرورت معلوم میشود که برای توسل به اصول و قواعد تعمیم احکام به مورد یا موارد عرضی دیگر در راستای هدف مذکور منطبق با عمومات حقوق کیفری، بدیهی است که حدی از تشابه و یکسانی شرط است.
ثانیا) استفاده از اصطلاح درحکم، جهت تعمیم احکام نمیتواند به گونهای باشد که در چارچوب ارزیابی منطقی عملا مصداق یک تعمیم ناروا[۸] و یا یک مصادره مطلوب باشد.[۹]
ثالثا)اصطلاح درحکم فقط مثبت امکان تعمیم اصول و قواعد و به طور کلی عرضیات یک نهاد یا کیفیت است و لذا به هیچ عنوان در مقام ارزیابی اوصاف ذاتی نهاد یا کیفیت مذکور نیست، به عبارت دقیقتر در عنوان تعمیمپذیر میتوان خصایص ذاتی را مشاهده کرد، اما در نهاد یا کیفیت ملحق شدهی به آن عنوان تعمیمپذیر نمیتوان ویژگیهای ذاتی را مشاهده کرد.
[۱] – عمید، حسن (۱۳۸۸)، فرهنگ فارسی عمید، چاپ اول، تهران، نشر فرهنگنما، ص۴۱۳
[۲] – صلیبا، جمیل (۱۳۸۱)، فرهنگ فلسفی، ترجمه منوچهر صانعی، تهران: انتشارات حکمت، ص ۳۲۰ و ۳۲۱
[۳] – همان
[۴] – منتهابی، عباس (۱۳۸۲)، گفتاری در باب «حق و حکم» فراتر از یک بحث حقوقی، مجله کانون وکلا، شماره۴۶، ص ۷۶
[۵] – خوانساری، محمد (۱۳۶۴)، دوره مختصر منطق صوری، چاپ ششم، تهران: دانشگاه تهران، ص ۱۰۲؛ مظفر، محمد رضا (۱۴۰۶ق)، منطق، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی، چاپ دوم، تهران: انتشارات حکمت، ص ۷۵
[۶] – جعفری لنگرودی، محمد جعفر (۱۳۸۳)، ترمینولوژی حقوق، چاپ چهاردهم، تهران: کتابخانه گنج دانش، ش.۱۹۲۵، ص ۲۴۲ و ۲۴۳
[۷] – در اصطلاح منطقی تصور محکومعلیه یا موضوع، یعنی آن چیزی که بر او حکم میشود، یا به عبارت دیگر چیزی به آن اسناد داده میشود. تصور محکومبه یا محمول، یعنی آن چیزی که به موضوع استناد داده میشود. تصور نسبت محمول به موضوع، مثلا تصدیق به اینکه «زمین کروی است»، مستلزم این است که نخست تصور «زمین» در ذهن بیاید و آنگاه تصور «کروی» و سپس تصور «نسبت کروی زمین» یا به عبارت دیگر «تصور کرویت زمین»، تا بالاخره تصدیق که امر بسیط ذهنی است برای انسان حاصل شود. (خوانساری، محمد، همان، ص ۸).
زمین کروی است.
[۸] – تعمیم ناروا، یادآور همان استقرای ناقص در علم منطق است و آن در صورتی است که افراد مورد نظر نامعدود باشند و ما تعدادی از آنها را متصف به صفتی کنیم و آنگاه این حکم را تعمیم دهیم و بگوییم همهی افراد آن کلی دارای آن صفت هستند (خوانساری، محمد، همان، ص ۱۳۸).
[۹] – مصادرات، قضایایی است که متعلم در آغاز تعلیم میپذیرد، تا بعد از آن در علمی دیگر یا در همان علم اثبات شود. این تسلیم اگر به صورت استنکار باشد، مصادرات نامیده میشود (خوانساری، محمد، همان، ص۱۸۳). با فهم مصادرات میتوان مفهوم مصادره به مطلوب را چنین روشن نمود که پذیرش پایهی قضیه (صغری و کبری)، جهت استباط نتیجه، آن هم نه به گونهای که نتیجهی منطقی قضیه باشد، بلکه نتیجهای که مورد قصد و دلخواه و بر مدار قضاوت شخصی باشد.
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر