529 views
پیشینه تحقیق تکنیکها و روشهای بیان طنز در آثار نویسندگان دارای ۱۵۳ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۱٫تکنیکها و روشهای بیان طنز ۷
۱٫۲- احمد اکبرپور ۷
۱٫۱٫۲٫ درباره نویسنده ۷
۲٫۱٫۲٫ آثار ۸
۱٫۲٫۱٫۲٫ من نوکر بابا نیستم ۸
خلاصهی داستان ۸
تکنیکها ۸
ساختارهای زبانی ۱۳
۲٫۲٫۱٫۲٫ سهسوت جادویی ۱۴
خلاصهی داستان ۱۴
تکنیکها ۱۵
۳٫۱٫۱٫ ارزیابی کلی ۲۱
۲٫۲٫ طاهره ایبد ۲۲
۱٫۲٫۲٫ درباره نویسنده ۲۲
۲٫۲٫۲٫ آثار ۲۳
۱٫۲٫۲٫۲٫ خانوادهی آقای چرخشی ۲۳
خلاصهی داستان ۲۳
تکنیکها ۲۳
ساختارهای زبانی ۲۶
۳٫۲٫۲٫ ارزیابی کلی ۲۸
۳٫۲٫ فرهاد حسنزاده ۲۹
۱٫۳٫۲٫ درباره نویسنده ۲۹
۲٫۳٫۲٫ آثار ۳۰
۱٫۲٫۳٫۲٫ بند رختی که برای خودش دل داشت ۳۰
خلاصهی داستان ۳۰
تکنیکها ۳۱
۲٫۲٫۳٫۲٫ لبخندهای کشمشی یک خانوادهی خوشبخت ۳۴
خلاصهی داستان ۳۴
ساختارهای زبانی: ۴۲
۳٫۲٫۳٫۲٫ هندوانه به شرط عشق ۴۳
خلاصهی داستان ۴۳
تکنیکها ۴۴
۴٫۲٫۳٫۲٫ در روزگاری که هنوز پنجشنبه و جمعه اختراع نشده بود ۴۷
خلاصهی داستان ۴۷
تکنیکها ۴۸
ساختارهای زبانی: ۵۴
۳٫۳٫۲٫ ارزیابی کلی ۵۴
۴٫۲٫ فریدون عموزاده خلیلی ۵۶
۱٫۴٫۲٫ درباره نویسنده ۵۶
۲٫۴٫۲٫ آثار ۵۷
۱٫۲٫۴٫۲٫ پروفسور اسکولسکی و ژنرال پیسکولسکی ۵۷
خلاصهی داستان ۵۷
تکنیکها ۵۸
ساختارهای زبانی ۶۲
۳٫۴٫۲٫ ارزیابی کلی ۶۲
۵٫۲٫ شهرام شفیعی ۶۳
۱٫۵٫۲٫ درباره نویسنده ۶۳
۲٫۵٫۲٫ آثار ۶۴
۱٫۲٫۵٫۲٫ ماجراهای سلطان و آقا کوچول ۶۴
خلاصهی داستان ۶۴
تکنیکها ۶۴
ساختارهای زبانی: ۷۰
۲٫۲٫۵٫۲٫ عشق خامهای ۷۱
خلاصهی داستان ۷۱
تکنیکها ۷۲
ساختارهای زبانی: ۸۴
۳٫۲٫۵٫۲٫ به دنبال دماغ خیس ۸۶
خلاصهی داستان ۸۶
تکنیکها ۸۶
۴٫۲٫۵٫۲٫ مرغ سوخاری برای جنازه ۹۴
خلاصهی داستان ۹۴
۵٫۲٫۵٫۲٫ گربه در جوراب زنانه ۱۰۳
خلاصهی داستان ۱۰۳
ساختارهای زبانی: ۱۱۲
۶٫۲٫۵٫۲٫ عزیزم چه رنگی بپوشم ۱۱۳
خلاصهی داستان ۱۱۳
ساختارهای زبانی: ۱۲۰
۷٫۲٫۵٫۲٫ با تخممرغ مهربان باش ۱۲۱
خلاصهی داستان ۱۲۱
تکنیکها ۱۲۲
ساختارهای زبانی ۱۲۵
۳٫۵٫۲٫ ارزیابی کلی ۱۲۶
۶٫۲٫ محمدرضا شمس ۱۳۰
۱٫۶٫۲٫ درباره نویسنده ۱۳۰
۲٫۶٫۲٫ آثار ۱۳۱
۱٫۲٫۶٫۲٫ دیوانه و چاه ۱۳۱
خلاصهی داستان ۱۳۱
تکنیکها ۱۳۲
۲٫۲٫۶٫۲٫ بادکنک و اسب آبی ۱۳۶
خلاصه داستان ۱۳۶
تکنیکها ۱۳۶
ساختارهای زبانی ۱۳۸
۳٫۲٫۶٫۲٫ من، زن بابا و دماغ بابام ۱۳۹
خلاصهی داستان ۱۳۹
تکنیکها ۱۳۹
۳٫۶٫۲٫ ارزیابی کلی ۱۴۴
۷٫۲٫ فریبا کلهر ۱۴۵
۱٫۷٫۲٫ درباره نویسنده ۱۴۵
۲٫۷٫۲٫ آثار ۱۴۶
۱٫۲٫۷٫۲٫ سالومه و خرگوشش ۱۴۶
خلاصهی داستان ۱۴۶
تکنیکها ۱۴۶
ساختارهای زبانی ۱۵۰
۳٫۷٫۲٫ ارزیابی کلی ۱۵۱
فهرست منابع ۱۵۲
اقبالزاده، شهرام.(۱۳۸۰).” تحلیل جامعهشناختی بیشناسنامهها”. پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان. شمارهی۲۶، صص ۱۴۹-۱۶۱٫
(۱۳۸۲).” تاویلی از نه تر و نه خشک”. کتاب ماه کودک و نوجوان. شماره. صص ۶۴-۶۹٫ .__________
بامداد، رایکا.(۱۳۸۲).” چند عکس خانوادگی”. کتاب ماه کودک و نوجوان. شمارهی۷۲، صص ۵۶-۵۹٫
.(۱۳۸۴).” هویت میخواهید یا شناسنامه”. کتاب ماه کودک و نوجوان. ص ۸۳٫________
بهزادی اندوهجردی، حسین.(۱۳۷۸). طنز و طنزپردازی در ایران. تهران: صدوق.
پلارد، آرتور.(۱۳۷۸). طنز. ترجمهی سعید سعیدپور. تهران: مرکز.
جزینی، جواد.(۱۳۸۱).” آوازهای غمگین سالهای جنگ”. پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان. شماره۳۰، صص۱۷۶-۱۷۹٫
_______.(۱۳۸۲).” پادشاه کوتوله یک دیکتاتور بزرگ است”. پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان. شماره۳۵، صص۱۲۶-۱۲۹٫
حاجی نصرالله، شکوه.(۱۳۸۲).” سبک مرادی کرمانی از قصههای مجید تا لبخند انار”. پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان. شماره۳۳و۳۴،صص۱۱۹-۱۴۱
مهدیپورعمرانی، روح الله.(۱۳۸۲).” سیری در آثار داستانی مهدی میرکیایی”. پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان. شماره۳۲، صص۱۴۲-۱۵۲٫
_______________.(۱۳۸۵).” خطی میان طنز و تخیل”. پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان. شماره۴۴، ص۹۴٫
_______________.(۱۳۸۳).” آهسته و پیوسته با گامهایی استوار”. پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان. شماره۳۷، صص۱۷۶-۱۹۹٫
حری، ابوالفضل.(۱۳۸۷). دربارهی طنز.تهران: سورهی مهر.
شایگان، فروغ.( ۱۳۸۶).” موضوع یابی برای کتابهای کودک و نوجوان برپایهی شناخت دغدغههای کودک امروز”. پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان. شماره۵۱، صص۷۷-۸۳
قدیرمحسنی، عباس.” روزگاری که هنوز داستان اختراع نشده بود”. کتاب ماه کودک و نوجوان. شماره۹۳، صص۵۱-۵۲٫
کائدی، شهره.(۱۳۷۹).” با این طنز چه کارها که نمیتوان کرد”. کتاب ماه کودک و نوجوان. شماره۴۰، صص۲۰-۲۵٫
در این مقاله تکنیکها و شیوههای ایجاد طنز در آثار داستانی نوجوان با محوریت کتابهای معرفی شده در بخش نخست بررسی میشود. براین اساس، ابتدا معرفی کوتاهی از هر نویسنده ارائه شده و سپس تکنیکهای بهکار رفته در آثار او بررسی و تحلیل میشوند. شایان ذکر است تکنیکها و روشهای بیان طنز، به ترتیب فراوانی بهکاررفته در کل آثار نویسندگان است.
همچنین یادآوری این نکته ضروری است که گاهی ممکن است تنها از یک تکنیک یا روش استفاده نشده باشد و نویسنده برای طنزآمیزتر شدن اثر خود، چند تکنیک یا روش را در کنار هم بهکار برده باشد. در این موارد، تکنیک مورد نظر در آن بخش بررسی شده و از بیان دیگر تکنیکها خودداری گردیده است.
احمد اکبرپور، متولد ۱۳۴۹ شهرستان لامرد استان فارس و دانشآموخته رشته روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی است . بیشترین شهرت او به دلیل نگارش داستانهای کودک و نوجوان است که برای وی جوایز متعددی ازجمله کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را به ارمغان آوردهاست. اکبرپور عضو شورای کتاب کودک و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان است. برخی از آثار او عبارتند از:
قطار آن شب، امپراطور کلمات، من نوکر بابا نیستم، شب به خیر فرمانده، دختری ساکت با پرندههای شلوغ، اگر من خلبان بودم.
این داستان در خانوادهای روستایی میگذرد. روزی از جیب پدر خانواده که مردی خسیس و پولدوست است دستهی پولی به درون چاه مستراح میافتد. در همین هنگام است که اندیشۀ فرستادن یکی از فرزندانش به درون چاه برای نجات پولها به ذهن او میرسد و از قضا داوود، پسر کوچکتر را که پسری آرام و سربهزیر است برای اینکار در نظر میگیرد؛ اما داوود میگریزد و ماجراهایی فرعی حول داستان اصلی شکل میگیرد. در این میان، پسرعموی داوود که در جشن عروسی عمهشان، پنهانی به درون چاه رفته تا پولها را دربیاورد، در چاه میافتد. با این اتفاق همه برای نجات او بسیج میشوند و در نهایت پولها از چاه بیرون میآید.
کنایه: نویسنده در تلاش است تا با استفاده از این تکنیک، صفات مذموم اخلاقی همچون پولدوستی، خساست و تحقیر را در روند داستان به نمایش بگذارد. این امر از طریق تیپسازی در مورد شخصیتهایی مانند پدر، عمو، یحیی و یونس نشان داده میشود. پدر که در تمامی داستان به سختگیریها و اصول اخلاقی سنتی خود معتقد است، مانند انسانی بیاحساس رفتار میکند. هرچند نشانههایی در داستان مییابیم که وی را مردی مهربان در درون نشان میدهد؛ بههرروی خساست او موجب میشود تا همهچیز را در سایهی پول و مسائل اقتصادی ببیند. به همین دلیل از نظر او عشق مردی ثروتمند مانند مشهدینوروز که عاشق مهوان شده است، باوجود وسواس افراطگونهی مهوان نامعقول است:
بنازم به قدرت خدا که چشموگوش یکی مثل مشدی نوروز را میبندد تا هرچه دار و درخت دارد بفروشد و خرج آدم ناقص عقلی مثل مهوان بکند. اگر این دیوانه از من حرف شنوی داشت بهخاطر یکسوسک ابروی ما را و میرزاعلی را فوت هوا نمیکرد. (ص۴۴و۴۵)
همچنین، در فصل چهارم داستان که از زبان پدر بیان میشود میتوان کنایههایی را به وضع نامطلوب اجتماعی و عادت به چاپلوسی در میان مردم دید که از زبان پدر اینچنین توصیف میشود:
به بهانۀ اینکه با رئیس پاسگاه دهنبهدهن نشوم میروم طرف دکان، ولی اتولش را درست جلوی پایم نگه میدارد. مرتیکۀ پررو میگوید: حاجی حالا دیگر با مأمور دولت سرسنگین تا میکنی؟ من دیگر معطل نمیکنم و جوابش میدهم: اگر نصف همین پول از جیب شما میافتاد حتم امنیهها را با سر میفرستادید داخل مستراح. ملافرج و مشدی نوروز بلند میشوند و دستش را میبوسند انگار که استغفرالله امامزادهای است که صاف و راست از آسمان پایین افتاده و رفته توی پاسگاه. در عوض مگر مرتیکۀ چارشاخ حرمت سرش میشود؟! همینها را میبیند که تا میتواند سگ میشود و پاچۀ چهارتا آدم بیکسوکار را میگیرد. (ص۴۵)
بیاخلاقی دولتی در این فصل با توصیهی رئیس پاسگاه به پدر بیشتر به چشم میخورد:
ملتفتی حاجی؟ اختیار بچههایت مال خودت اما نه روز روشن. اگر نصفهشبی گوششان را بگیری و طنابی ببندی به کمرشان هیچ آدم فضولی خبردار نمیشود که بیاید پاسگاه و ما تو معذورات قرار بگیریم. (ص۴۶)
انتقاد به ساختار تربیتی نادرست در خانواده و زورگوییهای والدین (دراینجا مشخصاً پدر) در داستان با ترس فرزندان از پدرشان بهخوبی دیده میشود؛ اما در نهایت که با تغییر رفتار یونس با داوود مواجه میشویم و داستان که با پیروزی داوود به اتمام میرسد، میتوان کمی نرمش را در رفتار هردوطرف هم فرزندان و هم پدر خانواده مشاهده کرد:
با خودم میگویم: ʼامشب حتماً به پدر میگویم!ʻ میدانم که به من حسودی میکنند. زورشان میآید که من تا حالا از دست پدر کتک نخوردهام وقتی در میزند مثل موش میروند توی سوراخ. حتی مادر هم میترسد و میرود توی آشپزخانه،ولی من میروم و در را باز میکنم. وقتی با سرعت میآید داخل به من نگاه هم نمیکند ولی وقتی میروم سراغ گوسفندها و برایشان علف میریزم یا به نخل توی حیاط آب میدهم میدانم که خوشحال میشود. (ص۹)
طنزموقعیت: باید گفت تمام ماجراهای این داستان بر پایهی طنز موقعیت نگاشته شده که اصلیترین تکنیک بهکاررفته در این کتاب است. نویسنده با خلق شرایط غیرمعمول در اساس داستان (افتادن دستهای پول در چاه مستراح) بستر مناسبی را برای ایجاد دیگر موقعیتهای طنز آمیز فراهم آورده است.
یکبار که والدۀ مصیب آمده بود دکان داشت برای مهراب تعریف میکرد که پیشترها عمه زن میرزاعلی دعانویس بود. اما یک شب میبیند که سوسک پرسرخ شاخکداری روی دستهای شوهرش راه میرود. میرزاعلی خواب بوده است و نفس عمهمهوان بند آمده بوده، اما میدید که سوسک از روی دستها رد میشود و میرود روی سینۀ میرزاعلی و بالأخره میان ریشهایش گموگور میشود. والدۀ مصیب تعریف میکرد که عمه فرداصبح میرود دنبال کدخدا و ملافرج و آنقدر دادوبیداد میکند که همه به طلاق رضا میدهند. (ص۲۴)
خدایار پیرهن نویی پوشیده که هنوز چسب و کاغذهایش را بازنکرده اند اما پیراهن دیروزیاش را در نیاورده و یقۀ چرکش از زیر آن پیداست. عمو پشت سرش راه میرود و میگوید: ʼاگر امسال کاغذ قبولیات را بگیری، گوسالهزرده را به نام خودت میکنم.ʻ خدایار تیروکمانش را درمیاورد و سنگی توی آن میگذارد. من میترسم و دست میگیرم روی سرم، ولی عمو دستهایش را میگیرد روی دهانش: ʼچشم چشم! دیگه هیچی نمیگم!ʻ (ص۵۰تا۵۱)
بزرگنمایی: کاربرد این تکنیک، بیشتر به صورت توصیفی و در خلال رویدادها و حوادث داستان است و نویسنده کمتر به صورت مستقیم از آن استفاده کرده است. میتوان بزرگنمایی را هم در پیرنگ و هم در پیرفتهای داستان بهخوبی دید. همین که بستهای پول از پدری خسیس به چاه مستراحی عمیق میافتد، بزرگنمایی در پیرنگ رخ داده است. از نمونههای بزرگنمایی در ماجراهای فرعی، طلاق عمه مهوان بهخاطر یک سوسک است. یا عمق چاه مستراح:
زارنوشاد رو به مادرم میکند: ʼهنوز شما و حاجی وصلت نکرده بودی که من اینجا را کندم، چهلگز تمام.ʻ عمو نزدیکتر میآید و میگوید: ʼکاش ده بیست گز بیشتر نکنده بودی!ʻ (ص۱۲)
یا در توصیفی از یحیی با اغراق به چاقی او اشاره شده است:
او مثل تانکر آب توی مدرسه است مه ده نفر هم نمیتوانند بلندش کنند. (ص۱۷)
کوچککردن: باتوجه به اینکه ساخت داستان بر اساس طنز موقعیت است، نویسنده کمتر با استفاده از واژگان، شخصیت یا موقعیتی را تحقیر یا کوچک کرده است. این تکنیک بیشتر با ارائهی موقعیتها و توصیف صورت گرفته که از تأثیرگذاری بالایی برخوردار است. شخصیتی که بیشترین توصیفهای تحقیرآمیز را دربارهاش میبینیم شخصیت «عمو» است. این توصیفات باعث شده وی فردی بیعرضه و حقیر و ترسو درنظر آید و همین ویژگی به ایجاد موقعیتهای طنزآمیز فرعی، در روند داستان منجر شده است. برای نمونه در اوایل داستان که همسایهها با مطلع شدن از ماجرای افتادن پول در چاه مستراح، دور آن جمع شدهاند، با تحقیر شخصیت عمو از طرف پدر داوود روبهرو هستیم:
روبهروی مستراح، پدر هی دستانش را تکان می دهد و برای مردها و زنها صحبت میکند، ساره دواندوان میآید پیشم و لباسم را بالا میکشد و اشاره به دیوار میکند. سروکلۀ علمناز و خدایار از بالای دیوار پیدا شده است. عمو سرشان داد میکشد و از توی حیاط دوتا سنگ گنده برمیدارد. مردها میترسند و همگی جلویش را میگیرند تا سنگ به طرف بچههایش پرت نکند. پدر مردها را کنار میزند و میگوید: ʼکاش ازین عرضهها داشت! حالا بزن ببینم!ʻ عمو سنگهایش را میاندازد روی زمین و میگوید: ʼگناه دارن بیچارهها!ʻ
وقتی هم سروکلۀ خدایار و علمناز پشت دیوار گم میشود داد میزند: ʼمواظب خودتون باشید. یواش برید پایین!ʻ و میزند زیر گریه. (ص۱۵تا۱۶)
همچنین زمانی که عمو قصد ابراز همدردی با داوود، که قرار است در چاه مستراح برود، را دارد، داوود با رفتاری تحقیرآمیز نسبت به او واکنش نشان میدهد:
ناگهان صدای گریۀ عمو از میان مردها بلند میشود. بعد دستانش را باز میکند و میآید مرا توی بغل بگیرد. من میترسم و سنگم را بالا میبرم. عمو دستش را میگیرد روی سرش و فوری برمیگردد و جای من زارنوشاد را بغل میگیرد. مردم میخندند. (ص۳۳)
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر