پیشینه تحقیق آراء امام محمد غزالی در باب خدا دارای ۵۲ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فصل اول ۴
زندگی نامه امام محمد غزالی ۴
۱-۱ زندگینامهی امام محمد غزالی ۴
۱-۱-۱ زندگی اولیه ۴
۱-۱-۲ اهمیت امام محمد غزالی و تأثیرات او در جهان ۱۸
۱-۱-۳ نگاهی بر آثار امام محمد غزالی ۲۰
فصل دوم ۲۷
آراء امام محمد غزالی در باب خدا ۲۷
۲-۱ درآمدی بر خداشناسی ۲۷
۲-۲ ذات خدا و امکان شناخت آن ۳۳
۲-۳ اسماء و صفات خداوند ۴۰
۲-۴ رویت و نسبت آن با شناخت خدا ۴۶
فهرست منابع ۵۳
ابوحامد محمد غزالی، المنقذ من الضلال، ترجمهی زین الدین کیایی نژاد، تهران، مؤسسهی مطبوعاتی عطائی،۱۳۴۹٫
_____________، تهافت الفلاسفه یا تناقض گویی فیلسوفان، ترجمهی علی اصغر حلبی، تهران، جامی، ۱۳۸۲٫
_____________، کیمیای سعادت، تصحیح احمد آرام، تهران، گنجینه،۱۳۸۱٫
_____________، خودآموز حکمت مشآء یا ترجمه مقاصد الفلاسفه غزالی، ترجمهی محمد خزائلی،تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۳٫
_____________، کیمیای سعادت، به کوشش حسین خدیوجم، تهران، علمی و فرهنگی، .۱۳۶۸
_____________، مشکوه الانوار، تصحیح ابوالعلاء عفیفی، ترجمهی زین الدین کیائی نژاد، تهران، شرکت سهامی انتشار،
_____________، مشکوه الانوار، ترجمهی صادق آئینهوند، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۴٫
_____________، مکاتیب فارسی، تصحیح عباس اقبال آشتیانی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲٫
ابوحامد محمد الغزالی، الاقتصاد فی الاعتقاد، بیروت، دارالکتاب العلمیه،۱۴۰۹٫
_____________، المنقذ من الضلال، بیروت، دارالکتب العلمیه،۱۹۵۹٫
_____________، تهافت الفلاسفه، تحقیق سلیمان دنیا، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۴م.
_____________، فضائح الباطنیه و فضائل المستظهریه، تحقیق عبدالرحمان بدوی،کویت، دارالکتاب الثقافیه، ۱۳۸۳ هـ..
_____________، الاقتصاد فی الاعتقاد، تهران، شمس تبریزی، ۱۹۶۲٫
_____________، جواهر القرآن و درره، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۶ق.
_____________، کیف نتعامل مع القرآن فی مدارسه أجراها، به کوشش عمر عبید حسنه، قاهره، المعهد العالمی للفکر الإسلامی، دار الوفاء، ۱۴۱۱هـ..
_____________، مقاصد الفلاسفه، قاهره، دارالمعارف، ۱۳۵۱٫
_____________، المنقذ من الضلال و الموصل الی ذی العزه و الجلال، مقدمهی علی بوملحم، بیروت، مکتبه الهلال، ۱۹۹۳٫
_____________، مجموعه رسائل، الحکمه فی مخلوقات الله عزوجل، ج.۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴٫
شجاری، مرتضی، «تصور خداوند در عرفان اسلامی»، فصلنامه علامه، ش۲۶،
شحاته قنواتی، جورج، مهرجان ابن رشد، ج۱، الجزائر، المنظمه العربیه للتربیه و الثقافه و العلوم، ۱۹۷۸٫
منفرد، مهدی، زمان در فلسفهی صدر المتألهین و سنت اوگوستین، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۸٫
میر عبداللهی، سید باقر، «سه گرایش در اندیشه ابوحامد غزالی»، تهران، خردنامه همشهری، ش۱۶، ۱۳۸۶٫
امام محمد غزالی[۱] در سال۴۵۰ ه.ق برابر با ۱۰۵۸م. در طابران طوس[۲] متولد شد. پدرش در بازار، پشم فروشی میکرد و مردی فقیر بود و شاید به همین دلیل او را غزالی خواندند.[۳] نام کامل وی ابوحامد محمد بن محمد بن محمد غزّالی طوسی است. “غزال” (با فتح غین و تشدید ز) بر پیشه وری دلالت داشته که نخِ پشم میفروخته است؛ پیشه وری که پشم خام تهیه میکرده و پس از حلاجی با دستمزدی اندک به زنان پشم ریس میسپرده است تا آن را به نخ تبدیل و برای فروش آماده کنند. این پیشه هنوز در مشهد به نامهای حلاج، نداف و نخ فروش رایج است. این معنی را امام غزالی نیز خود در کتاب احیاء علوم الدین یادآور شده است.[۴]
پدر غزالی پارسا مردی صوفی مسلک بوده است که چون مرگ او نزدیک میشود، دو فرزند خود محمد و احمد را با مختصر اندوختهای که داشته است به دوستی از هم مسلکان خویش میسپرد و به او میگوید: چون بر اثر محرومیت از هنر خواندن و نوشتن اندوه فراوان خوردهام، آرزودارم که فرزندانم ازین هنر بهرهور شوند.[۵]
پس از یتیم شدن این دو کودک حدوداً در سال ۴۵۷ ه.ق برابر با ۱۰۶۵ م. وصی درستکار تربیت آنان را برعهده گرفت تا هنگامی که میراث اندک پدرشان تمام شد و خود صوفی از اداره زندگی آنان فرو میماند[۶] آنگاه با اخلاص به آن دو پیشنهاد کرد تا برای گذران زندگی و ادامهی تحصیل در زمرهی طلاب جیره خوار مدرسهای از مدارس دینی روزگار خود درآیند و آنان به ناچار پیشنهاد وی را پذیرفتند. این سخن ابوحامد محمد غزالی که “برای غیرِ خدای عمل آموختم، ولی علم جز خدای را نپذیرفتم.” میتواند دربردارندهی این حقیقت باشد.[۷]
امام محمد غزّالی طوسی، بزرگ مردی بود که کودکی و جوانیش صرف دانش اندوزی و جهانگردی شد.[۸] او در سال ۴۶۳ ه.ق برابر با ۱۰۷۰ م. به مدرسه راه یافت.[۹] غزالی تحصیلات ابتداییاش را در زادگاه خود کنار احمد رازکانی آغاز کرد[۱۰]. البته تاریخ راه یافتن او به مدرسه نیز تقریبی است؛ یعنی ممکن است یکی دو سال پیش از این در شمار طلاب جیره خوار مدرسه جای گرفته باشد؛ زیرا خودش در نامهای که به پادشاه سلجوقی[۱۱] مینویسد از این راز چنین پرده برمیدارد:[۱۲]
«بدان که این دعاکننده پنجاه و سه سال عمر بگذاشت، چهل سال در دریای علوم دین غواصی کرد تا به جایی رسید که سخن وی از اندازه فهم بیشتر اهل روزگار درگذشت. بیست سال در ایام سلطان شهید ملکشاه[۱۳] روزگار گذرانید و در علوم نزدیک به هفتاد کتاب تصنیف کرد؛ پس دنیا را چنان که بود، دید، جملگی بینداخت[۱۴] و مدتی در بیتالمقدس و مکه[۱۵]مقام کرد و بر سر مشهد[۱۶] ابراهیم خلیل صلواتالله علیه عهد کرد که پیشهیچ سلطان نرود و مال سلطان نگیرد و مناظره و تعصّب نکند. و اکنون دوازده سال است تا بدینعهد وفا کرد و امیرالمؤمنین و دیگر سلاطین او را معذور داشتند. اکنون شنیدم که از مجلس عالی اشارتی رفته است به حاضر آمدن. فرمان را به مشهد رضا[۱۷] علیهالسلام آمدم و نگاه داشت عهد خلیل را به لشکرگاه یعنی نزد سلطان نیامدم و میگویم که ای فرزند رسول! شفیع باش تا ایزد تعالیملک اسلام را در مملکت دنیا از درجه پدران خویش بگذراند و در مملکت آخرت به مرتبه سلیمان[۱۸] علیهالسلام رساند که هم ملک بود و هم پیغمبر.»[۱۹]
امام محمد در زمرهی دانشمندانی است که به فراوانی آثار مشهورند. نوشتارهای او افزون بر هفتاد عنوان کتاب و رساله ذکر شده است [۲۰] و اگر این گفته غزالی را که “چهل سال در دریای علوم دین غواصی کردم” بپذیریم، تاریخ راه یافتن او به جرگهی علمای دین به دوران سیزده سالگیاش بر میگردد؛ یعنی در این هنگام مقدمات کار دانش اندوزی را فراگرفته بوده است. پس از آن که در مدرسه دینی از حداقل نیازمندیهای زندگی برخوردار شد، با خاطر آسوده و امید فراوان، دل به کتاب سپرد و گوش به سخن استاد فرا داد تا هنگامی که برای آموختن علم فقه آمادگی پیدا کرد و توانست در ردیف شاگردان خوب نخستین استادش، احمد بن محمد رازکانی جای گیرد. نخستین دوره طلبگی غزالی را در طوس براساس برخی شواهد میتوان حدود پنج سال حدس زد؛ یعنی هنگامی که وی از شهر طوس رهسپار جرجان[۲۱] شد تا از محضر دومین استادش، ابوالقاسم اسماعیلی جرجانی[۲۲] بهرهمند شود. در این زمان او احتمالاً نوجوانی هیجده یا نوزده ساله بود.[۲۳]
بی تردید نخستین سفر دانشجویی غزالی حدوداً در سال ۴۶۸ ه.ق برابر با ۱۰۷۵م. ، سفری است که وی از طوس به جرجان رفته است، اما این سفر در چه سالی انجام شده و غزالی در آغاز این سفر چندساله بوده است، در منابع موجود روشن نیست. امام اسعد[۲۴] میگوید:[۲۵] از ابوحامد محمد غزالی شنیدم که میگفت: «در راه بازگشت از جرجان دچار عیاران راهزن شدیم. عیاران هرچه را که باخود داشتیم گرفتند. من برای پس گرفتن جزوه یا یادداشتهای درسی خود در پی عیاران رفتم و اصرار ورزیدم. سردسته عیاران چون اصرار مرا دید گفت: “برگرد، وگرنه کشته خواهی شد” وی را گفتم:” تو را سوگند میدهم که تنها همان کیسهی یادداشتها را به من باز پس دهید؛ زیرا آنها چیزی نیست که شما را به کار آید.” عیار پرسید که” یادداشتهای تو چه چیزی است؟” گفتم: “درآن کیسه یادداشتها و دست نوشتههایی است که برای شنیدن و نوشتن و دانستنش رنج سفر و دشواریها برخویشتن هموار کردهام.” سردسته عیاران خندهای کرد و گفت: “چگونه به دانستن آنها ادعا میکنی، در حالی که چون از تو گرفته شد، دانایی خود را از دست دادی و بی دانش شدی؟” آنگاه به یارانش اشارتی کرد و کیسه مرا پس دادند.»[۲۶]
غزالی گوید: «این عیّار، ملامتگری بود که خداوند وی را به سخن آورد تا با سخنی پندآموز مرا در کار دانشاندوزی راهنما شود. چون به طوس رسیدم سه سال به تأمل پرداختم و با خویشتن خلوت کردم تا همه یادداشتها را به خاطر سپردم و چنان شدم که اگر بار دیگر دچار راهزنان گردم از دانش اندوختهی خود بی نصیب نمانم.»[۲۷]
سفر دیگر غزالی سفری به نیشابور[۲۸] است که در حدود سال ۴۷۳ ه.ق برابر با ۱۰۸۰م. بوده است. غزالی در طی این سالها به نیشابور رفت و در کلاس درس امام جوینی حاضر شد. به دلیل تلاش زیاد و مطالعه، در مدت زمان کمی جزء علماء مطرح شد. [۲۹] از این سخن غزالی که «چون به طوس رسیدم، سه سال به تأمل پرداختم.» میتوان نتیجه گرفت که غزالی پس از ۲۳ سالگی از طوس رهسپار نیشابور شده تا از محضر عالم بلند آوازه، امام الحرمین ابوالمعالی جوینی بهرهمند شود. غزالی در محضر این استاد نامدار چنان کوشید و درخشید که پس از یکی دوسال در شمار بهترین شاگردان وی جای گرفت و امام الحرمین چنان شیفتهی این شاگرد درسخوان و هوشیار شد که در هر محفلی به داشتن شاگردی چون او به خود میبالید.[۳۰] علاوه بر امام جوینی میتوان، قاضی ابوالفتح حاکم طوسی، محمد بن احمد خواری و ابوسهیل محمد بن عبیدالله حفصی را به عنوان استادان بزرگ او نام برد.[۳۱]
این دوره از دانش اندوزی غزالی که سبب شد در جمع فقیهان نیشابور مشهور و انگشتنما شود، بیش از پنج سال نپایید؛ یعنی چون چراغ زندگی امام الحرمین به سال ۴۷۸ هجری خاموش شد، غزالی در حدی از دانش دینی روزگار خود رسید که دیگر نیازی به استاد نداشت یا آن که استادی که برایش قابل استفاده باشد، پیدا نکرد؛ بنابراین، به نگارش و پژوهش پرداخت تا شایستهی جایگاه استادی شود.[۳۲]
در سال ۴۷۸ ه.ق برابر با ۱۰۸۵م. غزالی با “خواجه نظام الملک طوسی”[۳۳] آشنا شد. در این سال، غزالی به لشکرگاه ملکشاه سلجوقی که در نزدیکی نیشابور واقع بود، راه یافت و به خدمت هم ولایتی سیاستمدار خود خواجه نظام الملک طوسی پیوست.[۳۴] هنگامی که او از نیشابور به حضور خواجه نظام الملک وزیر سلجوقی رفت، مورد استقبال و احترام قرار گرفت. در مجالس گفت و گو که در حضور خواجه تشکیل میشد، به طور فعال شرکت میکرد و به جدل با بزرگان میپرداخت؛ به طوری که مشهور شد و نظام الملک تدریس در مدرسهی نظامیه بغداد را به اوسپرد.[۳۵]
حسن تدبیر و کیاست خواجه نظام الملک طوسی، دانشمند و سیاستمدار معروف، در تحکیم و اقتدار پایههای حکومت سلجوقیان موثر بود و این امر در پیشبرد و توسعهی فضای علمی و ارزش دادن به دانشمندان ایرانی و ایجاد فضای امن برای آنان تاثیر فراوان داشت؛ به گونهای که این چتر امنیتی که با تدابیر خواجه نظام الملک و یاری امیران سلجوقی فراهم شده بود، زمینهی تفکر و فعالیت را برای افرادی همانند غزالی فراهم کرد و موجب شد فارغ از دغدغه، ترس و پریشانی خاطر در جست وجوی علم و خلق اندیشههای خود باشند.[۳۶]
غزالی در محضر این وزیر شافعی مذهب، ادب دوست و گوهرشناس، بارها با فقیهان و دانشوران به مناظره پرداخت و در هر بار بر مخالفانِ اندیشهی خویش پیروز شد.[۳۷] دیری نپایید که خواجه نظام الملک با اشتیاق به حمایتش برخاست.[۳۸] او در جمادی الاول سال ۴۸۴ه.ق امام محمد غزالی را برای تدریس در نظامیه از اصفهان به بغداد دعوت کرد و به وی لقب زینالدین و شرفالائمه داد.[۳۹] غزالی در سال ۴۸۴ ه.ق برابر با ۱۰۹۱م. استادی را در نظامیهی بغداد آغاز کرد. از طوس رهسپار بغداد شد و مردم شهر مقدمش را به گرمی پذیرا شدند. بسیار زود نام او زبانزد خاص و عام شد. در محافل علمی از نبوغ سرشار و دانش بسیارش داستانها گفتند و کاروانیانی که از بغداد رهسپار شرق و غرب میشدند، برای مردم شهرهای سرِ راه از نبوغ و هوشیاری وی حکایتها روایت میکردند تا آن که بزرگی و شوکتش به پایهای رسید که حتی در امیران، پادشاهان و وزیران معاصر خود اثر گذاشت.[۴۰] غزالی در این سالها علاوه بر انجام وظایف تدریس به مطالعهی کتابهای فلسفی و بررسی عقاید حکما و فلاسفه و کنجکاوی در حقایق مذاهب و آیینهای گوناگون اشتغال داشت.[۴۱]
در سال ۴۸۷ هجری، غزالی یکی از بزرگانی بود که با عنوان استاد برگزیده نظامیه بغداد، در مراسم گماشتن بیست و هشتمین خلیفه عباسی(المستظهر بالله) بر مسند خلافت شرکت جست و با وی بیعت کرد. خودش در نامهای که به سال ۵۰۴ هجری در پاسخ نظامالدین احمد نوشته است، ضمن ابراز ندامت از زندگی جنجالی و اشرافی گذشتهی خویش، چنین مینگارد:[۴۲] «در بغداد از مناظره کردن چاره نباشد و از سلام پایتخت امتناع نتوان کرد.»[۴۳]. از شاگردان او میتوان “ابوالخطاب” و “ابن عقیل” را نام برد که از بزرگان حنابله بودند. [۴۴]
[۱] . Imam Mohammad Ghazali
[۲] . Tus
[۳] . السبکی، تاج الدین ابی نصر، طبقات الشافعیه الکبری، ص ۱۹۳٫
[۴] . ابوحامد محمد غزالی، کیمیای سعادت، به کوشش حسین خدیوجم، ص۱۰٫
[۵] . همان، ص۱۰٫
[۶] . همان، ص۱۰٫
[۷] . همان، ص۱۱٫
[۸] . همان، ص۹٫
[۹] . همانجا.
[۱۰] . الذهبی، شمس الدین محمد بن عثمان، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ص ۱۱۵٫
[۱۱] . Seljuq
[۱۲] . ابوحامد محمد غزالی، همانجا.
[۱۳] . Malik Shāh
[۱۴] . ابوحامد محمد غزالی، مکاتیب فارسی، تصحیح عباس اقبال آشتیانی، ص۴٫
[۱۵] . Mecca
[۱۶] . Mashhad
[۱۷] . Reza
[۱۸] . Solomon
[۱۹] . همان، ص۵٫
[۲۰] . حلبی، علی اصغر، تاریخ فلسفه در ایران و جهان اسلامی، ص۳۸۹٫
[۲۱] . Hyrcania
[۲۲] . Abulqosim Esmailpour Jurjani
[۲۳] . ابوحامد محمد غزالی، کیمیای سعادت، به کوشش حسین خدیوجم، ص۱۱-۱۲٫
[۲۴] . Asad
[۲۵] . همان، ص۱۲٫
[۲۶] . همانجا.
[۲۷] . همان، ص۱۳٫
[۲۸] . Nishapur
[۲۹] . الذهبی، شمس الدین محمد بن عثمان، تاریخ الاسلام، ص ۱۱۵٫
[۳۰] . ابوحامد محمد غزالی، همانجا.
[۳۱] . الذهبی، شمس الدین محمد بن عثمان، همانجا.
[۳۲] . ابوحامد محمد غزالی، همانجا.
[۳۳] . Khwaja Nizam al-Mulk Tusi
[۳۴] . همانجا.
[۳۵] . الذهبی، شمس الدین محمد بن عثمان، همانجا.
[۳۶] . نخجوانی، هندوشاه، تجارب السلف، عباس اقبال آشتیانی، ص۲۸۰-۲۸۲٫
[۳۷] . ابوحامد محمد غزالی، کیمیای سعادت، همانجا.
[۳۸] . همان، ص۱۴٫
[۳۹] . ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، ص۲۹۲٫
[۴۰] . ابوحامد محمد غزالی، همانجا.
[۴۱] .فراهانی، حسن، «بررسی آراء تربیتی امام محمد غزالی و خواجه نصیر الدین طوسی»، ص۶۱
[۴۲] . همانجا.
[۴۳] . همو، مکاتیب فارسی، ص۴۵٫
[۴۴] . ابی الفداء اسماعیل، عمادالدین و القرشی الدمشقی، ابن عمربن الکثیر، البداید والنهایه، ص ۲۱۴٫
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر