946 views
پیشینه تحقیق انسان شناسی عرفانی از دیدگاه امام خمینی (ره) دارای ۱۳۵ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
فصل اول: مفاهیم انسان شناسی عرفان ۷
۱٫انسان در عرفان ۷
۲٫ انسان در قرآن ۱۱
۳٫ واژه عرفان ۱۵
۱ـ ۳ـ ۱٫ منبع، موضوع و مسائل عرفان ۱۷
مبانی انسان شناسی عرفانی ۱۹
فصل دوم:امام و انسانشناسی عرفانی ۲۸
مقدمه ۲۸
گفتار اول: حقیقت و ماهیت انسان ۲۹
۲-۱-۱٫ امام و شناخت انسان در عرفان ۲۹
۲-۱-۲٫ ناتوانی در شناخت انسان ۳۱
۲-۱-۳٫ انسان حیوان بالفعل و انسان بالقوه ۳۴
گفتار دوم:جایگاه انسان ۳۸
۲-۲-۱٫ حضرات خمس( مراتب هستی) در اندیشه امام خمینی ۳۹
۲-۲-۲٫ مرتبه ملکی و ملکوتی انسان ۴۳
۲-۲-۳٫ بقا و نفاد انسان ۴۴
۲-۲-۴٫ انسان آیت عظمای الهی ۴۶
۲-۲-۵ . هبوط آدم به عالم ۴۸
۲-۲-۶ . ارتباط انسان با عوالم هستی ۵۱
۲-۲-۷ . نسبت کتاب تکوین و تدوین ۵۴
گفتارسوم:ساحت های وجودی انسان ۵۷
۲-۳-۱٫ اطوار نفس ۵۷
۲-۳-۲٫ قابلیت وجودی انسان ۶۰
۲-۳-۳٫ ابعاد وجودی انسان ۶۲
گفتار چهارم: وحدت نفس وتعدد قوای انسان ۶۴
۲-۴-۱٫ سیالیت و صیرورت انسان ۶۴
۲-۴-۲٫ معیار ارزش انسان ۶۶
۲-۴-۳٫صیرورت و صعوبت معرفت انسان ۶۷
گفتار پنجم: کمال انسان ۶۹
۲-۵-۱٫ مقدور بودن کمال انسان ۶۹
۲-۵-۲٫ طریق نیل به کمال ۷۴
۲-۵-۳٫ صعود و سقوط انسان ۷۶
۲-۵-۴٫ مناطات صعود و سقوط ۷۸
۲-۵-۵٫ مراتب کمال انسان ۸۱
۲ـ ۵ـ ۵ـ ۱٫ مرتبه جمادی ۸۲
۲ـ ۵ـ ۵ـ ۲٫ مرتبه نباتی ۸۴
۲ـ ۵ ـ ۵ ـ ۳٫ مرحله حیوانی ۸۶
۲ـ ۵ ـ ۵ ـ ۴٫ مرتبه انسانی ۸۷
۲ـ ۵ ـ ۵ ـ ۵٫ مرحله روحانی ۸۸
۲ ـ ۵ ـ ۵ ـ۶٫ مرتبه نورانی ۸۹
۲ـ ۵ ـ ۵ ـ۷٫ مرتبه خلیفه اللهی ۹۰
۲-۵-۶٫ کمال حقیقی انسان ۹۲
گفتار ششم: انسان کامل: ۹۶
۲-۶-۱٫انسان کامل، مقامات و اوصاف ۹۶
۲-۶-۲٫ نَفَس رحمانی و انسان کامل ۱۰۴
۲-۶-۳٫ معراج های سه گانه و فتوحات ثلاثه ۱۰۶
۲-۶-۴٫ کمال استجلا در آینه انسان کامل ۱۰۸
۲-۶-۵٫ ابنای آدم وامکان راهیابی به باطن عالم ۱۱۰
۲-۶-۶٫ مراتب ولایت در انسان کامل ۱۱۴
۲-۶-۷٫ مقامات انسان کامل ۱۱۸
۲-۶-۸٫ جامعیت انسان ۱۲۲
۲-۶-۹٫ ضرورت وجود انسان کامل ۱۲۳
جمع بندی ۱۲۵
فهرست منابع ۱۲۸
قرآن
نهج البلاغه
صحیفه سجادیه
شیخ صدوق، التوحید، قم، جامعه مدرسین،۱۳۵۷٫
شیخ صدوق، امالی،تهران، کتابخانه اسلامیه،۱۳۶۲ش.
شیخ صدوق، علل الشرایع، قم، داوری، بی تا.
شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۴ق.
حسن زاده آملی،حسن ،انسان در عرف عرفان ، تهران ،انتشارات سروش ،چاپ دوم ۱۳۷۷٫
حسن زاده آملی، حسن، عیون مسائل النفس وسرح العیون فی شرح العیون، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۵٫
حسن زاده آملی،حسن ، مجموعه مقالات،قم دفتر تبلیغات اسلامی ،۱۳۶۹ ش.
حسن زاده آملی،حسن، نصوص الحکم بر فصوص الحکم، تهران، رجا،۱۳۷۵٫
نوربخش، جواد، رسائل شاه نعمت الله ولی، تهران، خانقاه نعمت اللهی، ۱۳۴۸٫
اردبیلی،سید عبدالغنی،تقریرات فلسفه امام خمینی،۳جلدی،تهران، موسسه تنظیم ونشرآثار امام خمینی،۱۳۸۱٫
خوارزمی،تاج الدین حسین، شرح فصوص الحکمۀ،تحقیق آیه الله حسن زاده آملی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی،
آملی ،سید حیدر ،تفسیر المحیط الاعظم والبحر الخضم فی تاویل کتاب الله العزیز المحکم، ت:محسن موسوی تبریزی ،موسسه فرهنگی ونشر نور علی نور ،قم ،چاپ اول ۱۳۸۱٫
آملی،سید حیدر ، جامع الاسرار ومنبع الانوار، تهران ،شرکت انتشارات علمی وفرهنگی وانجمن ایران شناسی ،۱۳۶۸٫
نسفی، عزیزالدین، کشف الحقایق، اهتمام و تعلیق: احمد مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب،۱۳۵۹٫
نسفی،عزیزالدین بن محمد،مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل(قرن هفتم )،تصحیح ومقدمه موله، ماری ژان ،تهران،انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران ،کتابخانه طهوری ،۱۳۸۹ .
همدانی، عین القضاه، تمهیدات، محقق و مصحح، عفیف عسیران، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۱٫
ابن عربی ، محی الدین، الانسان الکامل، جمع و تالیف، محمود محمود الغراب، دمشق، دارالفکر،
ابن عربی ،محی الدین ،حقیقه الحقایق ،ترجمه ،شاه داعی شیرازی تصحیح ،نجیب مایل هروی،تهران،،تهران ،انتشارات مولی ۱۳۸۸
انسان در عرف عرفان به «قطب الاقطاب»، «غوث اعظم»، «روح کلی»، «جام جهاننما»، «آیینه گیتینمای»، «عیسی و خضر و سلیمان» و «کون جامع» تعبیر شدهاست. جامع همهی عوالم الهی و کونی از کلی و جزیی است. نسفی در «الانسان الکامل» گوید انسان از حیث روح و عقل خویش کتاب عقلی است که به امالکتاب مرسوم است و از جهت قلب، کتاب لوح نامیده شده و از لحاظ نفس به کتاب محو و اثبات مسمی گردید.[۱] تعبیر زیبای ابنعربی این است که انسان اگر به صورت و ظاهر باشد نمایان گر جمیع حقایق عالم هست ولی نماد حقایق حق نخواهد بود، در حالی که انسان باید نمایانگر جمیع حقایق خلق و حق باشد تا این کلام رسول خدا (ص) راست در آید که فرمود: « إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلَى صُورَتِهِ.»[۲] پس صحت خلافتش در جمع ظاهر و باطن است.[۳]
این حدیث نورانی از رسولگرامی (ص) دال بر خلقت انسان بر صورت الهی است که صوفیان و عارفان بر عزت و عظمت جایگاه انسانی به همین روایت استناد کردهاند.
تفسیر کون جامع در تعریف انسان به این معناست که «کون»، یعنی وجود عالم از آن حیث که عالم است نه از آن جهت که حق است، یعنی خداوند اراده کرده که اعیان اسما و یا عین ذات خود را در موجودی قرار دهد که جمیع حقایق عالم از مفردات و مرکبات را دارا باشد و امر اسما و صفات را که عبارتند از مقتضیات افعال و خواص و لوازم آن اسما و صفات را در انحصار گرفته است و آن انسان کامل است. پس کون جامع، انسان کامل است که به آدم مسمی گردید و غیر از او احدی این استعداد و قابلیت را ندارد.[۴] انسان نسخه جامع و صحیفه کامل الهی است و قابلیت این را دارد که مظهر ذات الهی قرار گیرد. همهی مخلوقات و آن چه در آسمان و زمین است مظهر بعضی از اسما الهیاند و قابلیت بعضی از کلمات الهی را دارند «وما منا الا و له مقام معلوم » درحالی که انسان مظهر کل است.[۵]
انسان که کون جامع و دانا و بالغ و مکمل است در هر مرتبه از نظام هستی میتواند به قبل و بعد آن معرفت یابد، هم از گذشته خبر دهد و از آینده، هم به سلسله علل آن پیبرد و هم به سلسله معلولات آن.[۶] انسان در عرفان مظهر اسما و صفات خدای سبحان است و عصاره آفرینش در اکوان است. دارای جرمی صغیر و روحی به بلندای آسمان است. آیینه کمال و جمال یزدان است. نسخه مرسله الهی و نگین حلقه قدسیان است و اگر خود را بیابد و به عظمت و جایگاه خود پی برد میداند که مصداق اتم نفَس رحمان است، نمونه عالم و نسخه کامل آن است.
اشرف موجودات و اکمل آنهاست و انبیاء و اولیاء در میان ایشان اشرف آدمیانند.[۷] انسان عکس صفات الهی و اصطرلاب اوصاف عالی و آینه تمام نمای جلوات ربانی و جامع جمیع جمال و زیبایی است.
خورشیدی است که در ذرهای نهان است و دریایی است بیکران که امواج آن تا آسمان است. از نگاه عارفان، انسان خود را نشناخته است و به مقام واقعی خود پی نبرده و دائما متحیر و سرگردان است و با اباطیل و خیالات باطله در فربهی ابدان است.
عینالقضاه گوید: زمانی که لفظ انسان اطلاق شود قومی عوام پندارند که مراد همین قالب است، اما اهل حقیقت دانند که مقصود از آن روح آدمیان است چنان که اگر گفته شود فلانی عالم و جاهل یا سخی و بخیل و یا مؤمن و کافر است اینها همه اوصاف و نعت روح انسان است؛ چرا که قالب را نشاید به چیزی موصوف باشد، اما در برداشت این معنا خلق سه گروهند؛ گروهی از عوام میپندارند که آدمی جز قالب نیست. گروهی دیگر از علما روح و قالب را با هم فهم کنند. صورت را قالب و باطن را جان، اما گروهی خواص اطلاق انسان را جز جان ندانسته و قالب را از ذات انسان ندانند، بلکه آن را مرکب دانند و اصل آدمی را که روح است، راکب خوانند. هرگز مرکب از ذات راکب نباشد. اگر کسی بر اسب نشیند او دیگر باشد و اسب دیگر.قفس دیگر باشد و مرغ دیگر. نابینا چون قفس بیند گوید این مرغ خود قفس است، اما بینا مرغ را در میان قفس بیند.[۸]
انسان در بر عارفان مغز عالم امکان و سایر مخلوقات قشر و پوسته آنند، انسان به منزله جان جهان و عوالم هستی طُرّاً و کُلا ًبه منزله ابدانند.
انسان به جسم و قالب ظاهر نیست، بلکه به نفس و روح و قوای باطن است؛ ظاهرش حاکی از باطن اوست.
هدف غایی، در تحقق وجودی، موخر ولی در رتبه مقدم است. وجود قدسی رسول خاتم (ص) از همهی انبیاء وجوداً موخر است، اما رتبهاش از همهی ایشان بالاتر است. خلقت انسان نیز چنین است که وجودش در عالم خلقت پس از خلق همهی موجودات در این عرصه خاکی بوده است ولیکن رتبه و مقامش از همه برتر است چرا که نظام کیهانی برای وجود انسانی آفریده شد. پس همهی مخلوقات در راستای آفرینش انسان خلق شدهاند و اگر انسان نبود هیچ مخلوقی پا به عرصه وجود نمیگذاشت، علت غایی اوست و بقیه موجودات طفیل وجود اویند.
عارف معتقد است که انسان خصائص وجود را در خود جمع نموده است و دارای اسرار و رموزی است پنهان و نهان که کنه و ذات او ناشناخته است چنان که ذات حق و مجردات ناشناختهاند.
چیست انسان دیده بینا بود جامع مجموعهی اسما بود
مخزن اسرار سبحانی است او مطلع انوار ربانی است او[۹]
آدمی چون در معرفت خویش لاابالی است مقامش در مسیر حیوانی و در مرتبه دانی است ولی با توجه و درایت برایش معلوم خواهد شد که وجودش نورانی و اوصافش چون صفات الهی نامتناهی است. انسان در ساحت عرفان وجودش به ابدان نیست که با حیوان مساوق باشد و در خور و خواب و شهوت مستغرق باشد بلکه او مرآت جمال حق و بر فرشتگان زمین و آسمان رب باشد. او مصغر عالم کبیر است، لذا در نگاه عارفان، انسان عالم اصغر وعالم، انسان اکبر نامیده شد. «وجود انسان عصاره تمام عالَم و تمام موجودات است و وجودش یک نقشه کوچکى مىباشد که از روى نقشه بزرگ عالم و کون کبیر از عقل اول تا آخرین نقطه وجود برداشته شده است و این وجود انسانى همانند یک نقشه کوچکى است که از وجود کل عالم کبیر برداشته شده است.»[۱۰] این انسان یک عالم صغیر است و سراسر عالم کبیر در سراسر قامت وجودیه اوست، به طورى که اگر این یک فرد انسان را منشرح کرده و باز نموده و بسط بدهد، کاملًا با عالم کبیر، مانند انطباق مثل بر مثل، منطبق مىباشد، پس هر چه در عالم کبیر هست، در این انسان و عالم صغیر هست و این انسان هر چه مىداند، آن را از مطالعه ذات و وجود خود مىفهمد بدون اینکه به خارج و عالم کبیر راهى داشته باشد. بلى چون آن چه در خودش است با خارج ربط دارد؛ یعنى خارج مثل اوست، لذا خارج به وسیله او منکشف مىشود.[۱۱]
معنای انسان و حقیقت او در علم عرفان و جایگاه او نزد عارفان در ارفع درجات نمایان است؛ چرا که ماخذ ایشان در تبیین انسان متون مقدس اسلام است و قطعا کلامشان آمیخته با استدلال و برهان است و به همین جهت میتوان اذعان نمود که عرفان نسبت به بقایای علوم زعیم و سلطان است.
با توجه به تعریف انسان در اصطلاح حکمت و عرفان، نگاهی به قرآن انداخته تا معنای آن را از کلام وحیانی جویا شویم. تدقیق و تحقیق در آیات الهی نکتهای دقیق و ظریف را در باب انسان به اثبات میرساند. انسان از نگاه قرآن، به تمام معنا موجودی با اتقان و عاری از هرگونه عیوب و نقصان است، خلیفه خدای سبحان و مسجود تمام فرشتگان است. تک بعدی بودن برای ساحت وجودی انسان نابسامان است چرا که علاوه بر جسم مادی دارای روحی متعالی از جانب حی سبحان است بدین جهت هرگونه مطالعه در انسان بدون لحاظ جنبه معنوی و روحی توام با عیب و نقصان است و چون حیطه علوم محدود است بنابراین تعریفشان از انسان ناتمام است. پس بهترین تعریف از انسان که شناخت ما را نسبت به او کامل میکند قرآن است. با توجه به این مطلب باید گفت که انسان از نگاه قرآن دارای دو بعد مادی و معنوی و به تعبیری دارای جسم و جان است.
قرآن خلقت انسان را ترکیبی از جسم و روح میداند که مبدأ آن از خاک تکون یافته است. خدایی که هر چیز را با کمال زیبایی خلق کرد خلقت انسان را از خاک و گل آغاز نمود. « وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طینٍ »[۱۲] و خدای سبحان خطاب به رسولش میفرماید: بیاد آور که پروردگار تو بفرشتگان فرمود من بشرى از گل مىآفرینم «إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی خالِقٌ بَشَراً مِنْ طینٍ »[۱۳] و در آیه دیگر با تاکید برهمین نکته می فرماید: به تحقیق ما انسان را از عصارهای از گل آفریدیم. «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَهٍ مِنْ طین.»[۱۴]
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه میفرمایند: ظاهر سیاق این است که مراد از انسان نوع بشر باشد که در نتیجه شامل آدم (ع) و همه ذریه او مىشود. و مراد از«خلق» خلق ابتدایى است که در آن آدم (ع) را از گل آفریده و آن گاه نسل او را از نطفه قرار داده است این آیه و آیه بعدش مؤید این ظاهر، قول خداى تعالى بعد از این جمله است که مىفرماید: « ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَهً» چون اگر مراد از انسان، فرزندان آدم (ع) بود و بس، و شامل خود آدم (ع) نمىشد، و مراد از خلقت انسان از گل، این بود که نطفه فرزندان آدم (ع) هم در آغاز گل بوده، باید به قول بعضى مىفرمود:«ثم خلقناه نطفه ثم خلقنا النطفه علقه، فخلقنا العلقه مضغه …» پس خلق کردیم او را نطفهاى پس خلق کردیم نطفه را علقهاى پس خلق کردیم علقه را مضغهاى.
با این بیان روشن مىشود اینکه بعضى از مفسرین گفتهاند منظور از انسان جنس بنى آدم است . و قول بعضى دیگر که گفتهاند منظور از انسان خود آدم (ع) است صحیح نیست.
کلمه «خلق» به طورى که گفتهاند در اصل به معناى تقدیر و اندازه گیرى بوده، مثلا وقتى مىگویند: «خلق الثوب» معنایش این است که پارچه را براى بریدن اندازه گیرى کردم. پس، معناى آیه این مىشود که: ما انسان را در آغاز از چکیده و خلاصهاى از اجزاى زمین که با آب آمیخته بود اندازهگیرى کرد.[۱۵]
بنابراین حصر، مفهوم انسان در یکی از دو جهت معنای ناصوابی خواهد بود؛ یکی این که انسان فقط در جنبه مادی محصور گردد و دیگر این که او را فقط در روح و جنبه معنوی محدود کنیم. معنای انسان باید به نحوی باشد که هر دو جنبه را شامل گردد. لذا آیات قرآن در باب انسان شامل دو بخش است، بخشی در باب روح و جنبه معنوی است و بخشی دیگر درباره جنبه مادی انسان سخن میگوید. با این نگاه جامعیت معنای انسان تحصیل و دیدگاه واقع بینانهای در باره او پیدا میشود. اگر کسی با این نوع نگاه کنار سفره الهی بنشیند برای او معنای حقیقی انسان و جایگاه اصلی او تبیین خواهد شد. انسان با این دیدگاه علت فاعلی نظام هستی نیست بلکه علت غایی است. پس اندیشه افراطی اومانیستی که انسان را محیط بر عالم و نظام هستی را محاط او دانسته و تعالیم الهی را مانع دستیابی انسان به کمال واقعی خویش میپندارد ناصواب و اندیشه تفریطی که انسان را موجودی بی معنا و پوچ می داند نیز از نگاه قرآن باطل بوده و دیدگاه اعتدال بر منطق صواب میباشد که مبنای تفکر اندیشمندان دینی بر آن مبتنی است و با این نگرش است که امام خمینی میفرماید: این اصل مسلم است که انسان موجودی تک بعدی نبوده بلکه دارای ابعاد مختلف است و در هر جنبهاش احتیاج به رشد و تعالی دارد متاسفانه برخی یک جهت آن را گرفتهاند.[۱] سخنگوی عرفان شیعی مرحوم سید حیدر آملی معتقد است که در متن دین اسلام، یعنى قرآن دو چیز بیشتر نیامده است و آن دو عبارت است از: «خدا» و «انسان». سایر معانى و معارف و حقایق هر چه هست یا درباره اسماى حُسناى خداى سبحان و مظاهر اسما و صفات و افعالِ اوست و یا مربوط به افراد و مراتب انسان و درباره سیر صعودى و یا نزولى او و یا از قبیل درجات و درکات انسانى و سایر شئون و عوالم انسان است و آیات مربوط به انبیا (علیهم السلام) و افراد شیطانى مقابل آنان، مباحث نبوّت، ولایت، معاد، اخلاق و احکام، همه مربوط به انسان است. و چون که انسان مظهر اسم جلال و جمال الهى است، پس میتوان گفت که قرآن یک کلمه دارد و آن «حق تعالى» و مظاهرِ اوست. پس هو الاوّل و الاخِر و الظاهر و الباطن. بنابراین، همه عالم جمیل و زیباست. پس عالم «نظام احسن» و قرآن «احسن الحدیث» و انسان «احسن المخلوقین» و این سه یک حقیقت بیش نیست، چون قرآن صورت کتبى انسان و عالم است و عالم صورت تکوینى انسان و قرآن، و انسان صورت نفسى عالم و قرآن. «الرّحمنُ عَلَّم القرآنَ خَلقَ الانسانَ.» پس در عالم و انسان و قرآن جز خدا را نباید دید و جز او نمىتوان یافت و جز او را نباید خواند. «یا هو یا من لا هو اِلّا هو.»[۲]
[۱] . امام خمینی،صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، ۱۳۸۵ ،ج ۲ ، ص ۱۵۲٫
[۲] . سید حیدرآملی، تفسیر محیط الاعظم،قم، موسسه فرهنگی و نشر نورعلی نور،۱۳۸۱ ، ج۱، ص ۲۴۶ و ج ۲ ، ص ۵٫
[۱] . عزیزالدین نسفی ، الانسان الکامل،تهران، انجمن ایرانشاسی، انتشارات طهوری،۱۳۸۹ ، ص ۹۷ .
[۲] . شیخ صدوق، توحید صدوق ،قم، جامعه مدرسین،۱۳۵۷، ص ۱۵۳٫
[۳] . محی الدین ابن عربی، الانسان الکامل ، جمع و تالیف ، محمود محمود الغراب ، دمشق ، دارالفکر ، ص ۱۳٫
[۴] .تاج الدین حسین خوارزمی، شرح فصوص الحکمۀ،تحقیق آیه الله حسن زاده آملی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ص ۹۲ .
[۵] . سید حیدر آملی، تفسیر محیط الاعظم ، تحقیق سید محسن موسوی تبریزی ، نشر المعهد الثقافی ، ج ۱ ، ص ۲۵۵٫
[۶] . حسن حسن زاده آملی ، انسان در عرف عرفان ،تهران ، انتشارات سروش،۱۳۷۷ ، ص ۸۰ .
[۷] . سید حیدر آملی ،جامع الاسرار،تهران،شرکت انتشارات علمی و فرهنگی،۱۳۶۸ ، ص ۱۰٫
[۸] . عین القضاه همدانی ، تمهیدات ،تهران، دانشگاه تهران،۱۳۴۱ ،ص ۱۶۰- ۱۵۸ .
[۹] . جواد نوربخش، دیوان شاه نعمت الله ولی، تهران، خانقاه نعمت اللهی،۱۳۴۸،ش ۲۴٫
[۱۰] . سید عبدالغنی اردبیلی ، تقریرات فلسفه امام خمینی،تهران، موسسه نشرآثار امام خمینی، ۱۳۸۱، ج ۳ ، ص ۳۰۴ .
[۱۱] . همان ، ج ۳ ، ص ۱۲ .
[۱۲] . سوره سجده، آیه ۷٫
[۱۳] . سوره ص ، آیه ۷۱٫
[۱۴] . سوره مومنون، آیه ۱۲٫
[۱۵] .،سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن ، ج ۱۵ ، ص ۲۰٫
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر