تحقیق جلو های لطف و شراره های قهر الهی در عرفان اسلامی و مثنوی معنوی

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق جلو های لطف و شراره های قهر الهی در عرفان اسلامی و مثنوی معنوی دارای ۱۳۳ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

فصل اول :    ۸
تعاریف لطف و قهر    ۸
۱-۱٫ درآمدی بر لطف و قهر    ۸
۱-۲٫ تعریف لغوی و اصطلاحی لطف    ۲۹
۱-۲-۱-ویژگی های لطف خداوند    ۳۰
۱-۲-۲٫ لطف عام و لطف خاص    ۳۵
۱-۲-۲-۱٫ لطف عام    ۳۶
۱-۳٫ تعریف لغوی و اصطلاحی قهر    ۳۸
۱-۳-۱٫ ویژگیهای قهر خدا    ۴۰
۱-۴٫ تشخیص لطف و قهر    ۴۱
۱-۵٫ قهر و لطف با هم است    ۴۳
۱-۵-۱٫ لطف قهر نمای    ۴۴
۱-۵-۲٫ قهر لطفنمای    ۴۶
۱-۶٫ سبقت لطف بر قهر    ۴۸
۱-۷٫ مظاهر سبقت لطف بر قهر    ۴۹
۱-۷-۱٫ عفو فرشتگان:    ۴۹
۱-۷-۲- آماده شدن انسان برای امتحان الهی:    ۵۰
۱-۷-۳- پیروزی انبیاء:    ۵۰
۱-۷-۴-توبه کافران:    ۵۱
۱-۸٫ فرق لطف حق با لطف خلق    ۵۱
۱-۹٫ لطف و رحمت را از خدا باید آموخت    ۵۲
۱-۱۰٫ چه اموری فقط با لطف حق انجام می شود؟    ۵۲
– برطرف شدن پلیدی درون:    ۵۲
– فنای نفس:    ۵۳
– بینا شدن چشم بصیرت :    ۵۳
– ره یافتن مریدان به ژرفای سخن پیران :    ۵۳
– از بین رفتن سحر و جادو :    ۵۴
۱-۱۱ . فقط از خدا باید درخواست لطف کرد    ۵۴
پی نوشت ها    ۵۵
فصل دوم    ۵۹
لطف و قهر در عرفان اسلامی    ۵۹
۲-۱٫ جایگاه قهر و لطف در عرفان    ۶۰
۲-۲٫ صفات قهر و لطف از منظر عرفان اسلامی    ۶۴
۲-۳٫ نظر عرفا در باب جلال و جمال    ۶۶
۲-۴٫ صفات الهی از منظر کلامی (اشاعره، معتزله، شیعی)    ۷۵
۲-۴-۱٫ صفات الله (جل جلاله)    ۷۵
۲-۴-۲٫ صفات الهی از نظراشاعره    ۷۷
۲-۴-۳٫ صفات الهی از دید معتزله    ۷۷
۲-۴-۴٫ صفات خدا در کلام امامیه    ۷۸
پی نوشت ها    ۸۳
فصل سوم    ۸۷
جلوه های لطف الهی    ۸۷
در مثنوی    ۸۷
۳-۱ . آفرینش هستی    ۸۸
۳-۲ . تداوم حیات    ۱۲۹
۳-۳ . فراهم آوردن اسباب طبیعی که برای حیات مفید است    ۱۳۱
۳-۳-۱ . رزق و روزی :    ۱۳۱
۳-۳-۲ . وجود و مهر مادر :    ۱۳۲
۳-۳-۳ : شب:    ۱۳۲
۳-۳-۴ . روز:    ۱۳۳
۳-۳-۵ . آب:    ۱۳۳
۳-۳-۶ . دریا:    ۱۳۴
۳-۳-۷ . باد:    ۱۳۵
۳-۳-۸ . بهار:    ۱۳۶
۳-۳-۹ . همزیستی اضداد:    ۱۳۷
۳-۴ . وجود انبیا و صالحان    ۱۳۷
۳-۵ . فرشتگان    ۱۴۶
۳-۶ . توبه    ۱۴۷
۳-۷ . تبدیل سیّئات به حسنات    ۱۴۹
۳-۸ . تربیت و هدایت انسان    ۱۴۹
۳-۹ . لطف خدا بر امّت پیامبر (ص)    ۱۵۱
۳-۱۰ . عقل و علم    ۱۵۳
۳-۱۱ . صبر و احتساب    ۱۵۴
۳-۱۲٫ امتحان الهی و سختی های زندگی    ۱۵۴
۳-۱۳ . دعا    ۱۵۷
۳-۱۴ . تسکین غم و از یاد بردن مصیبت    ۱۵۹
۳-۱۵ . قبولی طاعات    ۱۵۹
۳-۱۶ . بهشت    ۱۶۰
۳-۱۷ . شفاعت    ۱۶۱
۳-۱۸ . رؤیت    ۱۶۲
پی نوشت ها    ۱۶۳
فصل چهارم    ۱۶۷
شراره های قهر    ۱۶۷
در مثنوی    ۱۶۷
قهر الهی به چه صورتهائی بر انسان وارد می شود؟    ۱۶۰
۴-۱٫ مظاهر طبیعی    ۱۶۰
۴-۱-۱٫ خزان:    ۱۶۰
۴-۱-۲٫ باران:    ۱۷۲
۴-۱-۳٫ خشکسالی:    ۱۷۲
۴-۱-۴٫ بیماری:    ۱۷۲
۴-۱-۵٫ آتش:    ۱۷۳
۴-۱-۶٫ عذاب اقوام گذشته به وسیله ی عوامل طبیعی:    ۱۷۳
۴-۲٫ مبدَل شدن حس ها    ۱۷۶
۴-۳٫ دیو و ابلیس    ۱۷۸
۴-۴٫ آتش دوزخ    ۱۷۹
پی نوشت ها    ۱۸۱
فصل پنجم    ۱۸۲
از نگاه مثنوی لطف یا قهر؟    ۱۸۲
۵-۱٫ عاشقم بر قهر و بر لطفش    ۱۹۰
۵-۲٫ موارد دعا برای درخواست لطف الهی    ۲۱۱
پی نوشت ها    ۲۱۳
فهرست منابع و ماخذ    ۲۱۴
فهرست منابع غیر فارسی    ۲۱۵
فهرست مقالات    ۲۱۶

منابع

قران کریم.

بی‎نام، رساله عرفانی، تهران، کتابخانه اصغرمهدوی، نسخه عکسی دانشگاه تهران، شماره ۴۵۱٫

فروزانفر، بدیع الزمان، احادیث مثنوی، حدیث قدسی، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، ۱۳۹۱٫

………….، ……………..، رساله در تحقیق احوال و زندگانی مولانا جلال الدین محمد، تهران، انتشارات زوّار، چاپ ششم،۱۳۸۱٫

………….، ……………..،شرح مثنوی شریف، نشرزوّار، چاپ هفتم، ۱۳۵۷، جلد ۱٫

………….، ……………..، ماخذ قصص وتمثیلات مثنوی، چاپخانهمجلس، چاپ اول، ۱۳۳۳٫

سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات و تعبیرات عرفانی، انتشارات طهوری، چاپ سوم، ۱۳۶۲٫

معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، امیر کبیر، ج۳٫

میبدی، رشیدالدین فضل اللّه، کشف الاسرار و عدّه الابرار، به اهتمام علی اصغرحکمت، مطبعهمجلس، ۱۳۳۱، ج: ۱٫

جامی، نورالدین عبدالرحمان‌بن‌ احمد بن محمد‌،اشعه اللمعات‌ فی‌ شرح‌ اللمعات‌ در گنجینه‌ عرفان، تصحیح‌ حامد ربانی‌، ‌،تهران‌، کتابخانه‌ علمیه حامدی‌،۱۳۵۲٫

…….، ……………………………………………………..، نفحات الانس، تهران، نشر سخن، چاپ پنجم،۱۳۸۶

…….، ……………………………………………………..، لوایح، تصحیح حسین کوهی کرمانی، نشر مجله نسیم صبا، ۱۳۱۲٫

زرین کوب، عبدالحسین، بحر در کوزه، تهران، نشر علمی، چاپ اول، ۱۳۶۶٫

………………، ……………..، پله پله تا ملاقات خدا، تهران، انتشارات علمی، چاپ بیست و ششم،۱۳۸۴٫

………………، ……………..، سرّنی، تهران، انتشارات علمی، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۸، جلد۱٫

زمانی، کریم، میناگر عشق، شرح موضوعی مثنوی معنوی مولانا، نشر نی، چاپ دهم،

………، …….، شرح جامع مثنوی معنوی، تهران، انتشارات اطلاعات، جلد۱، ۱۳۹۱٫

سعدی شیرازی، مصلح الدین، بوستان، تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی، تهران، انتشارات خوارزمی، چاپ سوم،

سعیدی، گل بابا، فرهنگ جامع اصطلاحات عرفانی با تکیه بر آثار ابن عربی، انتشارات زوّار.

جهانگیری، محسن، محمد بن علی ابن العربی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۹٫

خرقانی، ابوالحسن، نورالعلوم، عبدالرفیع حقیقت، نشر کتابخانه بهجت، ۱۳۵۹٫

فصل اول :تعاریف لطف و قهر

۱-۱٫ درآمدی بر لطف و قهر

لطف و قهر، تنها شایسته وجودی است که اداره امر خطیری را در دست دارد و قادر به انجام آن است ؛ و کسی که توانایی لازم برای به پایان رساندن کاری را ندارد، اگر رحم کند، از سر عجز است و اگر خشم گیرد ، از سر کم طاقتی است.

دو واژه متضاد لطف و قهر، دو کردار است که خدا و انسان دارای آن می باشد؛ و آن که لطف و قهرش بی کران است، خداوند یکتاست. لطف خدا در نظر عرفا عبارت است از آنچه که انسان را به طاعت خدا نزدیک کند؛ با این تعریف، اولین لطفی که خدا بر همه انسانها عطا کرد، بخشش هستی بود تا بتوانند خدا را بپرستند و سپس انواع و اقسام نعمات از طبیعت و موجودات مادی گرفته تا فرشتگان، که واسطه فیض رسانی هستند، همه را در اختیار انسان نهاد و نیز برای راهنمائی او(که چگونه خدا را بپرستند) پیامبران و اولیا را فرستاد و نیز در درون انسان، پیامبری را آفرید که او را عقل،دل، خرد و سّر نامیده اند. و آن عده از انسانها که به عبادت خدا می پردازند، از سرلطف، طاعتشان را می پذیرد و پاداش می دهد و اگر هم انسانی خطا کند راه توبه را بر او می گشاید و به هر حال، هر چه در دنیا وجود دارد همه برای آن است که انسان را به قرب او برساند.

کسانی هم که قدر این نعمت را ندانسته و نه خود سر بندگی فرو می آورند، نه می گذارند که دیگران چنین کنند، خداوند آنان را عذاب می کند تا باز مومنان عبرت گیرند و در راه رستگاری پیش روند و نیز از ستم کافران، نهراسند که خدا جزای اعمال آنان را می دهد. بنابراین قهر خدا هم، برای حیات لازم است.

قهر خدا نیز، به شکل های گوناگون بر انسان وارد می شود. از بلایای طبیعی گرفته تا مبدّل شدن حس های درونی انسان و وسوسه شیطان و در نهایت نیز ورود به دوزخ.

خداوند رحمان هم به بندگان خود، احسان میکند و هم بسیاری از گناهان آنان را می بخشاید و در کنار لطف، صفت قهّاری را نیز متجلّی میکند و با این کار، چه در این دنیا و چه در آن دنیا، وجود خود را به غافلان گوشزد میکند و کسانی را که به هیچ طریق، به راه راست وارد نشوند ، عذاب مینماید و اینگونه عدل خود را نیز به نمایش میگذارد.

از ویژگیهای لطف و قهر خدا این است که لطفش بدون علّت و بی قصد و غرض و بدون مرز و نهایت است.لطف عامّش همه موجودات را در بر می گیرد و لطف خاصّش هم به کسانی که طاعت او را به جای آورند، اختصاص می یابد؛ اما قهر خدا شامل همه نمی شود بلکه فقط کافران و ستمکاران را فرا می گیرد.

با آنکه قهر ولطف، هر دو وجود دارند اما لطف او بر قهرش سبقت دارد. مثلاً همین که انسان را آفریده و از نظر جسمی و روحی پرورش می دهد، سپس امتحان می کند، خود نشان دهنده این سبقت است سَبَقَت رَحمَتِی غَضَبِی۱ و نیز بخشش گناهکاران که حتّی اگر صد بار توبه شکسته باشند، باز هم در توبه بر روی آنان گشوده است؛ خداوند در آن دنیا نیز، بهشت را هشت در آفرید و جهنم را هفت در، زیرا می خواهد بیشتر انسانها وارد بهشت شوند؛ و اما بزرگترین لطفی که شامل انسان می شود، رسیدن به مقام شهود است.

از دیگر ویژگیهای لطف و قهر خداوند، آن است که گاهی لطف و قهرش به گونه ای بر انسان وارد می شود که قابل تشخیص نیست. مثلاً گاهی بر انسان غم و مصیبتی وارد می شود که فکر می کند این، قهر خداست در حالی که شاید همین غم، او را به لطف برساند و یا گاهی انسان در آسایش و نعمت به سر می برد و گمان می کند که خدا درِ لطف و رحمت را به روی او گشوده در حالی که شاید همین نعمت، امتحانی برای او باشد که از آن، سر افکنده بیرون آید و مورد قهر قرار گیرد.

کسی که به مقام بالای معرفتی رسیده، می داند که هر چه از جانب دوست آید، نکوست، پس خود را از قید تفکّر به بهشت و دوزخ رها می سازد و تمام اعمالش را فقط برای رضای خداوند انجام می دهد و چه قهر آید و چه لطف، او خرسند است.

۱-۲٫ تعریف لغوی و اصطلاحی لطف

«لطف» به معنی نرمی ، مهربانی ، خوش رفتاری ،کرم و بخشش است.۲

«لطف» نرمی و نازکی در کار و کردار. نزد عارفان آنچه بنده را به طاعت حق نزدیک کند و از معاصی دور کند لطف است. پرورش دادن عاشق را نیز به طریق مشاهده و مراقبه ،لطف گویند و نیز گفته اند مراد از لطف، تأیید حق به بقا سرور و دوام مشاهده و قرار حال در جهت استقامت« اللّه لَطیف بِعباده» است. ۳

لطف در اصطلاح صوفیان ، پرورش دادن معشوق است مر عاشق را به رفق و مواسات و موافقت وموأنست، تا قوت و تاب آن، جمال او را به کمال حاصل آید. ۴

لطف پرورش دادن معشوق بود عاشق را به طریقه موافقت و مدارات و از روی مصادقت و مواسات،۵

در قاموس قران آمده است :« لطف بضمّ اوّل به معنی رفق و مدارا و نزدیکی است و به فتح اوّل به معنی نازکی و صافی است.»، در صحاح گفته:« اَللُطفُ فِی العمَلَ: اَلرِفقُ فیهِ» در مصباح آمده: «لَطَفَ اللّهُ بِنا» یعنی «خدا بما رفق و با ما مدارا کرد.»

واژه لطف که به صورت صفت مشبهه لطیف ۷ بار در قران آمده از اسماء حسنی است و آن بنا بر آنچه گفته شد به معنی مدارا کننده است. طبرسی ذیل آیه «اِنَّ رَبی لَطیف لِما یَشاء»۶ در معنی آن سه قول نقل کرده : مداراگر- آنکه حاجت تو را با مدارا بر آورد. آنکه به دقائق امور عالم است. قول سوم نظیر آن است که لطیف را نافذ و دقیق گفته اند ولی آنچه ما اختیار کردیم مقبول تر است و آیات با آن کاملاً تطبیق می شود. ۷

لطیف به معنی عالم بود و به معنی محسن بود قال الله تعالی : اللهُ لطیفٌ بِعِبادِهِ ۸

لطف درقاعده کلامی یکی از مسائل اعتقادی شیعه ( و زیدیه و مرجئه و معتزله)، به این معنا که خداوند با آنکه به انسانها عقل سلیم عطا فرموده است، اما انجام دادن همه نیکیها، و پرهیز از همه بدیها در توان عقل نیست، لذا خداوند یا از عدل یا از تفضّل خویش، از طریق لطف به انسانها یاری می رساند. به عبارت دیگر امدادهای تکوینی( مانند خیر خواهی و مهرورزی انسان) و تشریعی ( مانند انجام عبادات و بیان تفصیلی صفات و اعمال حمیده، و نیز برشمردن و برجسته ساختن صفات و اعمال رذیله نهی شده) و در رأس همه امور مهم تشریعی انزال کتب آسمانی و ارسال رسل، جلوه ها و مصادیق لطف است.

تهانوی (قرن دهم هجری) در کشاف اصطلاحات الفنون، در ذیل مدخل مقاله «لطف» چنین آورده است: لطف عملی است که نزدیک کننده بنده به طاعت و دور دارنده او از معصیت است، به نحوی که به الجاء یعنی اضطرار نکشد؛ نظیر بر انگیختن پیامبران. چرا که ما به ضرورت عقلی می دانیم که مردم با رسالت آنها به طاعت نزدیکتر و از معصیت دورتر می شوند. شیعه و معتزله لطف را به خداوند واجب می دانند. و معنای وجوب از نظر آنان آن است که تارک آن سزاوار نکوهش می شود. اما اهل سنت (اشاعره) قائل به آن، یعنی وجوب نیستند. ۹

۱-۲-۱-ویژگی های لطف خداوند

لطف خداوند منّان ، بدون علّت و غرض است. لطف الهی در قبال انجام کاری و یا به منظور کسب سود و منفعتی نمی­باشد ، چرا که ، رحمانیّت از صفات خدا است و آنچه صادر می­شود ، تجلّی صفات جمالی اوست.تجلّی بر  دو نوع است : « تجلّی ذات و تجلّی اسما و صفات . تجلّی ذات دفع نتواند کرد، اما در تجلّی اسما می­تواند که تجلّی قهر را به تجلّی لطف دفع کند. در هرچه نامشروع باشد ، نشان قهر و جلال بیند و در هر چه مرضی بود،نشان لطف و جمال . آنجا گوید: «أعُوذُ بِرضِاکَ مِن سِخَطِکَ» و در تجلی ذات:«أغُوذُ بِکَ مِنکَ» ۱۰

مولوی بر بی علّت و غرض بودن لطف الهی، تاکید زیادی دارد :

آنکه بدهد بی امید سودها آن خدایست آن خدایست آن خدا

(۳/۳۳۵۲)

مَحض مِهر و داوری و رحمت‌اند همچو حق بی‌علّت و بی‌رشوت‌اند

(۲/۱۹۳۶)

ای بداده رایگان صد چشم و گوش بی ز رشوت بخش کرده عقل و هوش
بیش از استحقاق بخشیده عطا دیده از ما جمله کفران و خطا

(۳/۲۲۱۲ -۲۲۱۳)

چنین اعتقادی را هم در اشعار سنایی و عطّار نیز می­بینیم:

آفریدن رایگانم چون رواست رایگانم گر بیامرزی ، سزاست۱۱

 

هیچ طاعت نامد از ما همچنین بی علّتی رایگان مان آفریدی رایگان مان در پذیر۱۲

 

مولانا در بیتی ، از بخشایش و عفو بی علّت خداوند ، با عنوان « سبب سوزی » یاد می­کند و می­گوید که: « آن وزیری که در قوم حضرت عیسی (ع) تفرقه افکند۱۳، اگر خدا بخواهد، می­تواند تمام گناهان او را، بدون هیچ سببی ، از بین ببرد»:

وزر او و صد وزیر و صد هزار نیست گرداند خدا از یک شرار
عین آن تخییل را حکمت کند عین آن زهر آب را شربت کند
آن گمان انگیز را سازد یقین مهر ها رویاند از اسباب کین
پرورد درآتش ابراهیم را ایمنیّ روح سازد بیم را
از سبب سوزیش من سودائی ام در خیالاتش چو سوفسطائی ام

(۱/۵۴۴ – ۵۴۸ )

انقروی در توضیح این ابیات گوید : « من از سبب سوزی خدا حیران و سودائی ام . از آن گروه هستم که لا ادری میگویند  که جمیع انبیاء و مرسلین- صلوات الله علیهم اجمعین- در این خصوص همین طور گفته اند کما امر اللّه نبیه فی کتابه الکریم : «قُل ما کُنتُ بِدعاً مِنَ الرٌُسُلِ » ۱۴ اَی بَدیعاً مِنهُم اقدِرُ عَلی ما لَم یَقدِروا علیه ، «وَ ما اَدرِی مایُفعَلُ بِی وَ لا بِکُم »۱۵ ای فی الدارَینِ عَلَی التَّفصِیلِ اِذ لا عِلمَ لِی بِالغَیبِ و اللّه اَعلَمُ ۱۶ (بگو ای محّمد نبودم و نیستم نوی از پیغمبران یعنی من شخص تازه ای نیستم میان ایشان که توانایی داشته باشم بر آنچه که آنان توانایی ندارند و نمی­دانم که چه کنند به من و نه به شما یعنی در دنیا و آخرت بر تفصیل، زیرا برای من علمی به غیب نیست و خدا داناتر است).

لطف خداوند هیچ مرز و نهایتی ندارد و رحمتی که بر این دنیا وارد میشود ، تنها گوشه ای از لطف بی نهایت اوست. پیامبر (ص) فرمود:«خدای تعالی چندان رحمت اظهار کند روز قیامت که هرگز در دل نگذشتست، تا به جایی که ابلیس گردن برافرازد اومید رحمت را».۱۷

حضرت پر رحمتست و پر کرم عاشق او هم وجود و هم عدم

(۱/۲۴۴۵ )

در کشف الاسرار نیز آمده: «قال رسول الله (صلعم): «إنَّ لِلّهِ-عَزَّوَجَلَّ- مِأئـه رَحمهً وَ إنَّهُ أنزَلَ مِنْهَا واحِدهً إلی الأرضِ فَقَسَّمَهَا بَینَ خَلْقِهِ فبِها یَتَعاطفُونَ وَ بِهَا یَتَراحَمُونَ و أخَّرَ تِسعاً وَ تِسْعِینَ لِنَفْسِهِ وَ إنَّ اللهَ قَابِضٌ هذِهِ إلی تِلکَ فَیُکَمِّلُهَا مائـه یَرْحَمُ بِهَا عِبادَهُ یَومَ القِیَامَـﮥِ».

گفت: الله را صد رحمت است که از آن صد، یکی فرو فرستاد در هفت آسمان و در هفت زمین به آن یک رحمت بر خلق می­بخشاید و خلق به آن بر یکدیگر می­بخشایند و نود و نه رحمت به نزدیک خود می­دارد تا روز رستاخیز آن یک رحمت را واز نکرد و آن را نافرسوده یابد و ناکاسته آن را به نود و نه باز آرد تا صد تمام کند و اینان از مؤمن واز کند و آن بر ایشان ریزد پس در نگرتا مؤمن درین گیتی وا چندین انبازان از صد یکی در دل و دین و دنیا چه یافت».۱۸

لطف خداوند پیوسته جاری است و لحظه­ای منقطع نمی­شود ولیکن ما آن را نمی­بینیم:

رحمت بی­حد  روانه هر زمان خفته­اید از درک آن ای مردمان
جامه خفته خورد از جوی آب خفته اندر خواب جویای سراب
می­دود کانجای بوی آب هست زین تفکر راه را بر خویش بست
زآنکه آنجا گفت زینجا دورشد برخیالی از حقی مهجورشد
دور بینانند و بس خفته روان رحمتی آریدشان ای رهروان

(۴/۳۳۰۴-۳۳۰۸)

اگر لطف خداوند، مدّتی خود را آشکار نکند، باز حضور دارد و روزی خود را هویدا خواهد ساخت. «در مورد شأن نزول سوره ضحی آمده که مدتّی نزول وحی بر پیامبر (ص) قطع شد و این امر سبب گردید که مشرکان و کافران، پیامبر را مورد استهزاء قرار  دهند و بگویند که خدا، محمّد (ص) را رها کرده است».۱۹ مولوی با توجّه به این موضوع می­گوید:

دیر گیرد سخت گیرد رحمتش یک دمت غایب ندارد حضرتش
گر تو خواهی شرح این وصل ولا از سر اندیشه می­خوان و الضّحی

­(۲/۲۵۳۳ و ۲۵۳۴)

البته در این ابیات، «مفهوم سختگیر را خلاف آنچه در عادت از آن به ذهن متبادر می­شود و متضمّن معنی قهر است، در معنی مقابل آن که شمول لطف است به کار می­دارد»۲۰

در کلام امیر المؤمنین علی (ع) نیز آمده است که: وَ رُبَّمَا أُخَّرَت· عَنْکَ الْإجَابَهُ لِیَکوُنَ ذلِکَ أَعظَمَ لِأَجرِ السَّائِلِ وَ أجزَلَ لِعَطاءِ الامِلِ (و بسا که در پذیرفتن دعایت درنگ افتد و این برای آن است که پاداش خواهنده، بزرگ­تر شود و جزای آرزومند، کامل­تر.) ۲۱

ای  بسا مخلص که نالد در دعا تا رود دود خلوصش بر سما
تا رود بالای این سقف برین بوی مجمر از أنین المُذنبین۲۲
پس ملائک با خدا نالند زار کی مجیب هر دعا وی مستجار
بنده مؤمن تضّرع می­کند او نمی­داند به جز تو مستند
تو عطا بیگانگان را می­دهی از تو دارد آرزو هر مشتهی
حق بفرماید که نه از خواری ­اوست عین تأخیر عطا یاری اوست

(۶/۴۲۱۷-۴۲۲۲)

حال با توجه به وسعت لطف الهی، ما انسان­ها، باید کاری کنیم تا درهای لطف بر ما گشوده شود و به اندکی از لطف ایزدی قانع نشویم. با یزید بسطامی گفته:«اگر صفوت آدم و قدس جبرئیل و خُلّت ابراهیم و شوق موسی و طهارت عیسی و محبّت محمّد- علیهم الصّلوه و السّلام- به تو دهند زینهار که راضی نشوی و ماوراء آن طلبی که ماوراء این کارهاست. صاحب همّت باش و بس. هیچ فرو مآر که به هر چه فروآیی بدان محجوب گردی».۲۳

رحمت اندر رحمت آمد تا بسر بریکی رحمت فرومآی ای پسر

(۲/۱۹۴۱)

از دیگر خصوصیات لطف خداوند، این است که لطف یزدان بر قهر دیگران غلبه دارد:

از غفوری تو غفران چشم سیر روبهان بر شیر از عفو تو چیر

(۵/۴۰۹۳)

ساحران فرعون پس از آن ­که معجزه حضرت موسی را دیدند و توبه کردند،۲۴ گفتند:

ضربت فرعون ما را نیست ضَیر لطف حق غالب بود بر قهر غیر

(۵/۴۱۲۱)

مولوی لطف اولیا و مردان حق را با لطف خداوند همانند می­داند و می­گوید که لطف آنان نیز بدون علّت و غرض است:

بانگ مظلومان ز هر جا بشنوند آن طرف چون رحمت حق می­دوند

(۲/۱۹۳۴)

محضِ مهر و داوری و رحمتند همچو حق بی­علّت و بی­رشوتند

(۲/۱۹۳۶)

و نیز لطف آنان هم مانند لطف خدا عام است و شامل همه می­شود:

شیخ گفت او را مپندار ای رفیق که ندارم رحم و مهر و دل شفیق
بر همه کفّار ما را رحمت است گرچه جانِ جمله کافر نعمت است
بر سگانم رحمت و بخشایش است که چرا ازسنگهاشان مالش است
آن سگی که می­گزد گویم دعا که ازین خود وارهانش ای خدا
این سگان را هم در آن  اندیشه­دار که نباشند از خلایق سنگسار۲۵

(۳/۱۷۹۹-۱۸۰۳)

بندگان حق رحیم و بردبار خوی حق دارند در اصلاح کار

(۳/۲۲۲۲)

نکته دیگری که مولانا جلال­الدّین بیان کرده، این است که لطف خداوند به همه، یکسان و مشابه نیست بلکه هر کس را به اندازه ظرفیّت و استعدادش محبوب می­گرداند. «اگر آن را که قرب را شاید و مشاهدت را، به بعد و حجاب برند، هلاک شود و اگر آن را که حجاب را شاید، به مشاهدت و قرب آرند، هلاک شود. صفت اسرار اندر صحبت حق تعالی همین است، بر وی غلط و خطا روا نیست. هر سری که داند قرب را شاید غفلت را زمیانه بردارد؛ و هر سری که قرب را نشاید به غفلت محجوب کند، آن استحقاق مدبّر فیه است نه خطای مدبّر اندر تدبیر».۲۶

آفتاب لطف حق بر هر چه تافت از سگ و از اسپ فرّ کهف یافت
تاب لطفش را تو یکسان هم مدان سنگ را و لعل را داد او نشان
لعل را ز آن هست گنج مُقتَبس سنگ را گرمی و تابانی و بس

(۶/۳۴۵۱-۳۴۵۳)

در شریعت برای انسان، احکام حلال و حرام وضع شده و مسلمان باید حدّ شرع را نگه دارد؛ حال اگر بنده، غرق در گناه هم که باشد، نباید از لطف حق ناامید شود، زیرا یأس از لطف خدا هم معصیت است. در آیه۵۶ از سوره حجر آمده :« و که نومید شود از بخشایش پروردگار خویش مگر گمراهان» و نیز در آیه ۵۳ از سوره زمر آمده: «نومید مشوید از بخشایش خدای، به درستی که خدای بیامرزد گناهان را همه، به درستی که او، آمرزگار است بخشاینده».

80,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
  • تحقیق شرح نویسی و شرح حال شارحان مثنوی و مقایسه ی شروح مثنوی مولوی بر ابیات
  • تحقیق دعا و مناجات و اسماء و صفات خداوند در ادعیه و مناجات‌های مثنوی فارسی
  • تحقیق پیشینۀ تاریخی پیرنگ وعناصر داستانی آن و بررسی پیرنگ و عناصر ساختاری آن درداستانهای مثنوی
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      پنج شنبه, ۱۳ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.