519 views
پیشینه تحقیق دیدگاه های ماقبل مدرن و عصر مدرن در باب عدالت و نابرابری و دیدگاه اندیشمندان و فیلسوفان مسلمان در باب عدالت و برابری دارای ۴۶ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۱-دیدگاه صاحبنظران ۹
۱-۱-پیشسقراطیان : ۹
۱-۱-۱-هرقلیطوس (هراکلیتوس) ۹
۲-۱-۱-سوفسطاییان ۹
۲-۱-سقراط ۱۰
۳-۱-افلاطون ۱۱
۴-۱-ارسطو ۱۱
۵-۱-رواقیون ۱۲
۶-۱-اپیکوریان ۱۳
۷-۱-قرون وسطی ۱۳
۸-۱-آگوستین ۱۳
۹-۱-توماس هابز ۱۴
۱۰-۱-اسپینوزا ۱۴
۱۱-۱-هیوم ۱۵
۱۲-۱-روسو ۱۶
۱۳-۱-کانت ۱۷
۱۴-۱-هگل ۱۸
۱۵-۱-فایدهگرایان یا اصحاب اصالت فایده ۱۸
۳-۱-۱-جرمی بنتهام ۱۸
۴-۱-۱-جان استوارت میل ۱۹
۵-۱-۱-هنری سیجویک ۱۹
۱۶-۱-کارل مارکس ۱۹
۱۷-۱-نظریههای کلاسیک جامعه شناسی آموزش و پرورش در ارتباط با نابرابری ۲۰
۶-۱-۱-نظریه کارکردگرایی۲۰
۷-۱-۱-نظریه حساب سیاسی ۲۱
۸-۱-۱-نظریهی سرمایه انسانی ۲۳
۹-۱-۱-نظریه مارکسیستی ۲۴
۱۸-۱-نظرهای معاصر در جامعه شناسی آموزشوپرورش در ارتباط با نابرابری ۲۶
۱۰-۱-۱-نظریه انتقادی ۲۶
۱۱-۱-۱-نظریههای بازتولید ۲۷
۱۲-۱-۱-نظریهی مقاومت ۳۰
۱۹-۱-دیدگاه اندیشمندان و فیلسوفان مسلمان در باب عدالت و برابری ۳۰
۱۳-۱-۱-فارابی ۳۰
۱۴-۱-۱-خواجه نصیرالدین طوسی ۳۱
۱۵-۱-۱-غزالی ۳۱
۱۶-۱-۱-راغب اصفهانی ۳۱
۱۷-۱-۱-علامه طباطبایی ۳۲
۱۸-۱-۱-امام خمینی (ره) ۳۲
۱۹-۱-۱-شهید صدر ۳۳
۲۰-۱-۱-شهید مطهری ۳۴
۲-پیشینهی پژوهش ۳۵
۲۰-۱-پیشینهی پژوهشهای کیفی ۳۵
۲۱-۱-پیشینهی پژوهشهای کمّی ۳۷
۳-پیشینهی پژوهشهای خارجی ۳۸
۴-باهمنگری ۴۱
۵-منابع و مآخذ ۴۲
راسل، برتراند. (۱۳۹۰). تاریخ فلسفه غرب. ترجمه دریابندری، نجف.تهران: انتشارات کتاب پرواز.
الحسینی، سید حسن. (۱۳۸۹). “مساله برابری در آموزش و پرورش”. ماهنامه آیین. شماره ۳۲ و ۳۳٫
دهقان، حسین. (۱۳۸۱). “بازتولید طبقات اجتماعی در نظام آموزشی”. فصلنامه پژوهش فرهنگی. سال هفتم، شماره۴٫
ــــــــــــــ (۱۳۸۳). “انواع نابرابریهای آموزشی”. ماهنامه رشد آموزش علوم اجتماعی. شماره ۲۴٫
بشیریه، حسین. (۱۳۸۲). “دیباچهای بر فلسفه عدالت”. فصلنامه ناقد. شماره ۱٫
فریره، پائولو. (۱۳۵۶). فرهنگ سکوت. ترجمه شریعتمداری، علی. تهران: انتشارات شرکت سهامی خاص.
ــــــــــــــ (۱۳۵۸ ). آموزش ستمدیدگان. ترجمه بیرشک، احمد. تهران: انتشارات خوارزمی.
ــــــــــــــ (۱۳۶۳). آموزش در جریان پیشرفت. ترجمه بیرشک، احمد. تهران: انتشارات خوارزمی.
ــــــــــــــ (۱۳۶۸). آموزش شناخت انتقادی. ترجمه کاویانی، منصوره. تهران: انتشارات آگاه.
شریعتمدار جزایری، سید نورالدین. (۱۳۸۶). “آزادی و عدالت در اندیشه امام خمینی”. فصلنامه علوم سیاسی. شماره ۵٫
شریعتمداری، علی. (۱۳۸۱). جامعه و تعلیم تربیت مبانی تربیت جدید. تهران: انتشارات امیرکبیر.
ایرانپور، ماهمنیر. (۱۳۹۱). آسیبشناسی فعالـیتهای پرورشی مدارس و نهاد امـور تربیتی در دبیرستانهای شیراز. پایان نامهی دورهی کارشناسیارشد. شیراز: دانشگاه شیراز.
کریمی، عبدالعظیم. (۱۳۸۳). رویکردی نمادین به تربیت دینی با تأکید برروشهای اکتشافی. تهران: انتشارات قدیانی.
ــــــــــــــ (۱۳۸۵). آموزش به مثابه پرورش. تهران: انتشارات پژوهشکدهی تعلیم و تربیت.
کناریزاده، عبدالعلی. (۱۳۸۵). “مفهوم عدالت از نگاه برخی فیلسوفان اسلامی و غرب”. مجله دانشپژوهان. شماره ۸٫ پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
نوذری، حسینعلی. (۱۳۸۴). نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت در علوم اجتماعی و انسانی. تهران: انتشارات آگاه.
نوغانی، محسن. (۱۳۸۲). “آموزشوپرورش و بازتولید فرهنگی”. نشریه علوم اجتماعی: رشد آموزش علوم اجتماعی. شماره ۲۲٫
کوپر[۱] سه روش را برا ی مرور ادبیات پژوهش بیان نموده است:
مرور تجمیعی یا تلفیقی[۲]که در آن خلاصهی نتا یج تحقیقات پیشین ارائه میگردد.
مرور نظر ی[۳]که پژوهشگر به تئوریهای موجود در رابطه با موضوع مورد مطالعه میپردازد.
مرور روششناختی[۴]که محقق به معانی و روشهای مورد استفادهی پژوهشگر ان پیشین اشاره میکند ( نقل از کرسول،۲۲-۲۱ :۱۹۹۴).
با توجه به بررسیهای انجام شده، پژوهشی تاکنون در رابطه با استخراج مولفههای نابرابری آموزشی صورت نگرفته بود و آنچه موجود بود تنها به نابرابریها و بیعدالتیها در نظام آموزشی بهصورت کمّی و کیفی پرداخته بودند که در ذیل به آنها اشاره شده است.
در این پژوهش در هر دو بخش پشینههای کیفی و کمّی از روش تجمیعی یا تراکمی استفاده شده است.
در این مقاله پس از ارائهی دیدگاه برخی از صاحبنظران، ادبیات پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند و پارهای از پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه ارائه شده است.
در بررسی تاریخچهی برابری و نابرابری به مفهوم عدالت در تاریخ میرسیم. مفهوم عدالت اساسیترین مفهوم در فلسفهی اخلاق، سیاست و حقوق است. پرسشهای گوناگونی که دربارهی اعمال و رفتار و شیوهی صحیح زندگی و همچنین حقوق و تکلیف و تعهدات افراد در عرصههای گوناگون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دولتها مطرح میشود، همگی در ذیل مفهوم عدالت قرار میگیرند. همچنین ایجاد تعادل میان اهداف مختلف زندگی انسانها مانند شادی، فضیلت، رفاه، معرفت و نیز ایجاد تعادل میان خواستها و غایات عمومی و بهرهبرداری متعادل از ثروت و شیوه توزیع آن جزیی از بحث عدالت به شمار میرود. با اینحال بحث عدالت صرفاً نظری نیست، بلکه اساساً معطوف به عمل است.
مبحث عدالت در همین معنای عملیتر خود با مقولات و مفاهیمی مانند برابری، اخلاق، انصاف و آزادی در میآمیزد.از اینرو مفهوم عدالت در معنای گسترده آن با همهی مفاهیم و ارزشهایی که برای انسان ارزشمند و ارجمندند، پیوندی ناگسستنی دارد. آدمیان در همهی جوامع همواره در متن برداشتی از عدالت به سر میبرند و در همین متن است که شیوهی زندگی، ارزشها، هنجارها و روابط آنها معنا مییابند (بشیریه، ۱۳۸۲).
در تاریخ پرفرازونشیب و پیچیدهی تفکر دربارهی عدالت و مقولات آن مانند برابری، آزادی و غیره نخست به دیدگاههای ماقبل مدرن دربارهی عدالت یعنی دیدگاههای پیشسقراطیان، سوفسطاییان، افلاطون، ارسطو و غیره میرسیم و سپس بر دیدگاههای عصر مدرن مروری خواهیم داشت. چنانچه میدانیم از دیدگاههای فیلسوفان پیش از سقراط منابع زیادی در دست نیست؛ از اینرو نمیتوان قاطعانه مبحث عدالت را در زمان پیشسقراطیان به گونهای شایسته بررسی کرد و پیرامون این مبحث به نتیجهای دقیق دستیافت. اما یقیناً در میان همهی اقوام و ملل گوناگون، اشخاص خردمند و نکتهسنج بسیار بودهاند که با گفتههای خردمندانه خویش مردم را آگاه میساختند. در میان یونانیان و حکمای پیش از سقراط اینگونه دانشمندان نیز بسیار بودهاند. در ذیل به بررسی دیدگاه فیلسوفانی میپردازیم که در باب مساله عدالت نظراتی داشتهاند.
وی از بزرگان حکمای باستان و از اهل افسیوس است. هرقلیطوس جهان را به رودی تشبیه میکند که همواره روان است و هر لحظه مانند لحظهی دیگر نیست. وی معتقد است که نسبت به هیچ چیز نمیتوان گفت میباشد بلکه باید گفت میشود و شدن نتیجهی کشمکش اضداد است؛ از اینروی هرقلیطوس جنگ در عالم را ضروری میداند و از طرفی معتقد است که باید حد تعادل و تناسب رعایت شود. یعنی به زعم هرقلیطوس عدالت، اعتدال است و بیعدالتی خروج از حد اعتدال. چنانکه به جدّ معتقد است اگر چیزی از حد اعتدال بیرون شد، عدل عالم او را به مقام خود بر میگرداند (فروغی، ۱۳۸۸).
در یونان باستان انگیزۀ اصلی و اولیهای که موجب طرح مسالهی عدالت از جانب فلاسفهی مهم و مشهور آن سامان یعنی ، افلاطون و ارسطو شد، از موضع سوفسطاییان برمیخاست. مواضع سوفسطاییانی چون پروتاگوراس، آنتیفون و تراسیماخوس مجادلاتی برانگیخت که سرانجام موجب تنظیم نظری و فلسفی در خصوص عدالت از جانب فلاسفهی آن زمان شد ( بشیریه، ۱۳۸۲). دستگاههای فلسفی بزرگ پیش از نیمه دوم قرن پنجم با یک نهضت شکاکیت روبهرو شدند که بزرگترین شخصیت آن پروتاگوراس، بزرگ سوفسطاییان بود. لفظ سوفسطایی به کسی اطلاق میشد که امور خاصی را که برای زندگی عملی بهکار میآمد را به جوانان میآموخت و چون برای اینگونه آموزشها مدارس عمومی وجود نداشت، سوفسطاییان به کسانی درس میدادند که توانگر بودند. همین امر باعث شد که تمایل طبقاتی خاصی در آنها شکل بگیرد و اوضاع سیاسی آن زمان این امر را تشدید میکرد. در آتن و بسیاری از شهرهای یونان دموکراسی از لحاظ سیاسی باب شده بود اما عملاً کاری صورت نمیگرفت (راسل، ۱۳۹۰). موضع اصلی سوفسطاییان در خصوص عدالت این بود که آنچه معمولاً عادلانه یا ناعادلانه شمرده میشد، وافعیت عینی و خارجی ندارد بلکه نتیجه میثاقها و رسوم اجتماعی است. به عقیدهی سوفسطاییان هیچ شیوهی زندی خاصی همواره و در همهجا عادلانه و درست نیست و هیچ اصول عدالتی که مطلقاً و همواره معتبر باشد، وجود ندارد. برخی از سوفسطاییان افراطیتر نیز معتقد بودند که مفهوم عدالت تنها اطاعت از قوانین جاری جامعه است و چون قوانین جامعه در همه جا از جانب طبقهی حاکمه و به نفع آن طبقه وضع میشود، پس عدالت معنایی جز حفظ منافع اقویا ندارد. تراسیماخوس در همین زمینه اینگونه استدلال میکرد که عدالت صرفاً همان منفعت حکام و توانگران است و قانون نیز بیانگر منافع قانونگذار میباشد. بدین صورت سوفسطاییان هرگونه ملاک و معیار عینی و مطلق برای تمییز اعمال عادلانه را نفی میکردند. در واکنش به چنین مواضعی فلاسفهی یونان به عرضهی نظریاتی در باب عدالت پرداختند که در ذیل شرح خواهیم داد (بشیریه، ۱۳۸۲).
سقراط به وضوح به عدالت اشاره میکند و به عقیدهی وی یکی از فضایل پنجگانه عدالت است. به زعم سقراط هرگاه علم به قواعدی که حاکم به روابط مردم بر یکدیگر میباشد منظور گردد، عدالت است (فروغی، ۱۳۸۸). با مطالعهی احوال سقراط متوجه میشویم که وی معتقد به گماردن افراد در جایگاه مخصوص خودشان است و منظور از عدالت در نزد سقراط نیز همین است؛ آنجا که گزنفون در خاطرات خود از سقراط مینویسد سقراط همواره سرگرم این مسیله بود که افراد با کفایت را به قدرت برساند و با سوالهایی از قبیل اینکه اگر من بخواهم کفشم را تعمیر کنم چهکسی را باید بدین کار گمارم؟ ذهن افراد را متوجه این موضوع میکرد که در جامعه باید هر فردی در هر موقعیتی که قرار میگیرد از شایستگی، توانایی و مهارتهای کافی برخوردار باشد (راسل، ۱۳۹۰). به طور خلاصه سقراط بر خلاف سوفسطاییان که اساس متافیزیکی اخلاق را سست کرده بودند در پی آن بود که مبانی اخلاق و عدالت را از نو بر اساس طبیعت استوار کند از اینرو معتقد بود که خیر، فضیلت و عدالت نه به این دلیل خوب است که خدایان آن را تعیین کردهاند بلکه چون فینفسه و ذاتاُ خوب است خدایان آن را پسندیده کردهاند (بشیریه، ۱۳۸۲).
افلاطون نیز همانند استاد خود سقراط هم معیار و عینیت عدالت و فضیلت را میپذیرفت و هم رابطهی میان معرفت به عدالت و عادلانه زیستن را قبول داشت (همان). از نظر افلاطون ثمرهی حکمت، عدالت است و هر امری از امور عالم چه مادی باشد و چه معنوی، از راه حواس درک نمیشود بلکه اصل و حقیقتی دارند که به خودی خود و به ذات خویش وجود دارند مثلاً عدالت مستقلاً و مطلقاً عدالت است (فروغی، ۱۳۸۸). افلاطون در استدلال خود شرط عمل عادلانه را شناخت مثال یا صورت کلی عدالت در ورای همهی اعمال عادلانهی جزیی میداند که همگی در آن مثال کلی مشترکاند. مثال اصلی عدالت در فلسفهی افلاطون، اعتدال است. وی همچنین معتقد است که جامعه نیز مانند فرد سه نیاز اصلی دارد: بقا، دفاع و رهبری و ایجاد تعادل میان این سه در مدینه فاضله به معنای عدالت اجتماعی است (بشیریه، ۱۳۸۲).
دیدگاه ارسطو دربارهی عدالت متاثر از نظریهی کلی او دربارهی ماهیت سلسله مراتبی جهان بود. عقل و حیات از دیدگاه ارسطو عالیترین مرتبه در سلسله مراتب وجود است و امور دیگر در مراتب پایین و دستنشاندهی عقلند؛ از اینرو در نزد ارسطو وضع بردگی وضعی عادلانه بود زیرا بربرها که به بردگی گرفته میشدند از نظر عقل به پای یونانیان نمیرسیدند، همین حکم در مورد زنان نسبت به مردان از نظر ارسطو صادق بود. بهطور کلی به نظر ارسطو چون موجودات از لحاظ توانایی و شایستگی متفاوتاند، از اینرو عدالت در آن است که با هریک چنانکه استحقاق دارند رفتار شود. به عقیدهی وی رفتار نابرابر با افراد نابرابر از حیث موضوع نابرابری آنها عمل عادلانه و عدالت است و همچنین رفتار برابر با افراد برابر از حیث موضوع برابری لازمهی رعایت عدالت است (همان). از نظر ارسطو عدالت و دادگری به یک اعتبار شامل همهی فضایل است چراکه هر کس مرتکب یکی از رذایل شود ظلم کرده و عدالت را به زیر پا نهاده است مخصوصاً در مواردی که دیگران نیز دخالت داشته باشند. به عقیدهی ارسطو دو نوع عدالت وجود دارد یکی عدالت توزیعی و دیگری عدالت معاملهای. عدالت به معنای خاص در دیدگاه ارسطو عبارت است از برابرداشتن اشخاص و دادن حق هرکس به او اما برابرداشتن همیشه به این معنا نیست که همه به یک اندازه سهم ببرند بلکه تناسب باید رعایت شود و این همان عدالت توزیعی است. در نوع دیگر، عدالت در مقام صحیح معامله و رفتار با مردم است که باید برابری رعایت شود و این عدالت معاملهای است (فروغی، ۱۳۸۸). در نتیجه توزیع داراییها در هر جامعهای باید بر حسب شایستگی و استحقاق صورت بگیرد. کسانی که شایسته و مستحق سهمهای برابرند باید سهم برابر دریافت کنند و بالعکس (بشیریه، ۱۳۸۲). در فرضیهی جمهوری و دموکراسی عقیدهی افلاطون این است که دولت مجموعهای از افراد آزاد و متساوی است؛ ازاینرو حکومت باید متعلق به مردم و عموم باشد. وی همچنین معتقد است که همه باید در اتخاذ تصمیمات مشارکت داشته باشند و امور باید با رای اکثریت اجرا شود. برای حفظ آزادی و برابری و داد نباید میان مردم از لحاظ تحوّل و تعقل تفاوت بسیاری باشد؛ ازاینرو در تقسیمبندی حکومت از نظر ارسطو، خیر و صلاح جماعت باید درنظر گرفته شود و کارها باید به دست کاردان اداره شود، قدرت محدود باشد و قانون نیز حکمفرما باشد (فروغی، ۱۳۸۸).
[۱] Cooper
[۲] Integrative review
[۳] Theoretical review
[۴] Methodological review
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر