546 views
پیشینه تحقیق برنامه ریزی استراتژیک و رقابت پذیری و انواع تئوری مزیت رقابتی و تکنیک های تصمیم گیری دارای ۱۰۰ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۱-۲ مقدمه ۶
۲-۲ برنامه ریزی ۸
۱-۲-۲ ویژگیهای برنامه ریزی ۹
۲-۲-۲ اهمیت و ضرورت برنامه ریزی ۹
۳-۲-۲ اصول برنامهریزی ۱۰
۴-۲-۲ موانع و محدودیتهای برنامهریزی ۱۱
۵-۲-۲ سیر تکاملی برنامه ریزی ۱۱
۱- ۵-۲-۲ محصول گرایی ۱۲
۲- ۵-۲-۲ بازارگرایی ۱۲
۳- ۵-۲-۲ فراصنعتی ۱۲
۶-۲-۲ انواع گرایشهای برنامه ریزی ۱۳
۱-۶-۲-۲ گرایش ارتجاعی ( گرایش به گذشته) ۱۳
۲-۶-۲-۲ گرایش غیرفعال (گرایش به حال) ۱۴
۳-۶-۲-۲ گرایش فعال ( آینده گرایی): سبک فراگیر مدیریتی ۱۵
۴-۶-۲-۲ گرایش تعاملی ۱۶
۷-۲-۲ انواع روشهای برنامهریزی ۱۷
۱-۷-۲-۲ برنامهریزی تخصصی ۱۷
۲-۷-۲-۲ برنامه ریزی عملیاتی (اجرایی) ۱۷
۳-۷-۲-۲ برنامه ریزی استراتژیک (راهبردی) ۱۸
۱-۳-۷-۲-۲ اهمیت برنامه ریزی استراتژیک ۲۱
۲-۳-۷-۲-۲ سطوح برنامه ریزی استراتژیک ۲۲
۳-۳-۷-۲-۲ ویژگیهای برنامه ریزی استراتژیک ۲۲
۴-۳-۷-۲-۲ مزایا و محدودیتهای برنامهریزی استراتژیک ۲۳
۳-۲ استراتژی ۲۴
۱-۳-۲ پارادیمهای شکل گیری استراتژی ۲۴
۲-۳-۲ مفهوم استراتژی و تاریخچه آن ۲۵
۳-۳-۲ استراتژی چیست؟ ۲۶
۴-۳-۲ سه الگوی استراتژی سازی ۲۷
۴-۱-۳-۲ الگوی کارسالارانه ۲۷
۴-۱-۳-۲ الگوی انطباقی ۲۸
۴-۱-۳-۲ الگوی برنامه ریزی ۲۸
۵-۳-۲ تکنیکهای تدوین و تنظیم استراتژی ۲۹
۱-۵-۳-۲ مدل BCG ۳۰
۲-۵-۳-۲ ماتریس تعیین جهت سیاستگذاریها(DPM ) ۳۲
۲-۵-۳-۲ مدل GE ۳۳
۳-۵-۳-۲ مدل SWOT ۳۵
۴-۵-۳-۲ مدل تجزیه و تحلیل هوفر ۳۶
۵-۵-۳-۲ مدل ارزیابی موقعیت و اقدام استراتژیک (SPACE) ۳۷
۶-۵-۳-۲ مدل ADL ۳۹
۶-۳-۲ ابعاد مفهوم استراتژی ۴۰
۴-۲ تعریف رقابت و رقابت پذیری ۴۱
۵-۲ تعریف و مفهوم مزیت رقابتی ۴۲
۱-۵-۲ تعاریف مزیت رقابتی ۴۵
۶-۲ انواع تئوری مزیت رقابتی ۴۷
۱-۶-۲ تئوری سازمان صنعتی ۴۷
۱-۱-۲-۶ چارچوب استراتژی پورتر ۵۱
۲-۶-۲ تئوری منبع مدار ۵۴
۱-۱-۶-۲ ابعاد مزیت رقابتی ۶۰
۲-۱-۶-۲ ضعفهای اساسی دیدگاه منبع مدار ۶۱
۳-۶-۲ تئوری شومپترین ۶۱
۴-۶-۲-منابع ایجاد مزیت رقابتی ۶۲
۷-۲ عوامل حیاتی موفقیت (CSF) ۶۳
۱-۷-۲ دیدگاههای موجود درباره عوامل حیاتی موفقیت ۶۴
۲-۷-۲ تعاریف عوامل حیاتی موفقیت ۶۶
سایر تعاریف ۶۷
۳-۷-۲ راههای تشخیص عوامل حیاتی موفقیت ۶۸
۴-۷-۲ عوامل حیاتی موفقیت و شایستگیهای کلیدی ۶۸
۵-۷-۲ گامهای اساسی روش عوامل حیاتی موفقیت ۶۸
۶-۷-۲ کاربرد عوامل موفقیت در مدیریت استراتژیک: ۷۰
۷-۷-۲ ویژگیهای عوامل حیاتی موفقیت ۷۱
۸-۷-۲ منشاء عوامل حیاتی موفقیت سازمان ۷۱
۸-۲ روانکارها و تعاریف آن ۷۷
۹-۲ تصمیمگیری چند معیاره و فرایند تحلیل شبکهای ۷۷
۱-۹-۲ تصمیم گیری چند معیاره ۷۸
۱-۱-۹-۲ انواع تصیم گیری چند شاخصه ۷۹
۲-۹-۲ روش فرایند تحلیل شبکهای (ANP) ۸۰
۳-۹-۲ تفاوت میان AHP وANP ۸۱
۴-۹-۲ مراحل روش فرایند تحلیل شبکهای( ANP ) ۸۳
۵-۹-۲ خصوصیات فرآیند تحلیل شبکه ای ۸۶
منابع ۸۷
استونر، ج (۱۳۷۷)؛ « مدیریت »؛ ترجمه پارسائیان واعرابی، دفتر پژوهشها ی فرهنگی، ص ۱۲
کافمن، ر و هرمن، ج (۱۳۷۴)؛« برنامه ریزی استراتژیک در نظام آموزشی»؛ ترجمه مشایخ و بازرگان، تهران، مدرسه.
علی احمدی، علیرضا. تاج الدین، ایرج. فتح الله، مهدی (۱۳۸۸)؛ « نگرش جامع بر مدیریت استراتژیک»؛ تهران، تولید دانش،.
یارمحمدیان، محمد حسین (۱۳۹۰)؛ « برنامهریزی برای سازمانهای دولتی با تاکید بر بهداشت و درمان».
آرمسترانگ، مایکل(۱۳۸۴)؛ «مدیریت استراتژیک منابع انسانی: راهنمای عمل»؛ ترجمه سید محمد اعرابی، دفتر پژوهشهای فرهنگی.
برایسون، جان ام (۱۳۸۶)؛ «برنامهریزی استراتژیک»؛ ترجمه عباس منوریان، انتشارات مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی، چاپ چهارم.
پیرنیا، محمد(۱۳۸۲)؛ «مدیریت برنامهریزی سیستمهای استراتژیک»؛ انستیتو ایز ایران، چاپ اول.
پیرس و رابینسون (۱۳۸۰)؛ «برنامهریزی و مدیریت استراتژیک»؛ ترجمه سهراب خلیلی شورینی، چاپ دوم، یادواره کتاب، تهران ، صص ۲۴۰-۲۵۰٫
غفاریان، وفا و کیانی، غلامرضا (۱۳۸۳)؛ «استراتژی اثربخش»؛ تهران، نشر افرا
رابرت، کوئین، براین، جیمز، مینتس برگ، هنری (۱۳۸۲)؛ «مدیریت استراتژیک فرایند استراتژی»؛ ترجمه محمد صائبی، مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی
رهنورد، فرج الله و محمدی، اصغر (۱۳۸۳)؛ « شناسایی عوامل کلیدی موفقیت سیستم مدیریت دانش دردانشکدهها و مراکز آموزش عالی تهران»؛ نشریه مدیریت فناوری اطلاعا،.شماره ۳
حسینی، سید محمود و پناهی، منیره (۱۳۸۶)؛ «تبین عوامل کلیدی موفقیت در صنعت کاشی در ایران»؛ پژوهشنامه بازرگانی.
دیوید، فردآر (۱۳۸۴)؛« مدیریت استراتژیک »؛ ترجمه علی پارسائیان و سیدمحمد اعرابی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی.
دراکر، پیتر (۱۳۷۸)؛ «چالشهای مدیریت در سده ۲۱»؛ ترجمه عبدالرضا رضایی نژاد، تهران: نشرفرا.
هانگر، جی دیوید، ویلن، توماس ال (۱۳۸۶)؛ «مبانی مدیریت استراتژیک»؛ ترجمه سیدمحمد اعرابی و داوود ایزدی، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، ص ۱۸٫
در جهان امروز از جمله وظایف مهم مدیران تدوین استراتژیی است که برای سازمانها مزیت رقابتی داشته باشد، زیرا تغییرات غیرقابل پیش بینی در محیط، بسیاری از صنایع را زمین گیر کرده و یا از صحنه رقابت حذف میکند. و پیش بینیها در مورد آینده را با شکست مواجه ساخته است. امروزه سازمانها با محیطی پویا مواجه هستند و در این شرایط ، عوامل اصلی محیط داخلی و خارجی با سرعت و شدت فراوانی تغییر میکنند. شدت تغییرات، پیچیدگی، تکنولوژی و سرعت تلاطمی را ایجاد کرده که اگر هر سازمانی بخواهد فراتر از انتظار مشتریان خود عمل کند، توانمندیهایش را افزایش بدهد و در محیط رقابتی موفق باقی بماند، نیازمند تدوین استراتژی مناسب میباشد. این استراتژی باید بگونه ای باشد که در کسب مزیت رقابتی به آنها کمک کند. مزیت رقابتی عامل یا ترکیبی از عوامل است که سبب میشود سازمان دریک محیط رقابتی بسیار موفق تر از سایر سازمانها عمل نموده و مانع از تقلید آسان رقبا شود.
تعیین استراتژی در سازمانهای مختلف به گونههای متفاوتی انجام میشود کهیکی از سبکهای آن برنامهریزی استراتژیک میباشد. از منظر “السن” و “ایدی” برنامه ریزی استراتژیک به معنای تلاشی منظم و سازمانیافته در جهت اتخاذ تصمیمات و انجام اقدامات بنیادی است که به موجب آن، این مسئله کهیک سازمان چیست؟ چه میکند؟ و چرا اموری را انجام میدهد؟ مشخص خواهد شد. برنامهها ارتباط مستقیمی با سیاستها، اهداف، ماموریتها، اندازه، پویایی، درجه پیچیدگی و ساختار سازمان دارند. از این رو برنامهریزی استراتژیک با نگاه به آن عوامل تعیین میشود. فرایند برنامهریزی استراتژیک یک نگرش و تجزیه و تحلیلی از شرکت و محیط مربوط به آن ارائه میکند، شرایط فعلی شرکت را توضیح میدهد و عوامل کلیدی مؤثر بر موفقیت را شناسایی میکند. (فرای و استونر[۱]، ۱۹۹۵)
لذا با توجه به نکته های فوق، سازمانهاجهت موفقیت نیازمند کسب مزیت رقابتی هستند. این مزیت رقابتی از طریق عواملی حاصل میشود که موفقیت سازمان را تضمین میکند که از آنهابه عنوان عوامل حیاتی موفقیتیاد میشود و سازمانها در جهت پیروزی و پایداری در محیط باید بر اساس این عوامل، برنامهریزی استراتژیک داشته باشند. در تعریف، عوامل حیاتی موفقیت آن دسته از اجزا تشکیل دهنده استراتژی هستند که سازمان باید در آنها برتری داشته تا مزیت رقابتی بدست آورد. (جانسون و شولز[۲]، ۱۹۹۹)
به طور کلی در برنامهریزی استراتژیک ابتدا باید به تعریف چشم انداز سازمان پرداخت تا در راستای آن اهداف اصلی سازمان از انجام فعالیتش مشخص شود. درمرحله دوم بر اساس اهداف و مقتضیات خاص شرکت، تعریف عوامل کلیدی موفقیت صورت میگیرد و در مرحله سوم به ارزیابی توانایی ها و پتانسیل های سازمان و عوامل محیطی آن پرداخته میشود. با در نظر گرفتن مراحل قبلی، استراتژیها در سطح سازمان تبیین می شوند. در مرحله پایانی به استراتژیها و برنامههای جزئی اجرایی پرداخته و در مقاطع مختلف زمانی، نحوه اجرای استراتژی مورد ارزیابی قرار میگیرد.
این مقاله به دوبخش تقسیم میشود. در بخش اول ابتدا برنامه ریزی، برنامهریزی استراتژیک، ضرورت و مدلهای آن؛ و درگام دوم استراتژی، عوامل حیاتی موفقیت، رقابت پذیری و در نهایت مزیت رقابتی بیان میشود. در بخش دوم ابتدا به بیان تکنیکهای تصمیم گیری پرداخته و در نهایت مدل تحلیل فرایند شبکهای معرفی میشود.
در متون مدیریتی گاهی دو واژه planning , programming را به جای یکدیگر به کار میبرند؛ در حالی که programming به نوعی برنامهریزی جزئیتر دلالت دارد. برنامهریزی عبارت است از فرایندی دارای مراحل مشخص و بهم پیوسته برای تولیدیک خروجی منسجم در قالب سیستمیهماهنگ ازتصمیمات. برنامهریزی فکر کردن راجع به آیندهیا کنترل آن نیست بلکه فرایندی است که میتواند در انجام این امور مورد استفاده قرار گیرد. برنامه ریزی، تصمیمگیری در شکل معمول آن نیست بلکه از طریق فرایند برنامه ریزی، مجموعهای از تصمیمات هماهنگ اتخاذ میشود. و میتواند برای زمان حال یا آینده انجام شود. برطبق این تعریف تصمیم گیریهای مقطعی و ناپیوسته و اتخاذ سیاستها برای پیشبرد سازمان در زمان حال یا آینده برنامهریزی نیستند. برنامهریزی متکی بر انتخاب و مرتبط ساختن حقایق(مفاهیم واقعی، قابل آزمون و اندازه گیری) است. دیدگاهها، عقاید، احساسات و ارزشها به عنوان حقایقی تلقی میشوند که فرایند برنامهریزی بر اساس آنها سازمان داده میشود. همانطور که اشاره شد برنامهریزی صرفاًیک فرایند تصمیمگیری نیست بلکه فرایندی شامل روشن ساختن و تعریف حقایق و تشخیص تفاوت بین آنهاستیا به عبارتی گونه ای فرایند ارزیابی است که در پایان آن در انتخاب حقایق ارزیابی شده تصمیمگیری میشود. (زری باف و علیزاده، ۱۳۸۸)
بطور کلی برنامه ریزی بدین معنی است که مدیر از قبل درباره هدفها و اقدامات مورد نظر میاندیشد و کارها با اقدامات وی براساس یک روش، برنامه یا منطق قرار دارد. برنامه باعث میشود که سازمان دارای هدفهای بلندمدت شود و برای دستیابی به این هدفها، بهترین رویهها را اتخاذ نماید. گذشته از این، برنامهیعنی رهنمودی که بدان وسیله سازمان به مقاصد زیر نایل میشود: ۱٫ سازمان برای رسیدن به هدفهای خود منابع مورد نظر را به مصرف میرساند. ۲٫ اعضای سازمان به فعالیتها و کارهایی میپردازند که با هدفهای منتخب و روشهای مورد نظر سازمان سازگار است. ۳٫ پیشرفت در جهت هدفها تحت نظر و کنترل قرار میگیرد، به گونه ای که اگر میزان پیشرفت رضایت بخش نباشد، بتوان اقدامات اصلاحی به عمل آورد. ( استونر، ۱۳۷۷)
برنامه ریزی یک فرایند ذهنی آگاهانه با خصوصیات زیر است:
تشخیص یک نیاز یا انعکاس یک انگیزه
۲٫ جمعآوری اطلاعات
۳٫ مرتبط ساختن اطلاعات و عقاید
۴٫ تعریف اهداف
۵٫ تأمین مقدمات
۶٫ پیشبینی شرایط آینده
۷٫ ساخت زنجیرههای متفاوتی از اقدامات مبتنی بر تصمیمات متوالی
۸٫ رتبهبندی و انتخاب گزینهها
۹٫ تعریف سیاستها
۱۰٫ تعریف معیارهای ابزار ارزیابی برنامه
در میان همه وظایف مدیریت، برنامه ریزی از اساسیترین آنهاست که مانند پلی زمان حال را به آینده مرتبط میسازد. جمعیت رو به افزایش امروز، استفاده بی رویه از منابع طبیعی، بکارگیری امکانات اقتصادی، فیزیکی و اجتماعی به منظور رفاه و ارتقای سطح زندگی از طرفی، و از طرف دیگر انفجار علم و تکنولوژی و نیز انفجار ارزشها از پدیدههای بارز و بسیار حساس عصر ما بوده و سازمانهارا تحت تأثیر قرار میدهند، و وجود این عوامل بر ضرورت انکار ناپذیر برنامه ریزی میافزاید. در صورت عدم بکارگیری برنامه ریزی در سازمان، فعالیتها بسیار کند و پرهزینه میشود. بنابراین اتلاف زمان، منابع و کاهش کارایی و بهره وری سازمانی و در نهایت کاهش رضایت شغلی و عدم تحقق اهداف شخصی و سازمانی را در پی خواهد داشت. بدین ترتیب برنامه ریزی در جهان امروز پدیده ای اجتناب ناپذیر است چراکه میتوان با برنامهریزی در مورد چگونگی استفاده از منابع سازمان تصمیمگیری کرد و هر سیستمی برای پایداری و بقای خود باید به این مسئله توجه خاصی داشته باشد. لیکن اهمیت برنامه ریزی را میتوان به موارد زیر نسبت داد :
ارائه یک چهارچوب واحد برای تصمیم گیری در سازمان.
کمک به تشخیص فرصتها و تهدیدات بالقوه و بالفعل.
ارائه معیارهایی برای عملکرد شخصی و سازمان.
تعیین کننده جهت و اهداف سازمان.
کنترل سازمان از طریق بودجه بندی آن.
صرفه جویی در وقت، منابع مالی، مادی و انسانی.
عاملی برای افزایش کارآیی و اثربخشی سازمان (کافمن، ۱۳۷۴)
در برنامهریزی سه اصل باید همواره رعایت شود؛ آن سه اصل عبارتند از:
اصل انعطافپذیری: برنامهریزی باید منطبق با نیازهای یک مؤسسه و سازمان باشد. هیچ طرح ایدهآل و جامع و منحصر بفردی از استراتژیها، سیاستها و برنامههای عملیاتی وجود ندارد که طرح و برنامههاییک مؤسسه را بتوان با آن سنجید.
اصل تجدیدنظر: چون هیچگونه تضمینی برای انجام آنچه در برنامهریزی پیشبینی شده است، وجود ندارد، لذا بعد از برنامهریزی نباید آیندهنگری و پیشبینی آینده را کنار گذاشت. در طی دوره اجرای برنامهها، باید در زمانهای مختلف در برنامه تدون شده تجدیدنظر کرد و در صورت لزوم، اصلاحات لازم را به عمل آورد.
اصل توجه به تعهدات و امکانات: در برنامهریزی باید به تعهدات و امکانات مؤسسه توجه کرد و براساس امکانات و زمان کمتر از تعهدات برنامهریزی نمود. اصل تعهدات در واقع افق برنامه را مشخص میکند. (اسماعیل پور، ۱۳۸۶)
در برنامهریزی موانع و محدودیتهای زیادی وجود دارد که در زیر به تعدادی از آنها بصورت فهرست وار اشاره شده است:
وقایع و بحرانهای محیطی: وقایع و رویدادهای محیطی همواره غیرقابل کنترل هستند. پیشبینی و برآوردهای آینده همیشه دقیق نیستند و برنامههایی که برای این گونه پیشبینیها و برآوردها تدوین میگردند، ممکن است به شکست بیانجامد.
مقاومتهای داخلی: افراد ممکن است در مقابل تغییرات ناشی از اجرای برنامهها مقاومت کنند. این مقاومتها ممکن است در سه سطح مقاومت شخصی، مقاومت تخصصی و مقاومت براساس منافع و موقعیت اشخاص یا گروه انجام گیرد. بنابراین با وجود مقاومت های فوق، اجرای برنامهها ممکن است با عدم موفقیت مواجه شود.
برنامهریزی پرهزینه میباشد، زیرا نیاز به مطالعه و کار فراوان دارد.
برنامهریزی یک کار سخت و پرمشقتی است زیرا به تبحر زیاد، خلاقیت بیش از اندازه، قدرت تجزیه و تحلیل و استنتاج فراوان نیاز دارد. (همان ماخذ، ۱۳۸۶)
در نگرش سنتی مدیریت، برنامه ریزی نقطه شروع تمام حرکتهاست که اهمیت آن از گذشته دور برهمگان آشکار گردیده و آنرا اساسی ترین وظیفه مدیریت دانسته اند. برنامه ریزی در سیر تکاملی خویش، دستخوش تحولات بسیار قرار گرفت که طی سه دوره قابل تفکیک است. (علی احمدی وهمکاران، ۱۳۸۸)
قدیمیترین دوره مربوط به دورهی محصول گرایی میشود. در این دوره فرض بر ایستا بودن محیط و عدم تغییرات چندان بوده که این تغییرات اثر زیادی در پیشرفت سازمان نداشته و تمام توجه سازمان معطوف به درون سازمان بوده، به همین خاطر برنامه ریزیها به صورت بلند مدت صورت میگرفت. تاکید اصلی این دروه بر محصول بوده و مدیران سازمان تصمیم گیرنده اصلی به شمار میآمدند و خبری از سلایق و علایق مشتری نبود. لذا محور اصلی تولیدکنندگان بودند که به تولید انبوه میپرداختند.
[۱] FRY AND STONER
[۲]Johnson and Scholes
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر