تحقیق مفهوم و ابعاد عدالت مهدوی

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق مفهوم و ابعاد عدالت مهدوی  دارای ۶۳ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

فصل اول: تعریف عدالت مهدوی    ۶
مقدمه    ۶
۲-۱- مفهوم عدالت    ۶
مقدمه    ۶
۲-۱-۱- واژه شناسی    ۶
۲-۱-۲- عدالت در اصطلاح    ۱۳
۲-۲- مهدویت     ۱۶
۲-۲-۱- امام مهدی     ۱۷
۲-۲-۲- سیرت مهدوی    ۱۸
۲-۲-۳- مهدی در آینه غدیر    ۱۸
۲-۲-۴- امام عادل مهربان    ۱۹
۲-۳- عدالت مهدوی    ۲۰
۲-۳-۱- تعریف عدالت مهدوی    ۲۰
۲-۳-۲- عدالت مهدوی در آینه روایات    ۲۱
۲-۳-۳- ضرورت عدالت مهدوی    ۲۲
۲-۳-۴- راه روشن اجرای عدالت    ۲۳
۲-۳-۵- وظیفه عدالت طلبان و طلوع خورشید عدالت    ۲۴
فصل دوم: ابعاد عدالت مهدوی    ۲۵
مقدمه    ۲۶
۳-۱- عدالت فردی مهدوی    ۲۷
۳-۱-۱- تعریف عدالت فردی مهدوی     ۲۸
۳-۱-۲- عرصه تجلی عدالت فردی    ۲۹
۳-۱-۳- فرق عدالت اجتماعی با عدالت فردی    ۳۰
۳-۱-۴- ضرورت عدالت فردی مهدوی     ۳۰
۳-۱-۵- ریشه یابی ظلم در نهاد انسان    ۳۲
۳-۱-۶- عوامل زمینه ساز عدالت فردی مهدوی    ۳۳
۳-۲- عدالت اجتماعی مهدوی    ۳۴
مقدمه    ۳۴
۳-۲-۱- تعریف عدالت اجتماعی    ۳۵
۳-۲-۲- عدالت اجتماعی در بینش مارکسیستی    ۳۶
۳-۲-۳- عدالت اجتماعی در بینش لیبرالی    ۳۶
۳-۲-۴- ضرورت عدالت اجتماعی مهدوی     ۳۷
۳-۲-۵- مکاتب مدعی عدالت    ۳۸
۳-۲-۶- زمینه های تحقق عدالت اجتماعی    ۳۹
۳-۳- عدالت فرهنگی مهدوی    ۴۰
۳-۳-۱- تعریف عدالت فرهنگی    ۴۱
۳-۳-۲- ضرورت عدالت فرهنگی    ۴۲
۳-۳-۳- عدالت فرهنگی مهدوی    ۴۵
۳-۴- عدالت سیاسی مهدوی    ۴۶
مقدمه    ۴۶
۳-۴-۱- تعریف عدالت سیاسی مهدوی    ۴۸
۳-۴-۲- ضرورت عدالت سیاسی مهدوی    ۵۱
۳-۵- عدالت اقتصادی مهدوی    ۵۲
۳-۵-۱- تعریف عدالت اقتصادی مهدوی    ۵۲
۳-۵-۲- ضرورت عدالت اقتصادی مهدوی    ۵۳
۳-۵-۳- عوامل زمینه ساز عدالت اقتصادی    ۵۴
فهرست منابع    ۵۸

 منابع

قرآن کریم

نهج البلاغه، نسخه صبحی صالح، قم : دارالهجره، بی تا.

. مجلسی، محمد باقر. بحارالانوار. ج ۵۱، ۵۲، ۵۳ و… بیروت: موسسه الوفاء،(۱۴۰۴ق).

۲٫ ____________ مراهالعقول. محقق: سید هاشم رسولی محلاتی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چ دوم، (۱۴۰۴ه ق).

۳٫ مفید، محمد بن محمد بن نعمان. الاختصاص. قم: کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، چ اول، (۱۴۱۳ه ق).

۴٫ ______________________ الارشاد فی معرفه الحجج الله علی العباد. قم: کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، چ اول، (۱۴۱۳ ه ق).

۵٫ ______________________ الافصاح فی الامامه. قم: کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، چ اول، (۱۴۱۳ه ق).

۶٫ ______________________ الفصول المختاره. قم: کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، چ اول، (۱۴۱۳ه ق).

۷٫ مرامی، علیرضا. بررسی مقایسه ای مفهوم عدالت (از دیدگاه مطهری، شریعتی، سید قطب)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ اول، (۱۳۷۸ش).

۸٫ مسعود، جبران. فرهنگ الفبایی الرائد. مترجم: رضا انزابی نژاد، مشهد: آستان قدس، چ اول، (۱۳۷۳ش).

۹٫ مسعودی، ابوالحسن. ترجمه اثبات الوصیه لامام علی بن ابی طالب u. مترجم: محمد جواد نجفی، تهران: اسلامیه، چ دوم، (۱۳۶۲ش).

۱۰٫ مصباح یزدی، محمد تقی. آموزش عقاید. تهران: نشر بین الملل، چ دوم (۱۳۷۷ش).

۱۱٫ _______________ ﭘﺮﺳﺶ ها و ﭘﺎﺳﺦ ها (۱-۵)، قم: ﻣﺸﮑﺎت، بی تا.

۱۲٫ مصطفوی، حسن. التحقیق فی الکلمات القران الکریم. تهران: مرکز نشر آثار العلامه المصطفوی، چ اول، (۱۳۸۵ش).

۱۳٫ مطهری، مرتضی. مجموعه آثار. تهران: صدرا، چ پنجم، (۱۳۸۲ش).

۱۴٫ معین، حسن. فرهنگ فارسی معین. تهران: سرایش، چ۱۱، (۱۳۸۷ش).

۱۵٫ مکارم شیرازی، ناصر. شیعه پاسخ می گوید. قم: مدرسه امام علی بن ابی طالب u، چ هفتم، (۱۳۸۶ش).

احمد بن حنبل، ابوعبدالله. مسند احمد. ج۴، بیروت: دارصادر، بی تا.

اخوان کاظمی، بهرام. عدالت در نظام سیاسی اسلام. تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، (۱۳۸۱ش).

اصفهانی، راغب. مفردات ألفاظ القرآن. محقق: صفوان عدنان داوودی، قم: طلیعه النور ، چاپ چهارم، (۱۴۲۹ه ق).

مقدمه

در این فصل ابتدا با مفهوم عدل آشنا می شویم و در ضمن آن واژه های هم خانواده یا مربوط به آن را واکاوی می کنیم، سپس نگاهی به معانی اصطلاحی آن در منظر مکاتب مختلف و اندیشمندان این حوزه خواهیم داشت، ضمن معرفی اجمالی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به بررسی عدالت مهدوی خواهیم پرداخت. در نهایت این فصل شامل سه گفتار می شود.

گفتار اول: مفهوم عدالت،

گفتار دوم: مهدویت،

گفتار سوم: عدالت مهدوی.

۲-۱- مفهوم عدالت

مقدمه

در ضرورت بحث از لغت همین بس که اختلاف و معضلات علمی را در بعضی موارد به محکمه قول لغوی می برند. و حکم لغوی است که فصل الخطاب اختلافات می شود. و در بسیاری از موارد بنای نظریات علمی بر قول لغوی استوار است. که اگر لغتی، اشتباه معنا شود، ممکن است چه بسا بناهای علمی فرو بریزد. از این رو بر ما که قصد بررسی مفهوم عدالت مهدوی از دیدگاه روایات را داریم لازم است که درباره لغت عدالت کنکاشی انجام دهیم. تا درکِ مفهوم آن از دیدگاه روایات آسان تر شود و ما را به مقصود و هدفمان نزدیک تر نماید.

۲-۱-۱- واژه شناسی

در این قسمت به مفهوم واژه عدل، قسط و ظلم که ارتباط نزدیکی با موضوع بحث ما دارند می پردازیم.

-۱-۱-۱- عدل در لغت

کلمه عدل جزء کلماتی است که لغویین بسیار به آن پرداخته اند. و در کتابهای خود برای آن معانی متعدد و بعضاً متضاد و متناقض بیان نموده اند. آیا این تعدد در مفاهیم بخاطر تغییر و تغیر معنای کلمه عدل در طول عصرهای مختلف تاریخ است؟ و یا اینکه مفهوم آن ابهام دارد و این ابهام موجب تکثر معنایی آن شده است؟

ولی واقع امر اینگونه نیست، این اختلاف معنایی دلایلی دارد که در این بحث به بررسی آن می پردازیم و آنها را عنوان می کنیم. بعنوان نمونه لغات فراوانی داریم که معانی متضاد و متناقضی دارند و این بر محققین این باب پوشیده نیست، و یا اینکه دلیل تفاوت معنایی، مصادیقی است که کلماتی همچون واژه عدل برای آنها به کار رفته است، و این تعدد مصادیق موجب توهم اختلاف معنا گشته است.

در اینجا ابتدا به شمارش بعضی از معانی موجود در کتاب های لغت برای کلمه عدل می پردازیم و سپس به بررسی تفاوت معنایی آن خواهیم پرداخت. در کتب لغت برای واژه عدل معانی همچون: داد،[۱] انصاف،[۲] انصراف،[۳] برابری، برابرکردن،[۴] بهروری از حقوق،[۵] یکی از فضائل چهارگانه فلسفی،[۶] دادگری،[۷] موازنه،[۸] قصد،[۹] تقویم،[۱۰] نظیر،[۱۱] مثل،[۱۲] همتا،[۱۳] همسانی، همسان،[۱۴] شاهد،[۱۵] لنگه،[۱۶] کیل، پیمانه،[۱۷] میانه روی،[۱۸] مساوات،[۱۹] قسط،[۲۰] استقامت،[۲۱] وسط،[۲۲] إستواء، اقتصاد[۲۳] و …[۲۴] به کار رفته است. عدل به صیغه جمع، «یعنی هما عدلٌ و هم عدلٌ نیز نیز به کار رفته است»،[۲۵]عدول و اَعدال هم جز صیغه های جمع واژه عدل شمرده شده اند.[۲۶] نقطه مقابل عدالت ظلم و جور است.[۲۷] اسحاق بن حسین در ترجمه اخلاق نیکو ماخوس ارسطو از کلمه (لا عدل ) هم به جای متضاد عدل استفاده کرده است.[۲۸]

مفهوم اصلی و اولی واژه عدل عبارت است از :حد وسط بین افراط و تفریط است بگونه ای که نه زیادی و نه نقصانی داشته باشد، به مناسبت این معنای اصلی و اولی کلمه عدالت بر معانی همچون: اقتصاد، مساوات، قسط، استواء و استقامت اطلاق می شود. البته در جای مناسبِ مفهوم مد نظر و با لحاظ قیدی که موجب روشنایی معنا و خروج آن از ابهام و اشتباه شود.[۲۹] از این توضیحات فهمیده می شود که اختلاف معنایی کلمه عدل جدی نیست و بازگشت این معناهای متفاوت به معنای واحدی است، که به حسب مصداق های متفاوت، معانی هم تغییر می کند. البته اعتدال  را بطور کلی می توان از همه این معناها درک کرد.

إنصراف یکی از معانی واژه عدل است همانطور که قبلا در شمارش معانی کلمه عدل به این معنا إشاره شد، این معنا زمانی از کلمه عدل استفاده می شود که واژه عدل همراه با حرف جر (عن) در گفتاری به کار رود. هرگاه کلمه عدل با  حرف جر (عن) در کلامی بیاید واژه عدل به معنی إعراض، انصراف و تمایل خواهد بود. در حقیقت این خصوصیت حرف جر (عن) است که دلالت بر معنای إنصراف می کند و چنین معنایی را بر کلمه عدل بار می نماید. همانطور که اگر واژه (رغب) با حرف جر (فی) در جمله ای استفاده شود، از کلمه (رغب) معنایی فهمیده می شود، غیر از معنایی که از این واژه فهمیده می شود در حالی که با حرف جر (عن) در کلامی بیاید. هرگاه کلمه (رغب) با حرف جر (فی) استعمال شود؛ «رغب فیه أی أحبه»، معنای دوست داشتن از آن فهمیده می شود. و هرگاه با حرف جر (عن) در جمله ای به کار آید، «رغب عنه أی أعرض عنه» معنای إعراض کردن از دوستی کسی را خواهد داد، که منظور حصول رغبت در جهت مخالف دوستی است.[۳۰] در نتیجه اصل معنی واژه عدل تغییر نمی کند، بلکه واژه عدل بخاطر همراه شدن با کلماتی دیگر همچون حروف جر معنای نا همگونی را ارائه می دهد. و این امر مهم بر نکته شناسان روشن است.

البته عدل از آن دسته واژگانی است که معنای متقابل دارد،[۳۱]  که هم دلالت بر استواء و همانندی دارد و هم اعواجاج و انحراف. [۳۲] که این هم نمی تواند موجب ابهام در معنای آن شود، چه اینکه از این دسته کلمات در لغت بسیار است.

گاهی، رأی و فکر انسان متصف به عدالت می شود[۳۳] و این اتصاف هنگامی است که رأیی مصون از انحراف، ضعف و حدّت باشد و همچنین مطابق با حق و صواب نیز باشد. این چنین حکمی را حکم عادلانه می گویند. گاهی هم عدالت، صفت نفسانی انسان می شود.[۳۴] اگر کسی متصف به صفاتِ اخلاقی باشد که عاری از إفراط و تفریط است، می توان او را عادل نامید. مانند اینکه شخصی را بخاطر اینکه نه ترس در او راه دارد و نه اهل تهوّر است، شجاع می نامیم. در حقیقت عدالت ترازوی است، برای شناخت صفات حمیده. و کسی که صاحب صفات و کمالات حمیده است را عادل می گویند. گاهی اعمال انسان اعم از: گفتار[۳۵]، وظائف فردی[۳۶] و رفتار اجتماعی[۳۷] متصف به عدالت می شود. و گاهی مراد از عدالت جمیع مواردی است که ذکر شد، مانند آیه شریفه: «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‏ أَنْ تَعْدِلُوا؛ پیروی هوای نفس نکنید تا مبادا عدالت نگاه ندارید.»[۳۸] یعنی هوای نفس شما راهی پیدا نکند به رأی و حکم، إظهار صفت باطنی، گفتار، رفتار و همچنین هر حرکت و سکون شما. تا بتوانید عدالت را حفظ کنید. و گاهی هم خدا را متصف به عدالت می کنیم  که در این هنگام عدل، اسمی از أسماء الحسنی خواهد بود.

در پایان می توان گفت: مفهومِ واژه عدل هیچگونه ابهامی ندارد. اختلاف مفهومی وتعدد معنای این کلمه بخاطر دلایلی است که به اختصار آن را می شمریم:

۱- مفاهیمی همچون :(استواء،اقتصاد، استقامت،مساوات و…) مفهوم اصلی و کلی آنها همان عدم افراط وتفریط است بلکه حدوسط افراط و تفریط مناسب با مصداق خاص معنی شده است.

۲- واژه عدل به خاطر وجود حرف جر (عن) مفهوم إنصراف را پیدا کرده است و این معنی از حرف جر سر چشمه گرفته است.

عدل از آن دسته واژه گانی است که معنای متقابل دارد. و این امری معمول در بین لغات و واژگان است.

مفهوم عدل گاهی درباره آراء و افکار بکار می رود، گاهی صفت نفسانی انسان است، گاهی گفتار و رفتار شخصی و اجتماعی متصف به عدالت می شوند، وگاهی هم عدالت اسمی از اسماء الهی است. و در همه این موارد عدل معنای خود را از دست نداده، ولی موافق با جایگاهی است که استفاده شده است و همچنین موافق با مصداق های متعدد است که در مورد آن ها به کار رفته است، لذا معنا و مفهوم خاصی پیدا کرده است.

یکی از واژگانی که در لسان قرآن و احادیث اهلبیت u دوشادوش واژه عدل به کار رفته است، خصوصا در روایاتی که به تبین عدالت مهدوی پرداخته واژه قسط است. از این رو ناگزیریم که نگاهی نیز به کلمه قسط در لغت داشته باشیم، تا زوایای این واژه مقدس نیز بر ما روشن و آشکار گردد. و همچنین از ارتباط و نسبت آن با واژه عدل نیز اطلاع پیدا کنیم که دانستن آن در این تحقیق ضروری است.

۲-۱-۱-۲- مفهوم قسط در لغت

قسط در لغت به معنای: بهره،حصّه، مقدار، اندازه، بخشی از بدهی، داد، ترازو، روزی، پیمانه، بیداد، دادگر،[۳۹] نصیب، میزان،[۴۰] بغی(طغیان)، یک قسمت از وامی که به چند قسمت تقسیم شده باشد و هر قسمت را در مدت معین بپردازد،[۴۱] عدل، تساوی[۴۲] و… است. و جمع آن اقساط است و نقطه مقابل آن مانند عدل، جور است.

معنای اصلی ماده (ق س ط): «هو إیصال شیء إلی مورده و إیفاء الحقّ إلی محلِّه؛ گزاردن شیء در جایگاهی که شایسته آن باشد.» این معنی زمانی محقق می شود که ما در مقام اجرای عدالت باشیم.[۴۳] پس شاید بتوان گفت: قسط تحقق بیرونی و عینیت عدل است، یعنی ماحصل کار عادلانه را قسط گویند. تقسیم نفقه بین اهل و عیال، تقسیم مال بین شرکاء و…، از مصادیق قسط هستند. که اگر این تقسم مال و نفقه بطور صحیح باشد، و هر کس به سهم واقعی خود برسد. از این نوع تقسیم مال  تعبیر به عدالت می کنند. و اگر تقسیم بطور صحیح نبوده و به یکی بیشتر از سهم او داده شود و به کسی دیگر کمتر از سهم او داده شود و در واقع در حق کسی اجحاف شود. از آن تعبیر به جور، انحراف و عدول از حق می کنند. «القَسط» مانند: «الضرب» مصدر است و القِسط اسم مصدر است یعنی یک تقسیط صحیح همانطور که «توضوء» بمعنای مطلق شستن است و «وضوء» به نحو خاصی از شستن می گویند که در شریعت دستورش آمده است، «قِسط» هم به معنای وصول حق به نحو صحیح است. پس هر گاه در موردی تعبیر به «قِسط» شد مراد؛ إیفاء حقی بصورت صحیح است.

قسط نیز همانند عدل، از آن دسته واژه گانی است که معنای متقابل ومتضاد دارد: (جور و عدل) معنای عدل آن دو لغت دارد: (قسَط وأقسط) و معنای جور آن فقط یک لغت دارد: (قسط) همچنانکه در کلام امیرمومنان u آمده است که فرمودند: «أُمِرْتُ بِقِتَالِ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِین…و بالقاسطین أهل صفین لأنهم جاروا فی حکمهم و بغوا علیه‏؛ امر کردم به جنگ وقتال با ناکثین، قاسطین و مارقین. منظور از قاسطین دشمنان جنگ صفین هستند.چون ایشان ظالم وطغیان گر هستند.»[۴۴]

مرحوم مصطفوی قائلند قسط در جمیع موارد استعمالش، در معنای حقیقی خود که عبارت باشد از: «إیفاء الحق إلی مستحقه» به کار برده شده است. و هیچ گاه قسط در معنای عدل، جور، انحراف و غیر این ها به کار نرفته است. لذا قاسطین در کلام امیرمومنانu را اینگونه معنا کرده اند، بعنوان نمونه معاویه و اصحابش چون خلافت را برای خود برگزیدند و از وصی رسول خدا ۱ إعراض کردند و مانع از إیفاء حق او شدند، قاسطین لقب گرفتند. زیرا ردای خلافت را حق خود می دانستند پس به گمان خود ایفاء حق به مستحقش نمودند. در نتیجه قسط در معنای حقیقی خود به کار رفته است، نه در معنای بغی و جور.[۴۵]

یکی از اسماء الحسنی الهی (المُقسِط) به معنای عادل است. و در حدیثی آمده است: «إن الله عزوجل لاینام و لاینبغی له أن ینام یخفض القِسط و یرفعه»،[۴۶] و این تمثیلی برای تقدیر و تنزیل الهی است.[۴۷] علامه مصطفوی در اینجا نیز برای اثبات نظریه خود که قسط همیشه در معنای خود استعمال می شود و نه معنای همچون عدل و… (المُقسِط) را که یکی از اسمای الحسنی الهی است؛ اینگونه معنا می کند و به تبین آن می پردازد: «خداوند تبارک و تعالی با علم، قدرت، عدالت و إحاطه و نفوذ تامی که نسبت به مخلوقات دارد، أرزاق و مایحتاج هر موجودی را بین ایشان تقسیم می کند. به نحوی که هرکسی به حقش برسد و هیچ کس از حق حقوق خود محروم نماند.»[۴۸]

در نتیجه (المُقسِط) به معنای عادل نیست بلکه کسی است که ایصال حق به مستحقش می کند. مرحوم مصطفوی با پافشاری بر نظریه خود، آیه شریفه: «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا… فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِین‏»[۴۹] را شاهدی بر مدعای خود می گیرد. چون إقساط بعد از عدل قرار گرفته و ظاهر آن این است که إقساط غیر از عدل است. بلکه هرگاه عدالت در خارج اجرا شد به آن عدل جاری قسط می گویند.[۵۰]

اکنون که مفهوم قسط نیز تا حدوی بر ما واضح شد، نیاز است بدانیم که چه ارتباطی بین مفهوم قسط با مفهوم عدل است. تا با اطلاعاتی که از لغت این دو کلمه بدست می آوریم، بتوانیم پرده از زوایای معنای این دو واژه بر داریم و کاربرد عدل و قسط در روایات واضح تر گردد.

۲-۱-۱-۳- فرق بین عدل و قسط

قسط همان عدل است که در خارج ظهور و بروز پیدا کرده است. یعنی هرگاه عدالت در خارج محقق شود آن عدالت عینیت یافته را قسط گویند. به همین خاطر «مکیال» و «میزان» را قسط می گویند. چون عدل در وزن را برای شما تصویر می کند و شما عدالت را در حالی که ظهور پیدا کرده مشاهده می کنید.[۵۱] واژه قسط بیشتر در امور اقتصادی و توزیع عادلانه اموال به کار می رود. ولی عدل یک معنای عامی دارد که شامل ابعاد مختلفی مانند: «عقاید، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و…» می شود.[۵۲] برای روشن شدن فرق بین این دو واژه نگاهی به آیات می اندازیم.

در آیات قرآن، پیامبر اکرم ۱ به عنوان شأن رسالت و شریعتش، امر به عدل شده است: «…وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُم‏…؛ … و بگو: به هر کتابی که خدا نازل کرده، ایمان آوردم و مامور شدم که میان شما عدالت کنم….»[۵۳] و در جای دیگر خداوند به پیامبر۱ خود می گوید: «قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْط؛ به مردم بگو: پروردگار من به قسط امر نموده است.»[۵۴] و در آیه دیگر اقامه قسط به عنوان هدف بعثت رسولان بیان شده است: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط…؛ به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار فرستادیم و با آنها کتاب و ترازو را فرود آوردیم تا مردم به قسط قیام کنند….» [۵۵]

 [۱]. جبران مسعود، فرهنگ الفبایی الرائد، (مترجم،رضا انزابی نژاد) چ اول، ( مشهد: آستان قدس،۱۳۷۳)، ج۲ ،ص۱۱۷۰٫

[۲] . أن الإنصاف أعطاء النصف. و العدل یکون فی ذلک و فی غیره ؛ (ابراهیم انیس و دیگران، المعجم الوسیط،(استانبول: دارالدعوت، ۱۹۸۹م)،ص۵۸۸) . العدل: الإنصاف، و هو إعطاءالمرء ما له و أخذ ما علیه؛ (سید حسن المصطفوی، التحقیق فی الکلمات القران الکریم، چ اول، (تهران: مرکز نشر آثار العلامه المصطفوی، ۱۳۸۵)، ج۸، ص۶۴ ).

[۳] . و عدل عن الطریق عدولاَ: مال عنه و انصرف؛ (همان، ص۶۳ ).

[۴] . و العدل: الحکم بالاستواء؛ (همان، ص۶۳ ).

[۵] . الراغب اصفهانی ، مفردات ألفاظ القران ،(تحقیق: صفوان عدنان داوودی)، چ چهارم،( قم: طلیعه النور ،۱۴۲۹ه ق)، ص۵۵۱ .

[۶] . (العداله) : (فی الفلسفه) : إحدی الفضائل الأربع التی سلّم بها الفلاسفه من القدیم، و هی: الحکمه، والشجاعه ، والعفه ، والعداله. (ابراهیم انیس و دیگران ،المعجم الوسیط،ص۵۸۸).

[۷] . فان العدل هو المساوات فی المکافات… ؛(الراغب الاصفهانی، مفردات ألفاظ القران،صص۵۵۱-۵۵۲)؛ (جبران مسعود ، فرهنگ الفبایی الرائد، ج۲ ،صص۱۱۷۱-۱۱۷۰).

[۸] . عادل بین الشیئین: وازن ؛ (ابراهیم انیس و دیگران، المعجم الوسیط،ص۵۸۸).

[۹] . العدل: القصد فی الامور؛(حسن المصطفوی، التحقیق فی الکلمات القران الکریم،ج۸،ص۶۲).

[۱۰] . العدل فی التکوین جار فی المخلوق کلا، و فی الانسان خصوصاَ… و هذا معنی قوله تعالی «لقد خلقنا الإنسان فی أحسن التقویم»؛ (التین / ۴)؛ (همان، ص۶۷).

[۱۱] . (العدل): والمثل و النظیر؛ (ابراهیم انیس و دیگران ،المعجم الوسیط، ص۵۸۸).

[۱۲] . و عدِل الشیء: مثله من جنسه أو مقداره… یقال عدلت هذا بهذا عدلاً من باب ضرب: إذا جعلته مثله قائماً مقامه ؛ (حسن المصطفوی، التحقیق فی الکلمات القران الکریم،ج۸، ،ص۶۳).

[۱۳] . عدلهُ: او را با آن کس برابر دانست؛ عَدَلَ بربه: به خداوند شریک قرار داد ؛ (حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید ،چ۲۹، (تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۳)،ص۹۰۷ ؛ جبران مسعود، فرهنگ الفبایی الرائد، ج۲ ،ص۱۱۷۱).

[۱۴] . جبران مسعود ، فرهنگ الفبایی الرائد، ج۲ ،ص۱۱۷۱٫

[۱۵] . عدلین: دو مرد شایسته برای گواهی دادن…عدله: کسانی که شایسته برای شهادت دادن باشند. (حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید ،ص۹۰۷).

[۱۶] . عدّل المتاع: کالا را در دو لنگه برابر قرار داد ؛ (جبران مسعود ، فرهنگ الفبایی الرائد، ج۲ ،ص۱۱۷۱).

[۱۷] . العَدل و العِدل یتقاربان، لکن العدَل یستعمل فی ما یدرک بالبصیرت کالاحکام… والعِدل و العدیل فیما یدرک بالحاسه، کالموزونات و المعدودات و المکیلات ؛ (الراغب الاصفهانی، مفردات ألفاظ القران،صص۵۵۱-۵۵۲ ؛ جبران مسعود، فرهنگ الفبایی الرائد، ج۲ ،ص۱۱۷۱).

[۱۸] . أن الأصل الواحد فی الماده هو التوسط بین الإفراط بحیث لا تکون فیه زیاده و لا نقیصه، و هو الاعتدال و التسقیط الحقیقی ؛ (حسن المصطفوی، التحقیق فی الکلمات القران الکریم،ج۸، ص۶۴)

[۱۹] . العداله و المعادله: لفظ یقتضی معنی المساوات… (الراغب الاصفهانی، مفردات ألفاظ القران،صص۵۵۱-۵۵۲)

[۲۰] . فالعَدل هو التقسیط علی السواء… (همان ،صص۵۵۱-۵۵۲)

[۲۱] . أن الأصل الواحد فی الماده هو التوسط بین الإفراط و التفریط بحیث لا تکون فیه زیاده و لا نقیصه، و هو الاعتدال و التسقیط الحقیقی و بمناسبه هذا الاصل تطلق علی … الاستقامه… (حسن المصطفوی، التحقیق فی الکلمات القران الکریم ،ج۸،ص۶۴)

[۲۲] . هو التوسط بین الإفراط و التفریط ؛ (همان، ص۶۴).

[۲۳] . همان،ص۶۴٫

[۲۴] . به کتاب های لغت عربی به عربی وعربی به فرسی ذیل کلمه عدل مراجعه شود.مانند : پایداری نمودن ، راستگویی ، راستی ، پاداش ، نصیب ، پایداری نمودن و…

[۲۵] . حسن المصطفوی، التحقیق فی الکلمات القران الکریم، ج۸ ، ص۶۳٫

[۲۶] . حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید،ص۹۰۷٫

[۲۷] . و هو خلاف الجور… نقیض الجور ؛ (حسن المصطفوی، التحقیق فی الکلمات القران الکریم ، ج۸،ص۶۲).

[۲۸] . بهرام اخوان کاظمی، عدالت در نظام سیاسی اسلام ، (تهران: مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، ۱۳۸۱)، ص ۱۷٫

[۲۹] . حسن المصطفوی، التحقیق فی الکلمات القرآن الکریم،ج۸،ص۶۴٫

[۳۰] . همان، صص۶۴-۶۵٫

[۳۱] . فیقال فی الاعوجاج: عدل و انعدل أی إنعرج. البته عدل بمعنای ظلم و جور هم بکار رفته: و عدِل عدلاً من باب تعب: جار و ظلم ؛ (همان،ص۶۳).

[۳۲] . أصلان صحیحان، لکنهما متقابلان کالمتضادین ، احدهما یدل علیی الإستواء والأخر- یدل علی اعوجاج ؛ (همان،ص۶۳).

[۳۳] .  «و إذا حکمتم بینَ الناس أن تحکموا بالعدل»( نساء / ۵۸) .

[۳۴] . «إذا حضر أحدکم الموت حین الوصیه إثنان ذوا عدلٍ منکم» (مائده / ۱۰۶).

[۳۵] .«تمت کلمت ربک صدقا وعدلا» (انعام / ۱۱۵) ؛ « و إذا قُلتُم فاعدِلوا و لو کان ذا قُربی» (انعام /۱۵۲).

[۳۶] .« و إن خفتُم ألّا تعدلوا فَواحدَه» (نساء / ۳).

[۳۷] .«و اُمرتُ لأعدِل بینکم» (شوری / ۱۵).

[۳۸] . نساء / ۱۳۵٫

[۳۹] . قَسَطَ یقسِطُ:قَسطا: بیداد کرد و از حق منحرف شد. قَسَطَ یقسُطُ و یقسِطُ: قِسطا. الحاکم: قاضی دادگر بود ؛ (جبران مسعود، فرهنگ الفبایی الرائد، ج۲ ،صص۱۳۶۴- ۱۳۶۵)

[۴۰] . ابراهیم انیس ودیگران ، المعجم الوسیط،ص۷۳۴٫

[۴۱] . حسن عمید، فرهنگ فارسی عمید،ص۹۷۵٫

[۴۲] . حسن المصطفوی، التحقیق فی الکلمات القرآن الکریم ،ج۹،ص۲۸۶٫

[۴۳] .همان، ص ۲۸۶٫

[۴۴] . محمد باقر مجلسی ، بحارالانوار ،(بیروت: موسسه الوفاء،۱۴۰۴)، ج ۹۷ ، ص ۲۹۰٫

[۴۵] . حسن المصطفوی، التحقیق فی الکلمات القرآن الکریم ،ج۹،صص۲۸۶-۲۸۹٫

[۴۶] . الامام احمد بن حنبل ، مسند احمد،(بیروت:دارصادر)،ج۴، ص۳۹۵ ؛ المتقی الهندی، کنزالعمال،(الشیخ بکری حیانی، الشیخ الصفوه السقا)، (بیروت: الرساله، ۱۴۰۹ ه ق) ج۱، ص۲۲۶٫

[۴۷] . حسن المصطفوی، التحقیق فی الکلمات القرآن الکریم ،ج۹،ص ۲۸۵٫

[۴۸] . همان، ص ۲۸۸٫

[۴۹] . حجرات  / ۹ ؛ ترجمه : و اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر بجنگند میان آنها صلح و آشتی برقرار کنید، و اگر یکی از آن دو گروه بر دیگری تجاوز کند، با آن گروهی که تجاوز می‏کند، بجنگید تا به حکم خدا باز گردد. پس اگر بازگشت، میانشان به عدالت و انصاف، صلح و آشتی برقرار کنید و همواره دادگری را پیشه سازید که خدا دادگران را دوست دارد. (حسین انصاریان، ترجمه قرآن، چ اول، (قم:اسوه،۱۳۸۳ش)،ص۵۱۶ .

[۵۰] . حسن المصطفوی، التحقیق فی الکلمات القران الکریم، ج۹،ص۲۸۷٫

[۵۱] . همان ، ج ۸ ، ص ۶۴

[۵۲]. ناهید سلیمانی، “چشمه نور” ، (مقاله موجود در کتاب ششمین گفتمان مهدویت: سخنرانی ومقاله های گفتمان، موسسه فرهنگی انتظارموعود نور، (قم: بوستان کتاب ، ۱۳۸۶ش)، ص۲۸۶٫

[۵۳] . شوری / ۱۵٫

[۵۴] . أعراف / ۲۹٫

[۵۵] . حدید /۲۵٫

80,000 ریال – خرید

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
  • تحقیق گرایش‌های سیاسی و عدالت و دیدگاهها و نظریه های آن
  • تحقیق عدالت به عنوان قاعده فقهی
  • تحقیق مفهومی عدالت در غرب و اسلام و عدالت در اندیشه سیاسی افلاطون
  • تحقیق عدالت و نوآوری سازمانی
  • تحقیق مفهوم شناسی عدالت و مالیات و عدالت مالیاتی و اصول مالیاتی
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      شنبه, ۱۵ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.