تحقیق فرهنگ سیاسی و مصلحت عمومی و نسبت میان فرهنگ سیاسی و مصلحت عمومی

پیشینه تحقیق و پایان نامه و پروژه دانشجویی

پیشینه تحقیق فرهنگ سیاسی و مصلحت عمومی و نسبت میان فرهنگ سیاسی و مصلحت عمومی دارای ۱۱۵ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد  word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود  آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.

فهرست مطالب

فصل اول: فرهنگ سیاسی    ۵
۱٫درآمد    ۵
۲٫ واژه ی فرهنگ در زبان های فرنگی    ۶
۳٫واژه فرهنگ در زبان فارسی    ۷
۴٫ ویژگی های فرهنگ    ۱۲
۴-۱٫جمعی بودن    ۱۲
۴-۲٫ اکتسابی بودن    ۱۲
۴-۳٫پویایی و تغییر پذیری    ۱۴
۴-۴٫ انتقال پذیری    ۱۴
۴-۵٫ تاریخی گری    ۱۵
۵٫تعریف فرهنگ    ۱۷
۵-۱٫ تعریف های وصف گرایانه (descriptive):    ۱۸
۵-۲٫ تعریف های تاریخی    ۱۸
۵-۳٫تعریف های هنجاری (normative)    ۱۸
۵-۴٫تعریف های روان شناختی:    ۱۸
۵-۵٫ تعریف های ساختاری (Structural)    ۱۹
۵-۶٫ تعریف های پیدایش شناختی (Genetical):    ۱۹
۶- فرهنگ سیاسی    ۲۱
۶-۱٫ فرهنگ سیاسی در ایران و اسلام    ۲۲
۶-۲٫ فرهنگ سیاسی در غرب و سیر تحولات آن تا امروز    ۲۵
۶-۳٫ تعریف فرهنگ سیاسی    ۲۹
۷٫ویژگیهای فرهنگ سیاسی    ۳۲
۸٫طبقه بندی فرهنگ سیاسی    ۳۶
۸-۱٫تنوع در طبقه بندی فرهنگ سیاسی    ۳۶
۸-۲٫ طبقه بندی های اساسی تر    ۳۷
۸-۲-۱٫ فرهنگ سیاسی فرمانرویان و فرهنگ سیاسی فرمانبرداران    ۳۸
۸-۲-۱-۱٫ اهمیت فرهنگ سیاسی فرمانروایان    ۳۹
۸-۲-۲٫ فرهنگ سیاسی مطلوب وفرهنگ سیاسی موجود    ۴۰
۸-۲-۳٫ فرهنگ سیاسی معطوف به مصلحت عمومی و فرهنگ سیاسی معطوف به مصلحت خصوصی    ۴۱
۹٫خاستگاه و منشا فرهنگ سیاسی    ۴۱
۹-۱٫دین و ارزش ها مهمترین منشأ و خاستگاه فرهنگ سیاسی    ۴۲
۹-۱-۱٫ اهمیت دین و ارزش ها در شکل گیری فرهنگ سیاسی ایران    ۴۴
۱۰٫کارکرد فرهنگ سیاسی    ۴۶
۱۱٫ اهمیت فرهنگ سیاسی    ۵۵
۱۲٫جمع بندی:    ۵۹
فصل دوم:مصلحت عمومی    ۶۲
۱٫درآمد    ۶۲
۲٫واژه شناسی «مصلحت عمومی»    ۶۵
۳٫تاریخ و منشأ پیدایش مصلحت عمومی    ۶۸
۳-۱٫ مصلحت عمومی در ایران باستان    ۶۹
۳-۲٫ مصلحت عمومی در شرق باستان    ۷۰
۴٫اهمیت مصلحت عمومی    ۷۳
۴-۱٫ اهمیت مصلحت عمومی در اسلام و ایران    ۷۵
۵٫رابطه ی بین مصلحت خصوصی و مصلحت عمومی    ۷۹
۶٫مفهوم و تعریف مصلحت عمومی    ۸۱
۶-۱٫ مفهوم مصلحت عمومی    ۸۱
۶-۲٫ تعریف مصلحت عمومی و یک پرسش اساسی    ۸۳
۶-۳٫ رویکردهای گوناگون در تعریف مصلحت عمومی    ۸۴
۶-۳-۱٫قانون و عدالت ترجمان مصلحت عمومی    ۸۶
۷٫نسبت میان فرهنگ سیاسی و مصلحت عمومی    ۸۸
۷-۱٫ یک طبقه بندی جدید و با اهمیت از فرهنگ های سیاسی    ۸۹
۷-۱-۱٫اهمیت این طبقه بندی جدید    ۹۰
۷-۲٫ نگاهی به پیوند فرهنگ سیاسی و مصلحت عمومی در گذر تاریخ    ۹۱
۷-۳٫خاستگاه و ویژگی های فرهنگ های سیاسی معطوف به مصلحت عمومی    ۹۳
۷-۳-۱٫فرد گرایی مقوّم مصلحت عمومی    ۹۴
۷-۴٫زمینه و بستر لازم برای پیدایش، رشدو گسترش فرهنگ سیاسی معطوف به مصلحت عمومی    ۹۷
۸- الگوی تحلیل:    ۱۰۰
فهرست منابع و ماخذ    ۱۰۴

منابع

.کتابها

قرآن کریم

نهج البلاغه

نهج الفصاحه

راد، فیروز. (۱۳۸۲). جامعه شناسی توسعه فرهنگی. (چاپ اول). تهران: چاپ پخش.

تکمیل همایون، ناصر. مقاله: واژه شناسی فرهنگی. مندرج در کتاب مسائل و چشم انداز های فرهنگ. نوشته آشوری، داریوش و دیگران. (۱۳۸۶)( مجموعه مقالات). (ترجمه بهروز منظمی و دیگران). (چاپ دوم). تهران: سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

مصلی نژاد،عباس.(۱۳۸۸). فرهنگ سیاسی ایران. (چاپ سوم). تهران: انتشارات فرهنگ صبا.

چلیکوت، رونالد. (۱۳۷۷). نظریه‌های سیاست مقایسه ای. (ترجمه ی وحید بزرگی و علیرضا طیب). (چاپ اول). تهران: موسسه ی خدمات فرهنگی رسا.

اقبال آشتیانی، عباس. (۱۳۹۰). تاریخ کامل ایران. (چاپ اول). تهران: زرین.

آشوری، داریوش و دیگران. (۱۳۸۶). مسائل و چشم اندازهای فرهنگ. (مجموعه مقالات). (چاپ دوم). (ترجمه ی بهروز منتظمی و دیگران). تهران: سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

آشوری، داریوش. (۱۳۸۲). دانشنامه سیاسی: فرهنگ اصطلاحات و مکتب های سیاسی. (چاپ نهم). تهران: مروارید.

(۱۳۸۹). تعریف ها و مفهوم فرهنگ. (چاپ چهارم). تهران: نشر آگه.

مهدی، محسن. (۱۳۷۳). فلسفه تاریخ ابن خلدون. (ترجمه ی مجید مسعودی). (چاپ سوم). تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

هارت، هربرت (۱۳۹۰). مفهوم قانون. (ترجمه ی محمد راسخ). (چاپ اول). تهران: نی.

آزاد ارمکی، تقی. (۱۳۸۷). تاریخ تفکر اجتماعی در اسلام از آغاز تا دوره ی معاصر. (چاپ چهارم). تهران: نشر علم.

هلد، دیوید. (۱۳۷۷). دموکراسی. مندرج در کتاب خرد در سیاست. گزیده، نوشته و ترجمه ی عزت الله فولادوند. (چاپ دوم). تهران: طرح نو.

 فصل اول: فرهنگ سیاسی

۱٫درآمد

این مقاله متکفل نشان دادن این مطلب است که فرهنگ و فرهنگ سیاسی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. زیرا هر نوع رفتاری چه در حوزه ی فردی و چه در حوزه ی اجتماعی محصول نگرشها، باورها و گرایش هایی است که از آن به فرهنگ تعبیر می شود. بنابراین هر نوع تغییر و اصلاح پایداردر جامعه مستلزم تغییر و اصلاح نرم افزارهای ذهنی یا همان نگرشها، باورها و گرایش‌ها هستند.

امروزه واژه ی «فرهنگ» در حوزه‌ی علوم اجتماعی و همچنین محاورات ملل گوناگون از کاربرد بسیار بالایی برخوردار است. در مطالعات آکادمیک،فرهنگ از وسیع ترین مفاهیمی است که در آثار گذشتگان و معاصرین، در زبانهای گوناگون و در شاخه های متعدد دانش بشری، کاربردهای معنایی متنوعی داشته است. (راد، فیروز، ۱۳۸۲ : ۲۵ و شیبانی، ۱۳۸۶ : ۱۱۳). این کاربرد وسیع در حوزه های گوناگونِ دانش بشری و در میان تمدنها و زبانهای گوناگون و همچنین داشتن تاریخی دراز و طولانی سبب شده است که چند وچون این مفهوم آن چنان مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گیرد که فی المثل تا کنون بیش از یکصد تعریف از آن شده است (شیبانی، ۱۳۸۶ : ۱۱۳). فرهنگ سیاسی یکی از شاخه های فرهنگ به معنای کلی آن است و می توان آن را ادامه ی فرهنگ عمومی جوامع دانست. (مصلی نژاد، ۱۳۸۸: ۷). لکن این دو یکسان نیستند. (چلیکوت،۱۳۷۷: ۲۶۰) و می توان گفت بین این دو رابطه ی عموم و خصوص مطلق برقرار می باشد (گل محمدی، ۱۳۸۶: ۱۱۷). فرهنگ سیاسی قدمتی دیرینه دارد و از زمانی که علم سیاست پیدا شده است بحث از تاثیرات متقابل فرهنگ و سیاست نیز مطرح بوده است. (سریع القلم، ۱۳۸۷: ۱۱). بنا بر این می توان گفت که «فرهنگ سیاسی» هم زاد «فرهنگ» و این دو نیز هم زاد زیستِ جمعیِ بشری است.

تجزیه وتحلیل مفهوم فرهنگ و فرهنگ سیاسی، منشأ وخاستگاه آن، تعاریف، طبقه بندی، اهمیّت و کارکرد فرهنگ سیاسی از جمله مباحثی است که در این فصل به آن خواهیم پرداخت. اما پیش از همه برای درک هرچه بهتر این مفهوم، گذری بر واژه ی فرهنگ در زبانهای فرنگی و فارسی و تطورات معناییِ آن در درازای تاریخ ضروری به نظر می رسد.

۲٫ واژه ی فرهنگ در زبان های فرنگی

تاریخِ مفهومِ «فرهنگ»(culture) چنان که امروزه در علم به کار می رود، بیان گر پدید آمدنِ یک مفهومِ تازه از میان معناهای نهفته ی گوناگون، از یک واژه ی کهن می باشد. گویا این مفهوم در غرب مانند بسیاری از مفاهیم دیگر ریشه ای مذهبی داشته و از واژه ی culte به معنای پرستش گرفته شده و پس از آن معادل  culture از مصدر cultiver  به کار رفته است.(طالبی ،۱۷۹:۱۳۸۵). واژه «culture» از زبان کلاسیک لاتین ریشه می گیرد و در اصل به معنای کشت و کار و یا پرورش بوده است. این معنا هنوز هم در واژه هایی مانند agriculture (کشاورزی)، horticulture  (باغداری) و bee culture (پرورش زنبور) به همان معنا به کار می رود. واژه ی «کولتور» در مورد جوامع بشری نخستین بار در زبان آلمانی و از اوایل نیمه دوم قرن هیجدهم به کار رفته است. در برخی از زبانهای اروپایی در آغاز واژه ی civilization (سیویلیزاسیون) را به جای واژه ی culture (کولتور) به کار می بردند و مرادشان از آن پرورش، بهسازی، بهبودبخشی یا پیشرفت اجتماعی بود. بنابراین دو مفهوم «کولتور» و «سیویلیزاسیون» از آغاز معنای تکامل، بهگشت و پیشرفت به سوی کمال را در برداشته و هنوز هم دارند.

از قرن هیجدهم و  با به اوج رسیدن کنجکاوی اروپائیان در خصوص کشف ناشناخته های زمین، کنجکاوی درباره ی شیوه های زندگی مردمانِ دیگر و کشف نظام های دیگر روابط انسانی نیز آغاز شد. این مشاهده ها که مربوط به ساحت ویژه ای از پدیده های جهان می شد نیاز به واژه ی جدیدی داشت تا بتواند آن را از پدیده های عالم طبیعت جدا کند. واژه ای که رفته رفته برای این منظور به کار گرفته شد و رواج یافت همان واژه ی «کولتور»=« culture» = «فرهنگ» بود. این کار چنان که گذشت به دست نویسندگان آلمانی و در آغاز نیمه دوم قرن نوزدهم اتفاق افتاد و آن ساحتِ ویژه را نیز «مردم شناسی فرهنگی» نام نهادند.

بعدها کلِم[۱] (۱۸۶۷ – ۱۸۰۲) انسان شناس آلمانی که در توسعه ی مفهوم فرهنگ نقش عمده ای داشت در سال ۱۸۵۴ کتاب «علم کلّی فرهنگ» را انتشار داد. هرچند واژه ی فرهنگ در آثار کلم دیگر معنای پرورش و کشت و کار را نمی دهد بلکه به معنای علمیِ جدید به کار می رود امّا هنوز ازآن تعریفِ دقیق و روشنی به عمل نیامده است. این مفهوم از واژه ی «کولتور» سپس به کشورهای دیگر از جمله انگلستان راه یافته و در این میان این ادوارد تایلر (۱۹۱۷ – ۱۸۳۲) انگلیسی بود که در سال ۱۸۷۱ مفهوم فرهنگ را به رشته ی انسان شناسی وارد کرد. (چلیکوت، ۱۳۷۷: ۳۳۶). او برای نخستین بار کاربرد و تعریفی دقیق از مفهوم فرهنگ را ارائه کرد. بالاخره این مفهوم از واژه ی «Culture» در سال ۱۹۲۹ به واژه نامه یا فرهنگ وبستر راه یافت (آشوری، ۱۳۸۹: ۱۶ و ۳۹-۳۵).

۳٫واژه فرهنگ در زبان فارسی

اکنون به پیشینه، معانی، کاربردها و سرنوشت  واژه ی «فرهنگ» در زبان فارسی می پردازیم. واژه ی «فرهنگ» در زبان فارسی از واژه های بسیار کهنی است که نه تنها در نخستین متن های نثر و نظم فارسیِ دری بلکه در نوشته های بازمانده از زبان پهلوی نیز فراوان یافت می شود. علاوه بر این از مصدر آن (فرهیختن) نیز مشتق های گوناگون وجود داشته و ترکیب هایی نیز با خود واژه ی فرهنگ وجود دارد.

این واژه از دو بخش «فر» به معنای شأن، شوکت، شکوه، برازندگی، زیبایی، پیرایش، نور و پرتو، تابش، آواز و  آهنگ، عدالت و امامت، استقلال و سیاست و عقوبت، فوقانی، توانایی، سرافرازی و… و «هنگ» به معنای سنگینی و تمکین و وقار، آهنگِ جایی و سوئی کردن، زور، فراوان، زیرک، دریافت، فهم، قوم و قبیله، لشکر و سپاه نگاهداری و جز اینها می باشد. (تکمیل همایون، ۳۹:۱۳۸۶).

واژه ی فر به معنای پیش و فرا در پارسی باستان، اوستا و پارسی پهلوی و هنگ به معنای کشیدن و راندن نیز آمده است. (آشوری، ۲۵:۱۳۸۹ و تکمیل همایون: ۳۹ و راد، ۲۵:۱۳۸۲) بنابراین این واژه‌ی مرکب از نظر لغوی به معنی بالاکشیدن، برکشیدن و بیرون کشیدن است و در ادبیات فارسی به مفهومی که برخاسته از ریشه ی لغوی آن می باشد چندان به کار نرفته است. (راد، ۱۳۸۲ : ص ۲۵).به همین دلیل در زبان و ادب فارسی مصدر «فرهیختن» اغلب به معنای ادب و هنر و علم آموختن یا آموزاندن بوده است. فرهنگ نیز به معنای ادب، علم و هر آن چه در رده ی شایستگی های اخلاقی و هنروری جای دارد آمده است. از این جاست که مثلا «فرهنگستان» در متن های پهلوی به معنای آموزشگاه به کار رفته است. در واژه نامه های عربی به فارسی نیز همه جا «ادبِ» عربی را «فرهنگ» و «مودِّب» را «فرهنگ آموز» و «متأدِّب» را «فرهنگ آموزنده» معنی کرده اند. (آشوری، ۱۳۸۹ : ۱۷).

فرهنگ برهان قاطع چندین معنی را برای واژه ی فرهنگ آورده است از جمله: علم ، دانش، ادب، عقل و بزرگی، کتاب لغات فارسی، نام مادر کیکاوس، شاخ درختی را نیز گویند که در زمین خوابانیده از جای دیگر سربرآورند و کاریز (برهان قاطع، ۱۳۶۱: زیر واژه ی فرهنگ).

در فرهنگ دهخدا مقابل واژه ی فرهنگ آمده است: مرکب از “فر” که پیشاوند است و “هنگ” از ریشه‌ی ثنگ اوستایی به معنای کشیدن و فرهیختن، به معنی عقل و خرد، آموزش و پرورش… (دهخدا، ۱۳۴۱: زیر واژه ی فرهنگ.

در فرهنگ فارسی مهر این معانی را برای واژه‌ی فرهنگ می توان مشاهده کرد: ادب (نفس) تربیت، دانش، علم، معرفت، مجموعه ی آداب و رسوم، مجموعه ی علوم و معارف و هنرهای یک قوم ( فرهنگ مهر، ۱۳۸۷ : زیر واژه ی فرهنگ).

در فرهنگ بزرگ سخن برای معنای فرهنگ از جمله آمده است: مجموعه ای از آگاهی های فردی درباره ی هنر، ادبیات، علم سیاست و مانند آنها که کسی برای ارتقای فکری و تربیتی خود می آموزد. ادب و شعور (فرهنگ سخن، ۱۳۸۱: زیر واژه ی فرهنگ).

نمونه هایی از کاربرد واژه ی «فرهنگ» در متون باستانی و کهن ادب پارسی از این قرارند:

در متون پهلوی:

به هنگام به فرهنگستان دادندام و به فرهنگ کردن ام سخت شتافتند.

خسرو قبادان و ریدک

و چون به دادِ (سنِّ) هنگامِ فرهنگ رسید به دبیری و سواری و دیگر فرهنگ ایدون فرهخت که اندر پارس نامی بود.

کارنامه ی اردشیر بابکان

این نیز ایدون که از فرهنگ نیک خِرد نیک بود و از خِرد نیک خوی نیک بود […] و این نیز ایدون که از فرهنگِ بد خردِ بد و از خرد بد خوی بد.

دینکرد

در متون کهن فارسی:

و این را نام شاهنامه نهادند تا خداوندان دانش اندرین نگاه کنند و فرهنگ شاهان و فرزانگان و کار و ساز پادشاهی و نهاد و رفتارایشان ]…[ این همه را بدین نامه اندر یابند.

دیباچه ی شاهنامه ی ابومنصوری

گفتم، این جهان به چه در توان یافت؟ گفت: به فرهنگ و سپاسداری.

ظفرنامه (منسوب به ابوعلی سینا)

چون عدد سال او به دوازده رسید، پادشاه او را به مؤدِّب فرستاد تا فرهنگ و آداب ملوک بیاموزد.

سندبادنامه (ظهیری سمرقندی)

هر ولایتی را علمی خاص است. رومیان را علم طب است]…[ و هند را تنجیم و حساب و پارسیان را علوم آداب نفس و فرهنگ؛ و این علم اخلاق است.

تاریخ بیهقی (ابوالحسن علی بن زید بیهقی)

حکمای پارس گفته اند که خرد رهنمون بزرگ و پشته ی قوی است و کلید دانش هاست و دانش و فرهنگ انبازان خرداند.

تحفه الملوک

سامان و تدبیرِ کارِ هر قوّتی که به خرد یافته شود ادب و فرهنگ خوانند.

ساز و پیرایه ی شاهان (افضل الدین کاشانی)

شناختن راه اکتسابِ خصالِ خوب و پرهیز از خصلت های بد ]…[ را علم فرهنگ خوانند.

جاودان نامه (افضل الدین کاشانی)

ز دانا  بپرسید  پس  دادگر که «فرهنگ بهتر بُوَد یا گُهر؟»
چنین داد پاسخ بدو رهنمون که فرهنگ باشد زگوهر فزون
که فرهنگ  آرایش جان  بُوَد زِگوهر سخن گفتن آسان بود
گُهر بی هنر زار و خوار است و سست به فرهنگ باشد روان تن درست

فردوسی

خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش       نگوید سخن تا نبیند خموش

سعدی

بارِ دیگر سر برون کن از حجاب از  برای  عاشقانِ   رنگ  را
تا که عاشق گم کند مر راه را تا که عاقل بشکند فرهنگ را

مولوی

مثالها به نقل از (آشوری، ۱۳۸۹: ۳۱-۲۶).

«فرهنگ» به معنای تربیت شده:

ای دل من رو به هر حدیث میازار        کان بت فرهخته نیست، هست نوآموز

دقیقی طوسی

«فرهنگ» به معنای تنبیه کردن:

چنا نت بفرهنجم ای بدنهاد    که ناری دگر باره ایران بیاد

فردوسی

به معنای تکامل یافته:

تو دادی مرا فر و فرهنگ و رای     تو باشی بهر نیک و بد رهنمای

فردوسی

مثالها به نقل از تکمیل همایون، ۱۳۸۶: ۴۲-۴۱).

با این همه باید گفت که کاربرد گسترده و یا عادی واژه ی فرهنگ در زبان فارسی صرفاً تا قرن هفتم هجری ادامه داشت. از آن به بعد این واژه در متن های ادبی یا اصلاً به کار نرفته و یا به ندرت. اما پس از چند قرن این واژه دوباره در هندوستان عهد گورکانیان رخ نمود. زمانی که میرجمال الدین حسین بن فخرالدین حسن انجوی شیرازی در سال ۱۰۱۷ هجری قمری در آن جا کتاب لغتی به نام جهانگیر یکی از پادشاهان گورکانی هند نوشته و آن را «فرهنگ جهانگیری» می نامد. از این قرار واژه‌ی «فرهنگ» خود را از مصادیق این شعر نورالدین عبدالرحمن جامی می سازد:

پری رو تاب  مستوری ندارد                                     چو در بندی سر از روزن بر آرد

از آن پس واژه ی فرهنگ در زبان فارسی و آن هم از راه هندوستان، معنایِ کتاب لغت یا لغت نامه به خود می گیرد که تا امروز نیز ادامه دارد. مانند فرهنگ برهان قاطع، فرهنگ رشیدی، فرهنگ فرنود ساز، فرهنگ آنندراج، فرهنگ معین، فرهنگ عمید، فرهنگ دهخدا، فرهنگ سخن فرهنگ علوم سیاسی، فرهنگ آریانپور و… (آشوری، ۱۳۸۹ : ۱۰۶).

با بنیادگذاری و گشایش «فرهنگستان ایران» در سال ۱۳۱۴ و تبدیل نام «وزارت معارف» به «وزارت فرهنگ» سرنوشت تازه ای برای واژه ی فرهنگ رقم خورد و این واژه بار دیگر جانی تازه گرفت و از دیوان ها و کتابهای لغت به زندگی روزانه ی مردم فارسی زبان پا نهاد. چنان که از این نامگذاری‌ها پیداست واژه‌ی «فرهنگ» این بار به معنی ادب و تربیت و در برابر واژه‌ی «education» فرنگی رواج یافت و «فرهنگی» عنوان کسانی شد که کارشان آموزش بود. و به همین اعتبار در فرهنگ معین زیر واژه ی فرهنگ چنین آمده است: ادب نفس، تربیت، دانش، علم و معرفت. (فرهنگ معین، ۱۳۷۱: ۲۵۳۸).

[۱].

80,000 ریال – خرید
Klemm

تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ  را پرداخت نمایید. 

مطالب پیشنهادی:
  • تحقیق تاثیر فرهنگ استراتژیک و سیاست خارجی چین در خاورمیانه
  • تحقیق تاثیر فرهنگ استراتژیک امریکا بر سیاست خارجی آن در خاورمیانه
  • تحقیق فرهنگ سیاسی و سبک زندگی سیاسی شیعه و رابطه آن دو
  • تحقیق فرهنگ کیفیت محور و مدیریت دانش و اهمیت و ابعاد و مؤلفه های آن
  • تحقیق مفهوم فرهنگ و نظریه و تحقیق و ابعاد مدنظر هافستد در خصوص فرهنگ و اشتباهات حسابداری و نحوه برخورد با آن
  • برچسب ها : , , , , , , , , , , , , , , , , , ,
    برای ثبت نظر خود کلیک کنید ...

    به راهنمایی نیاز دارید؟ کلیک کنید

    جستجو پیشرفته

    دسته‌ها

    آخرین بروز رسانی

      شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
    اولین پایگاه اینترنتی اشتراک و فروش فایلهای دیجیتال ایران
    wpdesign Group طراحی و پشتیبانی سایت توسط digitaliran.ir صورت گرفته است
    تمامی حقوق برایpayandaneshjo.irمحفوظ می باشد.