پیشینه تحقیق فرهنگ ومشکلات فرهنگی دانشجویان دارای ۶۹ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
۱ – ۱- مقدمه ۴
۱ – ۲ – تعاریف فرهنگ ۵
۱ – ۳ – اجزا و اعتقادات فرهنگی ۷
۱ – ۴ – انواع فرهنگ ۷
۱ – ۴ – ۱ – فرهنگ دانشگاهی ۹
۱ – ۵ – ویژگیهای فرهنگ ۱۱
۱ – ۶ – کارکردهای فرهنگ ۱۴
۱ – ۷ – ۱- فرهنگ از منظر امام خمینی (ره) ۱۶
۱ – ۷ – ۲ – فرهنگ از نگاه آیتالله خامنهای ۱۷
۱ – ۷ – ۳ – فرهنگ از نگاه علامه جعفری ۱۹
۱ – ۸ – جامعه، هنجار، ارزش و فرهنگ ۱۹
۱ – ۹ – جنبههای امیک و اتیک فرهنگ ۲۰
۱ – ۱۰ – بازتولید فرهنگ ۲۱
۱ – ۱۱ – عوامل مؤثر بر فرهنگ پذیری ۲۳
۱ – ۱۲ – مفاهیم خردهفرهنگ و ضدفرهنگ ۲۳
۱– ۱۳ – منشا گوناگونی درون فرهنگها ۲۵
۱ – ۱۴ – روشهای ارتباط فرهنگی و موانع موجود بر سر راه روابط بین فرهنگی ۲۶
۱ – ۱۵ – توسعهی فرهنگی ۲۷
۱ – ۱۶ – دانشگاه و توسعه فرهنگی ۲۸
۱ – ۱۷ – مسائل و مشکلات فرهنگی ۳۱
۱ – ۱۸ – مشکلات دانشجویان مهاجر ۳۲
۱ – ۱۹ – محیط خوابگاه و مشکلات فرهنگی اجتماعی ۳۳
۱ – ۲۰ – خوابگاه به مثابه جوامعی برای یادگیری ۳۸
۱ – ۲۱ – رهیافتهای نظری ۴۰
۱-۲۱-۱- ضربه فرهنگی تریاندیس ۴۰
۱ – ۲۱- ۲- ریشه فرهنگی تضادهای گروهی بیلز ۴۱
۱ – ۲۱- ۳- وجدان جمعی دورکیم ۴۲
۱ – ۲۱- ۴- کنش اجتماعی پارسونز ۴۵
۱ – ۲۱ – ۵- ساختار اجتماعی پیتر بلاو ۴۷
۱ – ۲۱- ۶- کنش متقابل هومنز ۵۰
۱ – ۲۱ – ۷- عاملیت و فرهنگ مارگارت آرچر ۵۲
۱ – ۲۱ – ۸- رابرت عذرا پارک ۵۳
۱ – ۲۱ – ۹- دیدگاه فیشر ۵۴
۱ – ۲۲ – چارچوب نظری تحقیق ۵۵
۱ – ۲۵ – پیشینه تحقیق ۵۹
۱ – ۲۵ – ۱ – پیشینه داخلی تحقیق ۵۹
۱ – ۲۵ – ۲ – پیشینه خارجی تحقیق ۶۱
منابع و مآخذ (فارسی و غیرفارسی) ۶۴
افروغ ع. ۱۳۷۵٫ خرده فرهنگها ووفاق اجتماعی . فصلنامه نقد ونظر، شماره ۷و۸ :۱۷۱-۱۵۷٫
رابرتسون ا. ۱۳۸۵٫ درآمدی بر جامعه(با تاکید بر نظریه های کارکردگرایی، ستیزو کنش متقابل نمادی). ترجمه ح بهروان.چاپ چهارم. مشهد: آستان قدس رضوی،۴۴۰صفحه.
رئوفی،م.۱۳۸۴٫ نقش دانشگاه درتوسعه فرهنگی.پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، شماره۱۰، ۱۰۶-۷۹٫
رشیدی،ع. ۱۳۸۹٫ نقش دانشگاه در توانمندسازی فرد وجامعه. مهندسی فرهنگی،شماره ۴۹و۵۰، ۴۴-۳۴٫
رفیعپور ف. ۱۳۸۵٫ تکنیکهای خاص تحقیق در علوم اجتماعی. چاپ چهارم. تهران: شرکت سهامی انتشار، ۲۲۴صفحه.
قلی زاده آ. ۱۳۸۷٫ درآمدی بر جامعهشناسی. اصفهان: دانشگاه آزاد خوراسگان،۲۸۲صفحه.
کامران ف، حسینی س، ذبیحینیا خ. ۱۳۸۸٫ بررسی مشکلات فرهنگی-اجتماعی زندگی آپارتمانی شهر جدید پردیس. فصلنامه پژوهش اجتماعی، سال دوم، شماره پنجم: ۴۰-۲۱٫
کلدی ع، فلاح ف. ۱۳۸۸٫ بررسی کارکردها و مشکلات اجتماعی و فرهنگی دانشگاهها از نظر دانشجویان (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات). پژوهشنامه علوم اجتماعی، سال سوم، شماره اول: ۹۲-۷۳٫
رفیع پور ف. ۱۳۸۷٫ آناتومی جامعه. چاپ پنجم. تهران: شرکت سهامی انتشار،۵۸۲صفحه.
افشانی ع. ۱۳۸۵٫ تبیین جامعه شناختی گرایش به خرافات در ایران. پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان، اصفهان.
افقی ن، صادقی ع. ۱۳۸۸٫ مطالعه تطبیقی ارزشها و هنجارها و رابطه آنها با آنومی. تحقیقات فرهنگی، دوره دوم، شماره ۸ : ۱۰۶-۶۵٫
ببی ا. ۱۳۸۴٫ روشهای تحقیق در علوم اجتماعی (نظری – عملی). ترجمه ر فاضل، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)،۱۰۱۹صفحه.
بیات ذ، لطیفی غ ، صمارم ع. ۱۳۸۸٫ بررسی میزان رضایت دانشجویان ساکن خوابگاههای دانشگاه علامه طباطبایی از برنامههای فرهنگی دانشگاه و عوامل مرتبط با آن. پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی.
ابولقاسمی م. ۱۳۸۵٫ شناخت فرهنگ. تهران: عرش پژوه،۲۵۱صفحه.
ادگار ا ، سجویک پ. ۱۳۸۷٫ مفاهیم بنیادی نظریه فرهنگی. ترجمه م مهاجر ، م نبوی. تهران: آگه،۳۸۱صفحه.
آدمی،ع . ۱۳۸۶٫تولید دانش یک فرایند فرهنگی.دانشگاه تمدن ساز، ویژه نامه مهندسی فرهنگی:۶-۵٫
اسماعیلی ر. ۱۳۸۷٫ برنامهریزی امور فرهنگی ایران. کارشناسی ارشد برنامه ریزی فرهنگی. دانشگاه آزاد واحد خوراسگان،۲۸۹صفحه.
بیتس د، پلاگ ف. ۱۳۸۷٫ انسان شناسی فرهنگی. ترجمه م ثلاثی. چاپ دوم. تهران: علمی،۸۲۹صفحه.
پاک سرشت،م. ۱۳۸۳٫کاوشی درباره روش تدریس در دانشگاهها. مجله علوم تربیتی وروانشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، سال یازدهم، شماره ۳و۴٫
دانشگاه، ضربانسنج حیات ملی جامعه است. در این نوار فعال یا راکد، میتوان آیینهی تمامنمای زندگی ملت را در فرادید نهاد و به تماشای آیندهی پربار و یا رقتآور آن پرداخت. دانشگاه امروز، شاخصحیات فردای کشور است و در جام جم آن، میتوان به تماشای آیندهی نسل آتی پرداخت و پیشگویانه بر بام تاریخ ایستاد و با قوت و اطمینان، از فردا و فرداها خبر داد. دانشگاه، با نسل دانشجو پیوند میخورد و این مجموعه، عنصر اصلی کمی دانشگاه را شکل میدهد. همچنین دانشجویان، یکی از سه ضلع عناصر کیفی آن محیط به شمار میآیند و دانشگاه علاوه بر مدیریت و اساتید، به نسل دانشجو متکی میباشد. این ویژگی، چهرهای جوانانه به دانشگاه میدهد و توجه به ویژگیها و خصوصیات نسل جوان را برمیطلبد. بسیاری از این جوانان دانشجو با توجه به شرایط جامعه مجبورند و یا علاقهمندند جهت کسب علم و دانش به نقاط مختلف کشور بار سفر بربندند و زندگی تحصیلی خودرا با دیگر دانشجویان که از جای جای کشور آمدهاند در محیطی به نام خوابگاه دانشجویی سپری نمایند. بیتوجهی به مشکلات دانشجویان در خوابگاه بویژه تغافل از مشکلات فرهنگی که از جمع شدن فرهنگها، گرایشها، اعتقادات، ارزشها، هنجارها، انتظارات و تمایلات متفاوت جوانان زیر یک سقف بوجود خواهد آمد، برنامهریزیها را ناکام میسازد و راه ارتباطات همدلانه را برمیبندد و سدی پولادین در برابر ایدهها و آرمانهای بلند برمیافرازد، و برخوردهای ناآشنا با این نهاد، میتواند آفتزا بوده و پیامدهای منفی بر جای نهد. از اینرو، هرگونه حضور، برنامهریزی، ارتباط و تعامل با این مکان فرهنگی، به درک صحیح و عینی از آن نیازمند است.
در این فصل به بررسی مبانی نظری مربوط به فرهنگ و انواع و اجزای آن، مسائل فرهنگی، تعاریف فرهنگ، ارزشها، هنجارها، خرده فرهنگ، ارتباط فرهنگها و تبادل فرهنگی، مشکلات دانشجویان مهاجر، و نیز رهیافتهایی در این زمینه ها پرداخته میشود.
فرهنگ از جمله مقولاتی است که به انحای مختلف مورد اشاره قرار گرفته و از دیدگاههای مختلف تعریف شده است. در اینجا به ذکر نمونههایی از تعاریف مرتبط با فرهنگ پرداخته میشود:
شاید بتوان گفت ادوارد تارنت تایلور در سال۱۸۷۱ با انتشار کتاب خود با عنوان فرهنگ ابتدایی، نخستین و جامعترین تعریف رسمی و علمی از فرهنگ را ارائه داد. وی فرهنگ را مجموعهای پیچیده شامل دانش، معتقدات، باورها، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، حقوق، قوانین و آداب و رسوم و تمام قابلیتها و عادات رفتار میداند که انسان به عنوان یک عضو جامعه آنها را فرا میگیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی دارد (صالحی امیری، ۱۳۸۶؛ قلی زاده، ۱۳۸۸).
فریدریش تنبورک[۱]: فرهنگ در نظر وی به معنای وسیع کلمه هر آنچه انسان میکند و هر آنچه عمل او به بار میآورد میباشد (قلی زاده، ۱۳۸۸).
گی روشه، فیلسوف ایتالیایی فرهنگ را اینگونه تعریف میکند: فرهنگ مجموعهی بههمپیوستهای از شیوههای تفکر، احساس و عمل است که کم و بیش مشخص است، توسط تعداد زیادی از افراد فراگیر میشود و بین آنها مشترک است و به دو شیوهی عینی و نمادین به کار گرفته میشود تا این اشخاص را به یک جمع خاص و متمایز مبدل سازد (صالحی امیری، ۱۳۸۶).
«هرسکویتز[۲]» فرهنگ را «بخش انسانساختهی محیط میداند» ، که شامل دو بخش است: فرهنگ عینی (صندلی، ابزارها، هواپیما، رایانه) و فرهنگ ذهنی (مقولهسازی، هنجارها، نقشها، ارزشها) (ابوالقاسمی، ۱۳۸۵).
دو تعریف فرهنگ از «هافستد[۳]» : ۱- «فرهنگ مانند یک برنامهی کامپیوتری است که رفتار را کنترل میکند.» و ۲- «فرهنگ نرمافزار ذهن» است (ابوالقاسمی، ۱۳۸۵).
جعفری: فرهنگ عبارت است از کیفیت یا شیوهی بایسته و یا شایسته برای آن دسته از فعالیتهای حیات مادی و معنوی انسانها که مستند به طرز تعقل سلیم و احساسات تصعیدشدهی آنان در «حیات معقول» تکاملی باشد (ابوالقاسمی، ۱۳۸۵).
فرهنگ بر اساس تحقیقات یونسکو: «فرهنگ عنصری است شامل همهی کنشها و واکنشهای فرد و محیط پیرامون او با بعد زیرین زندگی گروههای اجتماعی، یعنی مجموعهی روشها و شرایط زیست یک جامعه که بر اساس بنیاد مشترکی از سنتها و دانشها و نیز اشکال مختلف بیان و تحقق فرد در درون جامعه، به هم پیوند خورده است.» (ابوالقاسمی، ۱۳۸۵).
در تعریف یونسکو درباره فرهنگ میتوان موارد زیر را تمیز داد: سنتها، حقوق بنیادین انسانی، نظامهای ارزشی، شیوههای زندگی، هنرها و ادبیات، عقاید، اندیشه و تفکر، احساس و چگونگی بروز آن و آثار تمدنی و مادی خلق شده در زندگی (اسماعیلی، ۱۳۸۷).
محورهای اصلی در تعاریف فرهنگ؛ شامل موارد ذیل میباشد:
الف) مجموعه آموختههای بشری؛ رونالد اینگلهارت[۴] معتقد است: «فرهنگ نظامی است از نگرشها و ارزشها و دانش که به طور گسترده در میان مردم، مشترک است و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.»
ب) فضیلتهای انسانی؛ شامل مفاهیمی چون تعلیم و تربیت، تزکیه میباشد؛ محمدتقی جعفری معتقد است که فرهنگ حاکم بر یک جامعه، عبارت از یک مقدار بایستگیها و شایستگیهایی است که همهی شئون حیات انسانی را پوشش میدهد. هردر[۵]، فرهنگ را پرورش رو به کمال استعدادها تعریف میکند و آدلونگ[۶]، ادبآموزی و پیرایش را فرهنگ مینامد.
ج) مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی؛ ادوارد بانت تایلور مردمشناس انگلیسی، فرهنگ را مجموعهای کامل، شامل دانش، عقاید، هنر، اخلاق، قانون، آداب و رسوم و تواناییهایی که بشر بهعنوان عضوی از جامعه، آنها را اخذ میکند معنا کرد.
د) مجموعه باورها، ارزشها، آداب و رسوم؛ ارزشهایی که در چهرههای گوناگون ادبیات، هنر، تاریخ، فلسفه، سیاست، اخلاق و گفتار و کردار، مدیریت و سازماندهی تجلی یافته است. فرهنگ مجموعه یا سیستم پویا و در حال تحول است که با ابعاد مختلف اقتصادی، تکنولوژیکی، اجتماعی و جغرافیایی زندگی انسان در کنش و واکنش متقابل است.(ابوالقاسمی،۱۳۸۵).
اما مناسب ترین تعریف برای این پژوهش و مبنای این کار تحقیقی ، تعریفی است که «ویلیام[۷]» از فرهنگ ارائه داده است وی در این تعریف که ریشه در انسانشناسی دارد فرهنگ را شیوهی خاص زندگی که معانی و ارزشهای خاصی را متجلی میسازد میداند. ویلیام فرهنگ را از سه منظر کلی تعریف کرده است:
فرهنگ به عنوان آرمان و کمال مطلوب که در آن ارزشهای عام و مطلق تجلی مییابند و هدف از تحلیل فرهنگی از این منظر کشف چنان ارزشهایی در زندگی و آثار فرهنگی است.
فرهنگ به عنوان کردارها و آثار فرهنگی موجود که مظهر اندیشه و عمل انسان است و هدف از تحلیل فرهنگی بر اساس آن نقد و ارزیابی است با توجه به معیارهای آرمانی و مطلق فرهنگ.
فرهنگ شیوهی خاصی از زندگی است (ابوالقاسمی، ۱۳۸۵).
کروبر[۸] و پارسونز[۹] هسته اصلی فرهنگ را اندیشهها و ارزشها میدانند و رونالد اینگلهارت نیز نگرش، دانش و ارزش را عناصر اصلی فرهنگ معرفی میکند و ماروین اولسن باور، ارزش، هنجار و تکنولوژی را عناصر اصلی فرهنگ معرفی نموده است (اسماعیلی، ۱۳۸۷).
در طبقهبندی لوبک درباره اجزای فرهنگ در لایهی مرکزی فرهنگ جهانبینی قرار دارد که قلب تپندهی فرهنگ تلقی میشود. در لایهی دوم ارزشها و باورها قرار دارند و در لایههای بعدی دین، فلسفه، تاریخ، محیط زیست، اقتصاد، ارتباطات، علوم اجتماعی، علوم، سیاست، تعلیم و تربیت، هنرها، اوقات فراغت، حرفهها، بهداشت، خانواده و نظام حقوقی قرار میگیرد در این طبقهبندی هر چه از لایههای بیرونی به لایههای درونی آن حرکت کنیم فرهنگ معنویتر و ذهنیتر میشود (ابوالقاسمی، ۱۳۸۵).
مجموعه سه حوزه ادراکی تمایلات و گرایشها (ارزشها)، افکار و ذهنیات و رفتار و عینیات را اعتقادات فرهنگی گویند. حوزه تمایلات به ارزشها (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، هنری، نظری، مذهبی)، حوزه افکار و ذهنیات به صفات هوشی، تفکر جامع، انطباقپذیری و حوزه رفتار نیز به صفاتی چون تواضع، اعتماد به نفس، سرعت عملی، نظم در کارها و… اشاره دارد.
اعتقادات و باورها به سه نوع تقسیم میشوند: توصیفی که میتوان درست یا نادرست را به آن نسبت داد. ارزشی که موضوع باور بوده و به حسن و قبح توصیف میشود و در نهایت عامرانه و نهیآمیز که فرد به مقتضای آن بر برخی از ابزارها و یا هدفها به صلاحیت و یا عدم صلاحیت میل و رغبت حکم میکند. روکیش معتقد است ارزش، باوری از نوع سوم است یعنی، عامرانه و نهیآمیز (فروتن، ۱۳۸۹).
[۱] -Tenbruk
[۲] – Herskovits
[۳] – Hofstede
[۴]– Inglehart
[۵]– Herder
[۶]– Adelung
[۷] – Williams
[۸]– Kroeber
[۹]– Parsons
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر