پیشینه تحقیق ادله ی تشریع شهادت و طلاق و حکم شهادت و طلاق و شهادت در طلاق دارای ۵۹ صفحه می باشد فایل پیشینه تحقیق به صورت ورد word و قابل ویرایش می باشد. بلافاصله بعد از پرداخت و خرید لینک دنلود فایل نمایش داده می شود و قادر خواهید بود آن را دانلود و دریافت نمایید . ضمناً لینک دانلود فایل همان لحظه به آدرس ایمیل ثبت شده شما ارسال می گردد.
مقدمه ۵
۱-۱- معنا و مفهوم حکم ۵
۱-۲- معنا و مفهوم إشهاد ۸
۱-۲-۱-إشهاد در لغت ۸
۱-۲-۲-إشهاد در اصطلاح ۹
۱-۳-تفاوت شهادت با خبر(روایت) و بینه ۱۰
۱-۴-آیات و احادیث مربوط به شهادت و اهمیت شهادت ۱۳
۱-۴-۱-آیات شهادت: ۱۳
۱-۴-۲- احادیث مرتبط با شهادت: ۱۶
۱-۴-۳-اهمیت شهادت ۱۷
۱-۵- دلیل و حکمت مشروعیت شهادت و حکم شهادت ۱۷
۱-۵-۱- دلیل مشروعیت شهادت ۱۷
۱-۵-۲- حکمت تشریع شهادت ۱۹
۱-۵-۳- حکم شهادت ۲۰
۱-۶- معنا و مفهوم طلاق ۲۲
۱-۶-۱- طلاق در لغت ۲۲
۱-۶-۲- طلاق در اصطلاح : ۲۲
۱-۷- مشروعیت و دلیل و حکمت تشریع طلاق و حکم طلاق ۲۳
۱-۷-۱- مشروعیت طلاق : ۲۳
۱-۷-۲- دلیل مشروعیت طلاق: ۲۷
۱-۷-۳- حکمت تشریع طلاق ۲۹
۱-۷-۴- حکم طلاق : ۳۰
۱-۸-اقسام و ارکان طلاق ۳۱
۱-۸-۱- اقسام طلاق : ۳۱
۱-۸-۱-۱- طلاق از حیث اثر : ۳۲
۱-۸-۱-۲- طلاق از حیث ایقاع کننده : ۳۴
۱-۸-۱-۳- طلاق از حیث عدد : ۳۵
۱-۸-۲- ارکان طلاق : ۳۶
۱-۸-۲-۱- مطلق : ۳۶
۱-۸-۲-۲- مُطَلَّقِه : ۳۸
۱-۸-۲-۳- صیغهی طلاق : ۳۹
۱-۸-۲-۴- قصد : ۴۰
۱-۸-۲-۵- إشهاد : ۴۰
۱-۹- شهادت در طلاق و سایر ابواب فقهی ۴۲
۱-۹-۱- شهادت در نکاح ۴۲
۱-۹-۲- شهادت در معاملات : ۴۵
۱-۹-۳- شهادت در جنایات : ۴۸
۱-۹-۴- شهادت در عبادات : ۵۰
فهرست منابع ۵۲
قرآن کریم
زیدان، عبدالکریم، المفصل فی الاحکام المرأه و البیت المسلم فی الشریعه الاسلامیه، موسسه الرساله، بیروت، ۱۹۹۴م.
آلوسی، شهاب الدین سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، دار الکتب العلمیه، بیروت، بیتا.
آل کاشف الغطاء، شیخ محمد حسین، أصل الشیعه و أصولها، موسسه امام علی، قم،۱۴۱۵ه.
ابن حزم ظاهری، ابومحمد علی بن احمد بن سعید، المحلی، اداره الطباعه المنیریه، مصر، بیتا.
ابن رشد القرطبی، ابوالولید محمد بن احمد بن محمد، بدایه المجتهد و نهایه المقتصد، دارالفکر، بیروت، بیتا.
ابن عابدین، محمدامین بن عمر، حاشیه رد المحتار علی الدر المختار، دار الفکر، بیروت، ۱۴۱۲ه.
ابن نجیم المصری، زین الدین بن ابراهیم بن محمد، البحر الرائق شرح کنز الدقائق، دارالمعرفه بیروت، بیتا.
ابن جزی الکلبی، ابوالقاسم محمد بن احمد، ، القوانین الفقهیه، مکتبه الخانجی، قاهره، ۱۳۹۷ ه ق.
ابن حجر العسقلانی، الحافظ احمد بن علی، فتح الباری بشرح صحیح بخاری، دارالمعرفه، بیروت، ۱۳۸۴٫
همو، همان، بلوغ المرام من ادله الاحکام، مکتبه الجعفری التبریزی، بیجا، ۷۳۳
ابن کثیر، أبوالفداء اسماعیل بن عمر الدمشقی، تفسیر القرآن العظیم، الدار المصریه اللبنانیه، لبنان- بیروت، ۱۴۰۶٫
ابن ماجه قزوینی، الحافظ محمد بن زید، سنن ابن ماجه، دار إحیاء التراث الکتب العربیه، قاهره، ۱۹۱۸م.
ابن فارس، ابوالحسین احمد بن فارس بن زکریا، ، معجم مقاییس اللغه، اتحاد الکتاب العرب، بیجا، ۲۰۰۲م، ۱۴۲۳ ه.
ابن منظور، محمد بن مکرم الانصار المصری ابوالفضل، لسان العرب، دارالمعارف، قاهره، ۱۱۱۹ه.
ابن مفلح، أبی اسحاق برهان الدین عبدالله، المبدع شرح المقنع، المکتب الاسلامی، بیروت، بیتا.
ابن حجر العسقلانی، الحافظ احمد بن علی بن حجر ابوالفضل، فتح الباری بشرح صحیح البخاری، دار المعرفه، بیروت- لبنان، ۱۳۴۸٫
ابن الهمام الحنفی، امام کمال الدین، شرح فتح القدیر، دار مصطفی الحلبی، مصر،۱۹۷۰م.
ابن قیم الجوزیه، شمس الدین، الطرق الحکمیه فی السیاسه الشرعیه، دار عالم الفوائد، بیروت،۱۹۹۲م.
ابن عادل، سراج الدین عمر بن الحنبلی الدمشقی النعمانی، تفسیر اللباب، دار الکتب العلمیه، بیروت- لبنان، بیتا.
مسائل احوال شخصیه افراد جامعه از امورمهم و زیر بنایی هر جامعه میباشد و اسلام به خاطر ویژگیهای آن، احکام و مقررات خاصی برای آن وضع نموده است، به طور طبیعی با توجه به اختلاف قواعد و مقررات فقهی مذاهب اسلامی، احکام و مقررات مربوط به احوال شخصیه در مذاهب مختلف نیز متنوع است و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این تفاوت را محترم شمرده است. در این مقاله به مباحث شهادت و طلاق میپردازیم و این مقاله شامل موارد زیر است :
تعریف حکم
معنا و مفهوم شهادت
تفاوت شهادت با خبر (روایت) و بینه
آیات و احادیثی در باب شهادت و اهمیت شهادت دادن
ادلهی تشریع شهادت وحکمت تشریع شهادت و حکم شهادت
معنا و مفهوم طلاق
تشریع و ادلهی تشریع طلاق، حکمت تشریع طلاق و حکم طلاق
اقسام طلاق و ارکان طلاق
شهادت در طلاق و سایر ابواب فقهی
احکام جمع حکم است و به معنای إثبات امری است، چه ایجابی باشد یا سلبی[۱].
حکم در لغت: به معنای خطاب خداوند متعال به افعال مکلفین است به طریق اقتضاء، یا تخییر یا وضع، مانند سوره اسراء آیه ۳۲ میفرماید: « وَ لا تَقًرَبوا الزِنی » یعنی: « به زنا نزدیک نشوید[۲] »
حکم در اصطلاح فقهی: عبارت است از مجموعه قوانین و مقرراتی که شارع و قانون گذار مقدس اسلام برای إصلاح امور معاش و معاد مردم و جامعه، در تمامی ابعاد مادی و معنوی، فردی و اجتماعی تشریع کرده است. پس هر عمل و فعلی که از انسان سر میزند در شریعت اسلام حکمی دارد و تکلیف آن مشخص گشته است. بعضی از افعال ممنوع (حرام) و بعضی لازم الاجراء (واجب) و بعضی از آنان (مباح) هستند، یعنی انجام و ترک آن فرقی ندارد و بعضی از این افعال انجام دادن آن بهتر از ترک آن است (مستحب) و دستهای ترک آن بهتر از انجام دادن آن است (مکروه). بنابراین أحکام همان اوامر و نواهی برای مکلفین میباشد.
أحکام شرعی به اعتبارهای گوناگون دارای تقسیم های مختلفی است که مهمترین آنها تقسیم أحکام به تکلیفی و وضعی است:
أحکام تکلیفی أحکامی هستند که، موضوع آن انجام یا ترک فعلی به وسیلهی مکلف است یا مختار بودن در انجام یا ترک فعلی. مثل: وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و إباحه، عزیمت و رخصت، از این جهت که تکلیف و مشقتی بر انسان تحمیل میکند را احکام تکلیفیه میگویند.
أحکام وضعی أحکامی هستند که اقتضای قرار دادن شیء یا چیزی را که سبب یا شرط برای شیء دیگر باشد یا مانع از شیء دیگر،پس رابطه بین دو شیء یا سببیت است یا مانعیت یا شرطیت، در واقع صفت شیء و یا فعل و ترکی را تبیین میکند. مثل: صحت، بطلان، سببیت، مانعیت، شرطیت و غیره. پس به جز أحکام پنج گانهی تکلیفی، تمام أحکام شرعی دیگر أحکام وضعیاند[۳].
فراگیری أحکام از نظر قرآن و سنت و از دیدگاه علماء دارای ضرورت و اهمیت است، احکام اسلام دارای شمول و فراگیری است و همه را در برمیگیرد. هم در قرآن و هم در سنت این نکته که احکام اسلامی شامل همه میشود آمده است و علمای اسلام هم دلایلی برای آن ذکر کردهاند. در زیر به بخشی از آیات و احادیث و ادلهی علماء اشاره میشود، که به طور اختصار آن را بیان میکنیم :
از نظر قرآن: « وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّه فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَهٍ مِنْهُمْ طائِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ[۴]».
یعنی: « مومنان را نسزد که همگی بیرون بروند ( و برای فرا گرفتن معارف اسلامی عازم مراکز علمی اسلامی شوند )، باید که از هر قوم و قبیلهای، عدهای بروند ( و در تحصیل علوم دینی تلاش کنند ) تا با تعلیمات اسلامی آشنا گردند و هنگامی که به سوی قوم و قبیلهی خود برگشتند ( به تعلیم مردمان بپردازند و ارشادشان کنند و ) آنان را ( از مخالفت فرمان پروردگار ) بترسانند تا ( خویشتن را از عقاب و عذاب خدا بر حذر دارند و از بطالت و ضلالت ) خودداری کنند ».
پیامبر(ص) آگاهی از مسائل دینی را نشانه خیر خواهی خداوند به بندهاش قرار داده و فرموده است: « مَنً یُرِدِ اللّه بِهِ خَیًرَا یُفَقِّهًهُ فِی الدِّینِ[۵]» یعنی: « خداوند به هر کسی اراده خیر داشته باشد او را در دین فقیه میکند » این حدیث صحیح است.
عظمت و شرف این علم از همه جهات قابل وصف و احاطه نیست؛ چون این علم همواره با مسلمان است و او را در تمام مراحل زندگیش همراهی میکند، و روابط او با خدا و بندگان خدا را تنظیم مینماید. این علم حلقه اتصال انسان با عباداتی چون طهارت، نماز، زکات، روزه، حج و قربانی است که انسان را با بندگی خداوند در آشکار و نهان مرتبط میسازد.
به وسیله این علم و آگاهی از فقه جهاد و غزوات، سیره، امان نامهها و پیمان نامهها و امثال اینها، قلمرو اسلام گسترش مییابد و علم نورانی قرآن به اهتزاز در میآید.
به وسیله این علم و آگاهی از فقه معاملات از قبیل خرید و فروش، حق پشیمانی، ربا، صرافی و آنچه که با معاملات مالی رایج در میان مردم ارتباط دارد و به وسیله آن دارائیها در جایگاه شرعی خویش قرار میگیرند، از قبیل وقف و وصیت، و دیگر احکام تصرفات مالی، روزی حلال به دست میآید و از گناه دوری میشود.
با آگاهی از این علم شخص مسلمان با فقه فرایض و تقسیم میراث که نصف علم به حساب میآید آشنایی پیدا میکند، و اموال و داراییها براساس عادلانهترین تقسیم و کاملترین شیوه در دست صاحبانشان قرار میگیرد و از یک زندگی زناشوئی مطابق با معیارها و احکام شرعی برخوردار میگردد و در مییابد که اسلام با وضع قوانین مربوط به جنایات، دیات، حدود و تعزیرات که باعث میشوند مسلمانان در امنیت و آرامش خاطر و ثبات زندگی کنند، تا چه حد به ضروریات زندگی توجه کرده است.
همچنین در احکام خوردنیها و ذبح حیوانات و نذرها و قسمها و بحثهای قضاوت و قواعد و احکام مربوط به آن زمینهای به وجود میآید که عدالت در آن تحقق مییابد و دشمنی پایان مییابد، حقوق در جاهای اصلی خود قرار گرفته و مظلومین به حقوق خود میرسند.[۶] با توجه به این دلایل و دلایل دیگر شاعر میگوید:
«إذَا مَا اعَتَزَّ ذُو عِلمٍ بِعِلمٍ فَأهلُ الفِقهِ أولَی باعتِزَازٍ
فَکَم طِیبٍ یَفُوحُ وَ لَا کَمِسکٍ وَ کَم طَیرٍ یَطِیرٍ وَ لَا کَبَازٍ»
« اگر علم مایه سربلندی علماء گردد، فقهاء به سربلندی لایقترند.
بسیار بوی خوش هست که عطرش را پراکنده میکند ولی مانند مشک نیست، و بسیار پرنده هست که پرواز میکند ولی مانند باز نیست ».
با وجود اینکه اختلافات زیادی (در میان فقهاء) است، شریعت در فروع و اصول خود به یک قول برمی گردند :
در قرآن در سوره النساء، آیه ۵۹ آمده است که: « فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ » یعنی:
اگر در چیزی اختلاف داشتید آن را به خدا و پیامبر او برگردانید ».
این آیه صراحتاً دربارهی از بین بردن تنازع و اختلاف است و برای رفع اختلاف، طرفین درگیر را با مراجعه به شریعت سفارش کرده است تا اختلاف رفع شود.
فعلی است متعدی و با همزه آمده و مصدر باب افعال است. وقتی گفته میشود ( أشهدتُهُ الشیء) یعنی او را در چیزی شاهد قرار دادم. إشهاد با فعل (شَهَدَ ) هم خانواده است، یعنی وقتی گفته میشود ( شَهَدتُ علی رَجُلُ بکذا ) به معنی در موضوعی به ضرر مردی شهادت دادم و اگر گفته شود ( شَهَدتُ لَهُ بِهِ ) یعنی دربارهی حقی به نفع شخصی شهادت دادم.[۷] کلمهی شهادت نیز از زیشهی شَهَد بوده است و دارای چندین معنی است که مهم ترین آنها خبر قاطع است.[۸]
در کتاب قاموس قرآن نیز چنین آمده است که، شهود و شهادت به معنای حضور و معاینه است و در اصطلاح مشاهده را معاینه گویند. شهادت که به معنی حضور و دیدن است، گاهی به معنی خبر قاطع میآید، ظاهرا مراد از آیه ۱۴۰ سوره بقره « وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَهً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ ». به همین معنی به کار رفته است و نیز به معنی ادای شهادت و اظهار خبر قاطع میباشد.[۹]
کلمهی ( إشهاد ) در إصطلاح فقهاء به معانی زیر آمده است :
دیدگاه حنفیه :
« إخبار صدق لإثبات حق بلفظ الشهاده فی مجلس القضاء[۱۰] » یعنی: « خبری است صادقانه، برای إثبات حق و با لفظ شهادت در جلسهی دادگاه یا نزد قاضی ».
دیدگاه مالکیه :
« الشهاده إخبار حاکم عن علم لیقضی بمقتضاه[۱۱]» یعنی: « خبر دادن به حاکمی در مورد علمی تا به مقتضای آن قضاوت کند ».
دیدگاه شافعیه :
« إخبار الشخص بحق على غیره بلفظ خاص[۱۲] » یعنی: « خبر دادن شخصی دربارهی حقی و بر غیر خودش و با لفظ خاص ».
دیدگاه حنابله :
« الإخبار بما علمه بلفظ خاص[۱۳]» یعنی: « خبر دادن فرد از آنچه که میداند و با لفظ خاص ».
دیدگاه امامیه :
« أخبار جازم عن حق لازم للغیر واقع من غیر حاکم » یعنی: « خبر دادن شخصی غیر از حاکم به صورت قطعی، در مورد حقی که به نفع دیگری الزام آور باشد[۱۴]».
معنای لغوی شهادت عام است زیرا شامل هر خبر دادنی میشود چه راست باشد چه دروغ شخص، فقط خبر میدهد، فرقی نمیکند به ضرر کسی باشد یا به نفع کسی.
ولی معنای إصطلاحی شهادت خاص است زیرا فقط شامل شهادتی میشود که به حق باشد، شخص آنچه را که فقط دیده شهادت میدهد به نفع کسی و به ضرر کسی است. شهادت در باب قضاء کاربرد دارد و یکی از قاعدههای مشهور در بین جمیع علمای اسلام، قاعدهی (البَینه عَلی المُدعی و الیَمین علی مَن أنکَر) یعنی، کسی که مدعی است باید بینه بیاورد و کسی که إنکار میکند باید قسم بخورد؛ این قاعده تنها ترین اصل در قضای اسلامی قبل از هر چیز (قسم و اقرار است). قاعدهای که مورد استناد رسول خدا (ص) بود و قضات اسلامی در کلیه زمانها و عصرها به این قاعده عمل کردهاند.[۱۵]
خبر(روایت) : خبر و روایت تفاوت چندانی ندارند.
روایت، به معنای « نقل خبر و حدیث » است، که میتواند شامل حدیث مرفوع ( نقل خبر از پیامبر) و یا موقوف ( نقل خبر از صحابی) و یا مقطوع ( نقل خبر از تابعی) و یا حتی غیر این سه شود.
خبر، به معنی حدیث است و هر آنچه از قول یا فعل یا تقریر یا وصفی که به پیامبر (ص) نسبت داده میشود را حدیث میگویند. بنابراین خبر نیز با همان تعریف حدیث شناخته میشود.
گفته شده؛ خبر عبارت است از هرآنچه که به پیامبر صلی الله علیه وسلم و غیر ایشان نسبت داده میشود؛ پس با این تعریف، خبر از حدیث عامتر خواهد بود.
براین مبنا میتوان گفت که: هر حدیثی خبر است ولی هر خبری را نمیتوان حدیث گفت. البته بعضی گفتهاند: هر آنچه که به پیامبر صلی الله علیه وسلم نسبت داده میشود حدیث است ولی آنچه که به غیر ایشان منتسب است خبر نامیده میشود.
بینه، اسمی برای هرآنچه حق را بیان و آنرا ظاهر کند و به معنی نشانه است مانند شاهد و مثل آن.[۱۶] درحدیثی که بیهقی و طبرانی با اسناد صحیح روایت کردهاند، آمده است: « البینه على المدعی والیمین على من أنکر[۱۷] » یعنی: « بر، مدعی استکه بینه و چیزی راکه حق را روشن کند اقامه کند و بر مدعی علیه استکه انکار میکند سوگند یاد کند »
روایت (خبر) و شهادت در امور زیر با هم تفاوت دارند :
روایت از یک نفر مرد و یک نفر زن و یک عبد پذیرفته میشود، اما در شهادت خبر دو نفر لازم است.
روایت امر عام است و اختصاص به امر معینی ندارد ولی شهادت امری خاص و معین است، خبر(روایت) مانند: إنما الاعمال بالنیات.
روایت در همه زمان ها جاری است اما شهادت در زمان محدود است.
در روایت اطلاع دیگران امری نیکوست ولی در شهادت لازم نیست.[۱۸]
[۱] . زیدان، الوجیز فی أصول الفقه، ص۹
[۲] . همو، همان، ص۲۴
[۳] . همو، همان، ص ۲۶
[۴] . سوره التوبه/ ۱۲۲
[۵] . ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۱، ص۸۰
[۶] . مقدمه شیخ بکر ابوزید در کتاب « التقریب لفقه ابن قیم الجوزیه
[۷] . الفیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ج۵، ص۸۹
[۸] . ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۲۳۸ ؛ فیروز آبادی، قاموس المحیط، ج۱، ص۲۸۸ ؛ الزبیدی، تاج العروس، ج۱، ص۲۰۶۰
[۹] . القرشی، قاموس قرآن، ج۴، ص۷۴
[۱۰] . ابن همام حنفی، شرح فتح القدیر، ج۷، ص۳۶۴
[۱۱] . الدسوقی، حاشیه الدسوقی علی الشرح الکبیر، ج۴، ص۱۶۴
[۱۲] . الشروانی، حواشی الشروانی، ج۱۰، ص۲۱۱
[۱۳] . البهوتی، شرح منتهى الإرادات، ج۳، ص۵۷۵
[۱۴] . الجرجانی، التعریفات، ص۵۷
[۱۵] . العاملی، وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۴۱۲
[۱۶] . ابن الاثیر، جامع الاصول، ج۱، ص۱۱۹
[۱۷] . دار قطنی، سنن دارقطنی، ج۵، ص۳۸۹
[۱۸] . عسکری، الفروق، ج۱، ص۵
تمامی فایل های پیشینه تحقیق و پرسشنامه و مقالات مربوطه به صورت فایل دنلودی می باشند و شما به محض پرداخت آنلاین مبلغ همان لحظه قادر به دریافت فایل خواهید بود. این عملیات کاملاً خودکار بوده و توسط سیستم انجام می پذیرد. جهت پرداخت مبلغ شما به درگاه پرداخت یکی از بانک ها منتقل خواهید شد، برای پرداخت آنلاین از درگاه بانک این بانک ها، حتماً نیاز نیست که شما شماره کارت همان بانک را داشته باشید و بلکه شما میتوانید از طریق همه کارت های عضو شبکه بانکی، مبلغ را پرداخت نمایید.
ارسال نظر